امروز دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۶
کد خبر: ۵۰۷
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۰
گپ و گفت صمیمی با مولوی شهنوازی :
مردم عوام در استان ما بسيار هستند؛ چه شيعه و چه سني. اين‌ها گناهي ندارند؛ گناه ما آخوندهاي اهل‌سنت و اهل تشيع است. ما هر حرفي بزنيم، مردم آن را قبول مي‌کنند. اگر ما بگوييم اهل تشيع کافر هستند، مردم عوام قبول مي‌کنند و اگر آخوند شيعه بگويد اهل‌سنت کافر هستند، مردم باور مي‌کنند.
گروه سیاسی - مولوی شهنوازی کسی است که عبدالمالک ریگی به جرم همراهی با نظام برای او پیام تهدیدآمیز ارسال کرده بود و به‌دلیل اعتقاد به مبانی وحدت با خشم برخی از «طلبه‌های کم‌علم» مواجه شده بود. او اعتقاد دارد مردم عزیز استان سیستان‌وبلوچستان، ایمان و وفاداری خودشان را به نظام همواره نشان داده‌اند؛ همان‌گونه که در ۸ سال جنگ ایستادند و از وطن و دینشان دفاع کردند. اکنون نیز نوبت علماست که با ایستادگی در برابر جریان وهابیت از دین مردم دفاع کنند.

خودتان را معرفي کنيد. تحصيلات، سوابق تحصيلي، جايگاه مذهبي ‌تان را و اينکه از کدام قوم هستيد ؟
محمدعلي شهنواز فرزند زمان، معروف به مولوي حافظ هستم، چون حافظ قرآن کريم هستم. قرآن را در پاکستان حفظ کردم. در آن زمان اهل‌سنت اينجا حوزه‌ علميه نداشت؛ به‌همين‌دليل ما به پاکستان رفتيم. در زمان شاه، پاکستان از هند جدا شده بود و ما به‌اين‌دليل که طلبه بوديم نمي‌توانستيم به هند برويم تا از حوزه‌هاي آنجا استفاده کنيم. در پاکستان علوم حوزوي را ياد گرفتيم و در سال ۱۳۴۷ به خاش آمدم. از آن زمان امام جمعه مسجد جامع توحيدي خاش و يکي از امام‌هاي پنج‌گانه هستم. ازدواج که کردم در خاش ماندگار شدم. دوران خيلي سختي بود. به ما مراجعه کردند که شما اجازه بدهيد دختران به مدرسه بروند و باسواد شوند و اين خوب است.

از طرف حکومت آمدند؟

بله؛ زمان حکومت شاه، کنفرانسي در زاهدان تشکيل شد و آن موقع من‌را خواستند. ما رفتيم آنجا و آخوندي به‌نام رزباني آمد و درباره علم و سواد صحبتي کرد؛ البته آيه‌اي خواند و اشتباه ترجمه کرد که ملّاي ما ايرادي گرفت و خراب شد. ملّاي ما مي‌گفت حجاب براي زن مسلمان لازم است و چون در حکومتي هستيم که حجاب را قبول ندارد، دخترمان را به مدرسه‌اي که حجاب ندارد، نمي‌فرستيم. بي‌حجابي بسيار چيز بدي بود. به عنوان سپاه دانش، دختران را به روستاها مي‌فرستادند که کار بدي بود. نگذاشتيم و قبول نکرديم که دختران به مدرسه بروند؛ تا اينکه انقلاب شد. 

انقلاب توسط حضرت امام خميني(ره) انجام شد و شاه با اين همه يار، کاري نتوانست بکند و ملت او را سرنگون کردند و انقلاب شد. بعد از انقلاب، مولوي عبدالعزيز و آيت‌الله کفعمي کنفرانسي با موضوع اتحاد در زاهدان برگزار کردند. البته تعدادي اوباش طرف‌دار شاه جلسه را برهم زدند. او مي‌گويد که آيت‌الله خميني فلان‌چيز را آن‌طور نوشته است يا فلان‌چيز را اين‌طور نوشته است و آن جلسه‌اي که آنجا برگزار شد، توسط او و چندنفر از بچه‌هايي که آنجا بودند و من‌را مي‌شناختند برهم خورد؛ آن‌ها بلندگو را از جلوي مولوي عبدالعزيز برداشتند. من گفتم که او را بگيريد اما فرار کرد. به عنوان وهابي، آن جلسه را به هم زدند.

مردم عوام در استان ما بسيار هستند؛ چه شيعه و چه سني. اين‌ها گناهي ندارند؛ گناه ما آخوندهاي اهل‌سنت و اهل تشيع است. ما هر حرفي بزنيم، مردم آن را قبول مي‌کنند. اگر ما بگوييم اهل تشيع کافر هستند، مردم عوام قبول مي‌کنند و اگر آخوند شيعه بگويد اهل‌سنت کافر هستند، مردم باور مي‌کنند. مردم عوام گناهي ندارند؛ مردم ايمان دارند و آن‌قدر مخلص هستند که در هشت سال دفاع مقدس مشاهده کرديد. 

مادران پاک‌دامن، بچه‌هاي خودشان را فرستادند و ما بايد درود بفرستيم به زن‌هاي پاک‌دامن ايراني که بچه‌هاي خودشان را بزرگ کردند و پرورش دادند و به جبهه جنگ فرستادند و شهيد و مفقودالاثر و جانباز شدند. دونفر از خويشاوندانِ من مفقودالاثر شدند؛ يکي از ايرانشهر و يکي از زاهدان. اين مردم عوام تا اين حد براي اسلام قرباني دادند. پس مردم که اين همه مخلص هستند و جان را براي اسلام مي‌دهند، از اسلام هم انتظار است که به مردم خدمت کند. نظام هم خدمت کرده است و من نمي‌گويم که نظام خدمت نکرده است؛ در اينجا ما جاده آسفالت نداشتيم و خاکي بوده است؛ الان اگر نگاه کنيد تا خود کوه آسفالت وجود دارد؛ برق، آب بهداشتي و همه چيز وجود دارد؛ از لحاظ جهاد سازندگي کارهايي انجام شده است؛ رونق کشاورزي و کار زياد شده است. 

ولي باز هم بايد براي اين ملت کار کرد. ما از نظام‌مان و آن‌هايي که مسئوليت‌هاي بزرگ را به‌عهده خواهند گرفت، مي‌خواهيم براي مردم کار کنند و حرف نزنند. ما شعار قبول نمي‌کنيم، عمل مي‌خواهيم. زياد تبليغ مي‌کنند که من آسمان را به زمين و زمين را به آسمان مي‌برم. 

زماني که مسئولي بيايد و اين مسئوليت بسيار بزرگ را به عهده خود بگيرد و عمل کند، ملت مي‌گويد آفرين. کسي که براي اين ملت کاري بکند، لايق ستايش است. خدا شاهد است پيرمرد و پيرزن هشتاد ساله آن‌قدر دعاگوي اين نظام هستند که گمان نکنم در دنيا کسي اين‌قدر براي نظام دعا بکند. به‌ اين‌خاطر است که مي‌گويم بايد خدمت شود. مردم مي‌فهمند. بايد بيايند و همين‌طور که رهبر مي‌گويند، براي مردم کار کنند و کار براي رضاي خدا باشد، کاري که رهبر و امام راحل مي‌فرمايند.

زلزله بزرگي در اين استان آمد؛ ۸/۷ ريشتر؛ در هرجاي دنيا اگر چنين حادثه‌اي اتفاق بيفتد، کن‌فيکون مي‌شود. از همه جا کمک آمد. رفتند سراوان. من نشسته بودم و صداوسيما داشت قرآن مي‌خواند و خانم من نيز داشت قرآن مي‌خواند. خدا را گواه مي‌گيرم که هفته پيش زمين به جنبش درآمد اما طوري نشد. ما همسايه اهل تشيع يزدي داريم؛ خانه‌هاي گلي دارند که گرد و خاکي از آن بلند شد و کوه‌ها شروع به لرزيدن کرد و سنگ‌ها از آن به پايين پرت شد؛ کوه‌ها شکاف برداشت ولي براي مردم اين استان اتفاقي نيفتاد؛ به غيراز ۱۲ نفر که زخمي شدند. 

چندنفر از آن‌ها سرپايي مداوا شدند، چندنفر بستري و تعدادي مرخص شدند. بياييم خدا را بشناسيم و به خدا نزديک شويم. آمريکا و روسيه و چين فکر مي‌کنند که دروغ مي‌گوييم و مي‌خواهند بيايند و ببينند که خانه‌هاي مردم خراب شده است يا نه؟ نظام فوراً سر صحنه آمد و من تشکر و قدرداني کردم از نظام عزيز که آن‌همه کمک فرستادند. اگرچه طوري نشده بود، ولي اين‌ها در صحنه حاضر شدند. از خداي منان مي‌خواهيم که کشور عزيز ما را هميشه مواظبت کند. 

اوباما زماني که به‌عنوان رئيس‌جمهور سر کار آمد، گفت خداوندا آمريکا را محافظت کن؛ اوبامايي که کافر و ملحد است. قرآن عزيز از انجيل نقل مي‌کند که عيسي‌ابن مريم در انجيل گفته است که من به شما خوش‌خبري مي‌دهم که بعد از من براي شما پيغمبري مي‌آيد به نام احمد. در آسمان اسم رسول‌الله احمد است و در زمين محمد است. در چهار سوره، کلام پاک محمد آمده است، سوره‌هاي آل عمران، احزاب، محمد مصطفي و فتح؛ که پدربزرگ پيامبر، عبدالمطلب اين نام را بر نوه خود گذاشته است و الله در انجيل نام ايشان را احمد گذاشته است. يعني شما به او ايمان بياوريد که بعد از من مي‌آيد. 

اوباما رفت در جامعه‌الازهر مصر و آنجا گفت قرآن مجيد گفته است که اگر انساني را به ناحق کشتيد، همه انسان‌ها را کشته‌ايد. اگر انسان بي‌گناهي را نجات داديد، همه انسان‌ها را نجات داده‌ايد. قرآن کريم از تورات نقل مي‌کند، چون مجموع کتاب‌هاي آسماني، کتاب الهي من و شماست، اين افتخار اسلام است. فرمود اگر انساني را که فساد نکرده باشد، برخلاف حکومت اسلامي قد علم نکرده باشد و کسي را هم نکشته باشد، بکشيد، يعني همه انسان‌ها را کشته‌ايد.

اگر يک نفر را هم نجات دهيد، همه انسان‌ها را نجات داده‌ايد. گفتم آيا مردم فلسطين انسان نيستند که اسرائيل شبانه‌روز دارد اين‌ها را مي‌کشد؟ اين‌ها مگر بشر نيستند؟ آقاي اوباما! اين اسرائيل غاصب است؛ شما مسلمان‌زاده هستي؛ بدبخت! پدر و مادرت مسلمان هستند، تمام خاندان تو مسلمان هستند؛ مي‌گويي من مسيحي هستم و از قرآن تقليد مي‌کني؟ چرا مي‌گذاري مردم مظلوم فلسطين را شبانه‌روز بکشند و خانه‌هاي آن‌ها را تخريب کنند؟ شصت سال است که دارند اين‌ها را مي‌کوبند. آيا اين‌ها انسان نيستند؟

به‌هرحال عرب‌ها براي او دست مي‌زدند و مي‌گفتند از قرآن گفته است، مسلمان‌زاده است. مادر و مادربزرگش، پدر و خاندان او مسلمان هستند؛ تو اگر کاري نمي‌کردي، لااقل اسلام را ياري مي‌کردي. مگر فکر مادرت را نمي‌کني؟ زماني که من در پاکستان بودم، آنجا گفتند يکي به نام مولانا عبيدالله سندي است که مادر و پدر او سيک بوده‌اند و او هفت زبان دنيا را بلد بود. حکومت انگليس خيلي کوشش کرد که او را ببيند. هنگامي که قرآن را به دانشمندان و علما تدريس مي‌کرد، مادرش از آنجا رد مي‌شده است و او را با کفش مي‌زند و ريش او را مي‌کشد. او سرش را پايين مي‌گيرد و مادر وقتي خسته مي‌شود مي‌رود و او مي‌گويد خدا به همراهت. اين کار خداست که از يک سيک، يک مسلمان مومن به‌وجود بياورد؛ ابراهيم خليل را از آذر بياورد و از حضرت نوح(ع) کنعاني به‌وجود بيايد و از مرده‌اي زنده و از زنده‌اي مرده به‌وجود آيد.

وضع مدارس علميه اهل‌سنت در استان چطور است؟
قبل از انقلاب ما وضع خوبي نداشتيم، اما بعد از انقلاب، شأن و شوکت خوبي به‌دست آورديم.

چرا بعضي‌ها به مدارس پاکستان مي‌روند؟
درمورد افرادي که اکنون مي‌روند اطلاعي ندارم. اگر مي‌روند براي گرفتن مدرک علمي است؛ ولي اکثرشان اينجا هستند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها