امروز شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۰
کد خبر: ۷۲۴
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۰
مشکل آن نیست که منتقدان معاندند که غالبا چنین نیستند، مشكل در نداشتن الگوي عملياتي حكومت اسلامي است. مشكل در تنگي سينه است كه اميرمؤمنان در روشن نمودن منش حاكميت ديني فرمودند: ‌«آله الرئاسه سعه الصدر»
طی روزهای آخر سال 1393 عقلاي قوم از همه جناح هاي سياسي، گروه فشار حمله کننده به آقاي مطهري در شيراز را محکوم نمودند و هر كس به نحوي كوشيد مضارّ اين گونه افراطي گري را گوشزد نمايد. اما اگر عزم جدي در حل اين مسئله وجود می داشت،‌ حل اين معضل دشوار نبود. چنانچه رياست مجلس هم گلايه نمود كه اگر براي عوامل واقعه قم، که مورد انتقاد تند رهبری قرار گرفت، احكام بازدارنده صادر مي شد، نه چند حكم تعليقي و جريمه پنجاه هزار توماني، في الحال در شيراز شاهد تكرار شديدتر ماجرا نبوديم،‌ لذا بررسي علل پنهان و مؤثر اين واقعه در درمان اين بيماري مزمن اجتماعي و سياسي ضروري است. 

مقدمتا این حقیقت را باید به یاد آوریم که دشمن در سه چهار سال اول انقلاب توطئه های جدی و رنگارنگی پیاپی اعمال می کرد که عموما به اسم آزادی از طریق روزنامه ها و اجتماعات اکثرا بی مجوز صورت می پذیرفت، سه دلیل این قبیل برخوردهای تند و خارج از چارچوب قانون را اجتناب ناپذیر می ساخت. 

دلیل اول فقدان قدرت کافی در نهادهای رسمی در خنثی سازی توطئه ها بود؛ دلیل دوم وجود جنگ و ضرورت وحدت ملی و دلیل سوم و مهمتر، هیجانات قهری ناشی از وقوع انقلاب بود. اگر به اقتضائات انقلاب ها بنگریم، متوجه میشویم که برعکس انتقاد اصلی این مقاله، حاکمیت در حفظ و تامین حقوق مخالفین به نسبت سایر انقلاب ها بسیار هم موفق بوده است. وگرنه در وضعیت انقلابی و با وجود جنگی تمام عیار، فضا میبایست بسیار بسته تر میشد. مثلا نهضت آزادی تا وقتی علیه استراتزی های چنگ دست به تبلیغ نزده بود، هیچ محدودیتی نداشت. فراموش نکنیم که در سال 60 میتینگی که نهضت آزادی در امجدیه(شهید شیرودی فعلی) برگزار کرد حتی پوشش تلویزیونی یافت و نطق مرحوم بازرگان و مرحوم یدالله سحابی بی کم و کاست از شبک یک، تنها شبکه سراسری در آن زمان، پخش شد. 

انتقاد متوجه حرکت هایی است که حتی پس از استقرار کامل نهادهای ذیربط و وجود قدرت عملی ادامه یافته است. اما بررسی علل تداوم: 

1- نيم نگاهي به تاريخ سي و اندي ساله انقلاب اسلامي به ما نشان مي دهد كه از همان سالهاي آغازين انقلاب بعضي علاقمندان به گفتمان حاكميت و نيروهاي حزب اللهي تاب تحمل سخن منتقدين و كساني كه ساز مخالف با گفتمان حاكميت را كوك مي نمودند،‌ نداشتند و به برهم زدن اجتماعات ايشان اقدام مي نمودند. در اوايل دهه شصت و هنگامه اقتدار جناح به اصطلاح چپ همين نحوه رفتار با نهضت آزادي و گروههاي ملي گرا و ملي مذهبي انجام پذيرفت و انقلابيون دو آتشه و ولايي و طرفداران اسلام ناب آن زمان و اصلاح طلبان فعلي خود در سازماندهي برهم زدن اجتماعات اندك علاقمندان گروههاي ملي مذهبي و اصولگرایان مؤثر و مؤيد بودند. اين امر تا نامه آقاي محتشمي پور وزير وقت كشور به امام راحل جهت ردّ صلاحيت نهضت آزادي در انتخابات پيش رفت. در دهه ي هفتاد پس از حذف گروههاي ملي و مذهبي از عرصه سياسي و مطبوعاتي و دانشگاهي اين بار گروههاي موسوم به روشنفكران ديني از قبيل عبدالكريم سروش و محسن كديور و.... هدف گروههاي فشار قرار گرفتند و چشم بر رفتار خشن اين گروهها با روشنفكران بسته شد تا آنها هم جايي براي حضور ولو كمرنگ در عرصه سياسي واجتماعي و يا دانشگاهي براي گفت و شنود با حاكميت نداشته باشند و از عرصه انقلاب حذف شوند.

در اواخر دهه هفتاد در دوران اصلاحات فشار برای حذف و محدودیت رقیبان جناح مخالف چنان شدید شد که جوانان اصلاح طلب مانع سخنرانی آقای ناطق نوری در مسجد دانشگاه تهران شدند در حالیکه او رئیس مجلس بود و در اولین سالگرد دوم خرداد ضمن سخنرانی آقای خاتمی در دانشگاه تهران، شعار مرگ بر یزدی با شدت سرداده شد. در حالی که ایشان رئیس قوه قضاییه بود و این عمل به طور درخور تقبیح نشد. در دهه هشتاد انقلاب همان اصلاح طلبان كه زماني لبخند رضايت از حذف رقيب ملي و مذهبي در دهه ي شصت برلب داشتند و حتی با رقبای انقلابی داخل نظام، چنان رفتار میکردند، خود مورد هجمه قرار گرفتند و جلسات سخنراني بسياري از سران اصلاح طلب به دست گروه های مشابه، ولی حالا از دسته مقابل، به هم میريخت. البته گاهی این تحرکات نه به شکل تمام و كمال بلکه به صورت نيم بند پي گيري گرديد و امروز شاهد برخورد فيزيكي و خشن با يكي از نمايندگان مستقل و نزديك به طيف اصول گرا هستيم. 

2- بايد در نظر داشت حذف عناصر ملي و مذهبي و بعد حذف روشنفكران مذهبي به همين صورت و حذف اصلاح طلبان و بعد طيفي از اصول گرايان معلوم نیست انتهاي اين روند عدم تحمل يكديگر تا به كجا خواهد رفت اما این را میدانیم که اگر ادامه اين روند به اقليت شدن طرفداران گفتمان حاكم نسبت به حذف شدگان بيانجامد، حاكميت خدای ناخواسته ناگزير برای حفظ قدرت به روش های امنيتي و اختناق آمیز کشیده مي شود و اين شيوه قطعاً‌ نه با اسلاميت نظام سازگار است و نه با جمهوريت آن لذا ناگزير از استحاله انقلاب و بازتعريف جمهوري اسلامي خواهد بود كه نه مصلحت است و نه شدني. 

3- سنت و روش نبي مكرم اسلام و امير مؤمنان قطعاً‌ تحمل و شنيدن صداي مخالف است و اين امر را مي توان از ضروريات سيره ايشان تلقي نمود كه كسي را به مجرد نقد ابراز نظر مخالف مورد هجوم قرار نمي دادند و يا به صورت غير مستقيم مجبور به سكوت و فروخوردن سخن نمي كردند. کاش همه قدر آزادی را میشناختند عده با افراط و دسته ای با تفریط و فشار و قانون شکنی کار را به اینجا کشیده نمیشد. چه اشكال داشت همان كرسي آزادانديشي كه امروز مورد تأكيد رهبري است و البته هنوز تا مرحله عمل فاصله دارد در دهه ي شصت برقرار مي شد و منتقدين به عملكرد حاكميت اعم از نهضت آزادي وروشنفكران ديني و اصلاح طلبان و اصولگرایان مي توانستند آزادانه نقد و نظر مخالفشان را بيان كنند بدون ترس از به هم ريختن جلساتشان توسط گروههاي فشار و طبعاً‌ اگر مطلبي بيان مي شد كه برحسب قانون جرم بود و مجازاتي داشت محاكمه و تاوان آن را مي دانند. درست آن بود و هست که حاكميت از حريم گروههاي منتقد دفاع مي كرد و به جاي سکوت در برابر این گونه رفتارهاي قانون شكنانه تحت عنوان غيرت ديني ، که رضایت حاکمیت از آن فهمیده میشود، از آزادي بيان و قانون اساسي صيانت مي کرد. 

4- گذشته چراغ راه آينده است و اگر مي خواهيم در مسير تكامل انقلاب حركت كرده باشيم بايد بي ترس و واهمه گذشته را به نقد بكشيم. به نظر مي رسد حذف گفتمان مخالف، ناخواسته یا خواسته، از دهه ي اول انقلاب و زمان امام راحل آغاز شد و اين مسير همچنان ادامه دارد و به جاست عقلاي قوم به دور از تعصبات غير معقول و با آزاد انديشي به ارزيابي مسيري كه تا كنون رفته ايم نقد عملكرد حاكميت در زمينه آزادي بيان مخالفان گفتمان و عملكرد حاكميت،‌ فوايد و مضارّ و حدود اين امر با ترسيم جامعه آرماني برخوردار از آزادي بيان و آنچه بايد براي وصول به جامعه تراز قانون اساسي و متون ديني در اين زمينه انجام داد بپردازند.

5- اگر مسير همان باشد كه تا كنون بوده همان كه با گذشتگان شد، با مطهري و طيف علاقه مند او خواهد شد اما اين قطعاً‌ پايان كار نيست و پس از او نوبت كساني است كه نقدها و مخالفتهاي ضعيفتري به عملكرد حاكميت دارند لذا ضروري است پیش از حذف بيشتر نيروهاي علاقه مند به انقلاب، درد دوا شود و مسير اصلاح گردد. مشکل آن نیست که منتقدان معاندند که غالبا چنین نیستند، مشكل در نداشتن الگوي عملياتي حكومت اسلامي است. مشكل در تنگي سينه است كه اميرمؤمنان در روشن نمودن منش حاكميت ديني فرمودند: ‌«آله الرئاسه سعه الصدر» وسيله و ابزار حكمراني گشادگي سينه است و تحمل مخالف ولی ما مخالف را به بيرون هل مي دهيم و تا معاند نشود دست بردار نيستيم. راه حل روشن و کاملا عملی است: حراست از آزادی های مشروع و تنبیه متناسب و موثر متخلفان.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها