امروز يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۸
کد خبر: ۴۸۳۹
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۲
ارتباط هند و ایران در روزگار مادها
مهمترین قبایل آریائی که در ایران سکونت داشتند پارس ها ، مادها و پارت ها بودند .  ریگ ودا ایرانیان را با نام پارشاوا و پاراسیکاها  یاد کرده است و بدون تردید می توان نتیجه گرفت  این نام ها گویش تغییر یافته پارس ها است . جالب تر اینکه در بخشی دیگر از ریگ ودا گروهی از ایرانیان با نام پارتاواها  خوانده شده اند که اشاره به قوم پارت دارد .  
گزنفون تاریخ نگار یونان باستان نیز در کتاب سیرت کوروش کبیر در مورد ارتباط میان مادها و هندیان اشاراتی دارد از آن جمله که می نویسد : 
« روزی که کوروش به بازدید از لشکریان مشغول بود پیکی نزد او آمده و خبر از آمدن سفرای پادشاه هند به نزد آژی دهاک پادشاه ماد داد . پیک مزبور با خود لباسی گرانقیمت و فاخر آورده و به کوروش از سوی پادشاه فرمان می دهد که این لباس ها را در بر کرده و به شتاب نزد پادشاه رود . کوروش لباس هایش را عوض نکرده و با همان لباس ساده به دربار رفته و چون پادشاه وی را می بیند خشمگین شده که چرا جامه اش را عوض نکرده و جامه فاخر ارغوانی رنگی که پیک برایش آورده بود را نپوشیده است ؟  کوروش در پاسخ می گوید اگر لباس را عوض می کردم ولی دیرتر فرمان پادشاه را اجرا می کردم بهتر بود یا اینکه در زمانی کوتاه به خدمت حاضر شدم ؟ پادشاه ماد از این پاسخ خشنود شده و فرمان می دهد سفرای هند وارد شوند . » 
نکته جالب این است که بر اساس  نوشته گزنفون می توان نتیجه گرفت که هندوستان در معادلات سیاسی آن روزگار و رویدادهای سیاسی – نظامی بین النهرین و ایران دخیل بوده است . بر اساس روایت گزنفون :
« سفرای هند اعلام کردند که از جانب پادشاه هند آمده اند تا بپرسند چرا دولت ماد قصد نبرد با دولت آشور را دارد ؟ آن ها اعلام کردند در آینده همین پرسش را از پادشاه آشور خواهند پرسید و هندی ها در این نبرد بر ضد طرفی خواهند بود که متجاوز و متعدی است .» 
 در این میان بر اساس روایت گزنفون ؛ شاهد  نقش مهم پادشاه هند و مورد احترام بودن وی از سوی پادشاه ایران هستیم  زیرا این سفرا از جانب کوروش که با رخصت پادشاه ماد پاسخ آن ها را می دهد با این پیشنهاد روبه رو می شوند که : «ما به آشوری ها تعدی نکرده ایم و اگر آشوری ها نیز همین اعتقاد را دارند ما حاضریم تا پادشاه هند را داور قرار دهیم تا بین ما به قضاوت نشسته و حکم عادلانه دهد »
ارتباط هند و ایران در روزگار هخامنشی 
با روی کار آمدن پارس ها در ایران و تاسیس سلسله هخامنشی تغییرات بسیاری در دنیای سیاسی آن زمان یعنی سده پنجم پیش از میلاد رخ داد . از آن جمله اینکه سرزمین های بسیاری در شکل امپراتوری بزرگ هخامنشی در زیر یک پرچم و یک حکومت درآمدند . سرزمین هخامنشیان در روزگار اوج آن ها از مناطق شمالی هندوستان و حوزه رود سند تا آسیای صغیر و مرزهای اروپا ازیکسو امتداد داشته و از سوی دیگر تا شمال آفریقا و سرزمین مصر و اتیوپی گسترش یافته بود . در این روزگار سرزمین هندوستان در ابتدا به عنوان یک متحد و پادشاهی همراه با کوروش بزرگ بنیانگذار سلسله هخامنشی مطرح می شود و سپس در دوره داریوش با تصرف هندوستان به عنوان یکی از ایالت ها و زیر مجموعه های امپراتوری هخامنشی در می آید .  این ارتباط را می توان از دو منظر مورد مطالعه قرار داد : 
1- بر اساس متون و منابع تاریخی 
2- بر اساس داده های باستان شناختی و کتیبه های باقی مانده از روزگار هخامنشی 
مورخین یونان باستان که آثار آن ها را می توان مهمترین منبع تاریخ مکتوب روزگار باستان دانست بارها به ارتباط میان ایران و هندوستان اشاره نموده اند. کوروش بزرگ با پادشاه هند روابطی دوستانه داشت و زمانی که پس از تصرف ماد قصد لشکرکشی به آسیای صغیر و نبرد با کروزوس پادشاه لیدیه داشت ، نمایندگان هند به دربار وی آمدند . گزنفون در فصل چهارم از کتاب دوم سیرت کوروش کبیر چنین می نویسد  :
« در  این احوال سفرای هند وارد شده ، پول آوردند و به کوروش از طرف پادشاه خودشان چنین گفتند : کوروش ! بسیار خوشوقتم که مرا از حوائج خود آگاه کردی ، می خواهم میزبان تو باشم و برای تو پول بفرستم . اگر باز هم به پول نیاز داشتی از من بخواه . سفرای من مامورند آن چه را که تو امرکنی انجام دهند. کوروش پاسخ داد : من امر می کنم که عده ای از رسولان در خیمه مانده و پول را نگه دارند و به خوشی اوقات خود را بگذرانند. سه نفر از شما به میان دشمنان ما روند . ظاهرا با این منظور که می خواهند عهدی بین آن ها و پادشاه هند برقرار کنند ، ولی باطنا با این نیت که ببینند دشمن چه می گوید و چه می کند و پس از آن نتیجه اطلاعات خود را به من بگویند . اگر این اشخاص ماموریت خود را خوب انجام دهند ، از این کار آن ها بیش از پولی که آورده اند سپاسگزار خواهم بود. زیرا جاسوسان من که به لباس بندگان درآمده اند نمی توانند اخباری جز آن چه همه می دانند به دست آورند . ولی کسانی مانند شما می توانند فکر و خیال دشمن را دریابند . سفرا این پیشنهاد را فورا با کمال میل پذیرفتند و کوروش آن ها را مانند میهمانان واقعی نواخت و پس از آنکه لوازم سفر آماده گشت به مقصد روانه شده و قبلا گفتند همینکه از مقاصد دشمن آگاه شدیم مراجعت خواهیم کرد ..... در این احوال رسولان هندی بازگشتند و این خبرها را آوردند : کروزوس پادشاه لیدیه به سرداری قشون انتخاب ، و مقرر شده است تمام پادشاهان در یک جا جمع شوند و پول زیادی تهیه کنند ..... »
همانطور که می دانیم کوروش در این نبرد بزرگ و پر اهمیت توانست بر کروزوس پیروز شده و بنیان امپراتوری نوپای خود را مستحکم نماید . در این نبرد بر اساس متون تاریخی که ذکر آن رفت هندیان نیز نقشی در خور توجه داشتند و به نوعی می توان آن ها را در پایه نهادن امپراتوری هخامنشی شریک دانست . در روزگار پس از کوروش، اصلی ترین رویدادها موضوع قتل بردیا به دست کمبوجیه و لشکرکشی ایران به سرزمین مصر و تصرف مجدد آن از سوی کمبوجیه است .  در این زمان تا به قدرت رسیدن داریوش بزرگ نامی از هندیان و سرزمین هندوستان در متون تاریخی در ارتباط با ایران به چشم نمی خورد . 
سرانجام داریوش بزرگ در ایران به قدرت رسیده و شورش های متعددی را شکست داده و دوباره آرامش و نظم به امپراتوری هخامنشی باز می گردد . در این دوران دوباره شاهد ارتباط و نقش پررنگ هند و ایران در تاریخ هستیم .علاوه بر متون تاریخی مورخین یونانی از جمله هرودت ، داریوش بزرگ در سنگ نبشته های خود بارها به نام هند اشاره کرده و همچنین نقش سفرای هندی در پایتخت تشریفاتی و اداری هخامنشیان یعنی تخت جمشید نیز گواه این ارتباط است . 
داریوش بزرگ در سال 512 پیش از میلاد به فکر تصرف سرزمین هند می افتد .  انگیزه اصلی وی برای لشکرکشی به هند ، دستیابی به منابع غنی طلا در دره رود سند و همچنین استفاده از خاک حاصلخیز این منطقه بود . سپاه ایران به سادگی این بخش ها را تصرف کرده و مقاومت چندانی از سوی هندی ها در این مناطق روی نمی دهد . این واقعه لشکر کشی به هندوستان برای هندیان تاثیری فراوان داشته به طوری که که آلچین در کتاب ظهور تمدن در هند پاکستان می نویسد : "هندیان تنها پس از لشکر کشی داریوش بزرگ به این سرزمین ، وارد عصر آهن می شوند ."   از سوی دیگر این لشکرکشی برای هندی ها به اندازه ای با اهمیت تلقی می شد که هندیان باستان آن را یکی از دو مبدا تاریخ خود قرار دادند . سر پرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران این دو مبدا تاریخی را چنین معرفی می کند : 1- موعظه بودا 2 - لشکرکشی داریوش  
موضوع لشکر کشی به هند و تصرف آن از سوی ایرانیان بسیار با اهمیت تلقی می شده ، زیرا در آن روزگار اطلاعات کمی از سرزمین های شرقی در دست بود و داریوش تنها به تصرف این سرزمین اقدام نکرد بلکه افرادی را برای اکتشاف هندوستان به این کشور فرستاد . هرودوت در بند چهل و چهارم از کتاب چهارم تاریخ خود به تفضیل این موضوع را شرح می دهد :
« داریوش می خواست بداند رود سند در کجا به دریا می ریزد . پس اسکایلاکس   را که از مردم کاریاندا  بود در کشتی نشانده و با هیاتی به این ماموریت فرستاد . آن ها از شهر کاسپاتیروس  و از سرزمین پاکتیس  از طریق رودها به سوی مشرق حرکت کردند تا به دریا رسیدند . سپس رو به سمت مغرب در دریا به راه افتادند و در ماه سی ام به جائی رسیدند که فینیقی ها به فرمان پادشاه مصر ( قبلا ) از آنجا برای گردش به دور آفریقا به راه افتاده بودند . پس از این اکتشاف داریوش هندیان را به اطاعت خود درآورده و از این دریا استفاده کرد ....  »
جالب است بدانیم که بر اساس متون تاریخی  در روزگار باستان نیز سرزمین هندوستان میزبان جمعیتی بیش از سایر مناطق بود و شاید دلیل آن حاصلخیزی خاک و اعتدال آب و هوا است . هرودوت همچنین به خراج و مالیات گزاف هندیان اشاره می کند و می نویسد : 
« جمعیت هندیان از دیگر اقوامی که می شناسم بیشتر است و در مقایسه با ایشان خراج آن ها به ایرانیان سنگین تر . خراج ایشان سیصد و شصت تالان  خاکه طلا است . هندیان بیستمین ساتراپ هخامنشی هستند  »
توصیفی که داریوش بر روی دیواره کاخش در شوش حدود سال 521 ق م نوشت ، پهناوری و ثروتمندی امپراتوری هخامنشی را باز گو می کند . در این کتیبه نیز با نام هند رو به رو هستیم و با نقش دیگر از هندی ها در امپراتوری هخامنشی رو به رو می شویم . این بار سخن از هنر هندی ها و استفاده از چوب این سرزمین در ساخت بناهای هخامنشی است :   
« این کاخی است که در شوش برپا ساختم . زیور آن از راه دور آورده شد ... زمین به طرف پائین کنده شد و...  خشت های مالیده شده که آفتاب آنها را خشک کرد ، مردم بابل این کار را کردند ... الوار کاج ... از کوهی به نام  { لبنان} آورده شد ... مردمان آشور ، آن را تا بابل آوردند . از بابل ، کارییایها و یونانی ها تا شوش آوردند . چوب یاکو از گنداره { در هند } و کرمان آورده شد . طلا از سارد و بلخ آورده شد . سنگ قیمتی لاجوردی و عقیق شنگرف که در اینجا به کار رفته ، از سغد آورده شد . سنگ قیمتی فیروزه که در اینجا به کار رفته از خوارزم آورده شد. نقره و چوب آبنوس از مصر آورده شد . زیورهایی که دیوار با آن مزین گشت  از یونیا آورده شد . عاجی که در اینجا به کار رفته از حبشه .. آورده شد .                     
ستون های سنگی که در اینجا به کار رفته از ایلام آورده شد . حجاران که سنگ را اینجا به کار بردند از یونان و سارد بودند . زرگران که طلا کاری می کردند از مادها و مصریان بودند . مردانی که آجر پخته به کار می بردند ، بابلیها بودند  و... »    
هندیان در روزگار هخامنشی علاوه بر موارد یاد شده در تجارت نیز سهمی قابل توجه داشتند و از منابع و متون تاریخی جنین بر می آید که بازرگانان ایرانی و هندی در روزگار هخامنشی دارای مبادلات تجاری بسیار نزدیکی با یکدیگر بوده اند . مرحوم " پیر نیا " در خصوص مال التجاره دوره هخامنشی و نقش اقوام مختلف از جله هندیان در این زمان چنین می نویسد:  
« اطلاعات ما راجع به امتعه و مال التجاره دوره هخامنشی خیلی محدود است. با وجود این آنچه از کتب نویسندگان عهد قدیم بر می آ ید این چیزها را در ایالات ایران بدست یا بعمل می آورند و مواد تجارتی عبارت بود از : در آذربایجان؛ مس، سرب، نقره ولاجورد. در گیلان و مازندران ؛ شمشاد و آهن. .............. در هند ؛ خاک طلا ، ادویه ،عطریات ،پنبه ، شاخ کرگد ن ، فیل ، عاج ، عود ، صندل ، فلفل و آبنوس . در ارمنستان و کاپادوکیه ؛مس ؛ سرب ؛ آلات و ابزار فلزی . در کلخید ؛ طلا و شمشاد .....»  
نام هند در سنگ نبشته های پارسی و اوستا به صورت هیندو   و در سانسکریت به صورت سیندهو   آمده است . داریوش بزرگ دو بار به روشنی در کتیبه های خود از هند یاد می کند . یکی در تخت جمشید و دیگری در نقش رستم .
تصرف هند از سوی داریوش سبب شد که برای سالیان طولانی ثروت و دارائی فراوانی راهی خزانه هخامنشیان شود . اداره سرزمین هند در سیستم حکومت هخامنشی به صورت ساتراپی بود که وی نماینده ای از سوی دولت مرکزی به شمار می رفت که مامور و متصدی وصول مالیات ها و برقراری و حفظ نظم و آرامش در این مناطق محسوب می شد . البته در کنار وی پادشاهان و حکام محلی در هند نیز آزادانه به حکمرانی مشغول بودند و در عین حال متعهد به همکاری با ساتراپ و تامین به موقع مالیات می شدند . این حکام در صورت نیاز و درخواست حکومت مرکزی می بایست نسبت به تجهیز و ارسال سرباز بر اساس توانائی منطقه خود اقدام نمایند . برای نمونه بر اساس روایات مورخین یونانی در نبرد میان خشایارشا و یونایان ، سربازان هندی که لباس های پنبه ای و تیر و کمان هائی ساخته شده از نی با پیکان آهنین داشتند به فرماندهی فرنازاتر  دوشادوش سربازان ایرانی با دشمنان می جنگیدند .  
تاثیرات ایران هخامنشی بر سرزمین هند تنها محدود به موارد گفته شده در بالا و منحصر به همین دوره زمانی نمی شود زیرا در سرزمین هند شاهد هستیم که با گذشت بیش از دو سده از روزگار داریوش و زمانی که سلسله هخامنشی توسط اسکندر مقدونی برافتاده است، در هند از روش های معماری مشابه هخامنشی استفاده می شود . رسم کتیبه نویسی روی صخره ها و سنگ های بزرگ در ابتدا در بین النهرین و ایران رایج می شود و در هندوستان پیش از سلسله مائوری نشانی از آن به  چشم نمی خورد . سنت ایجاد فضاهای معماری در داخل غارها و در دل صخره ها نیز در ابتدا در ایران روزگار ماد و سپس در عهد هخامنشیان رایج می شود و پس از گذشت چندین قرن ، در هند شاهد رواج این تکنیک توسط آشوکا هستیم . در حالی که داریوش بزرگ کتیبه معروف بیستون را در سال 518 پیش از میلاد نقر کرد ، آشوکا کتیبه خودرا در سال 250 پیش از میلاد از وی تقلید نمود . این تاثیر هنر هخامنشی را می توان در ستون ها و معماری کاخ های مائوری نیز مشاهده نمود . 
امروزه سمبل ملی کشور هندوستان که بر روی پرچم این کشور نقش بسته است عبارت است از گردونه ای که سمبل حکومت آشوکا بوده و بر روی سر ستون معروف وی در ساراناتها نقش بسته است . این سرستون را می توان به نوعی هویت بخش ملی هندوستان نامید و جالب اینجاست که هند شناس مشهور سر جان مارشال در مورد آن می نویسد :
« سرستون معروف سارانات زیبا و پر شکوه با سنگتراشی عالی از لحاظ سبک و تکنیک در هند بی نظیر است و به نظر من از هر لحاظ که تصور شود در سراسر جهان قدیم بی همتا است ، این سر ستون با سه ( چهار) مجسمه شیر و نقش چهار حیوان و هیات زنگوله ای ( لوتوس واژگون ) ، از رده پرسپولیسی و معرف کامل نفوذ هنری ایران در هند است .....   »
در دهه های پیشین در منطقه راجگیر هندوستان آثار یک شهر باستانی متعلق به سده ششم پیش از میلاد یافت شد که دارای حصاری و باروی سنگی است . در داخل این شهر و در لایه های متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد و دقیقا مقارن با تاریخ تهاجم اسکندر به ایران ، آثاری کشف شد که شامل جواهرات و وسائیل تزئینی بودند . تکنیک ها و هنر به کار رفته در این آثار دقیقا و کاملا مشابه آثار دوره هخامنشی است . وجود این آثار می تواند ناشی از چهار  حالت باشد :
1- این آثار متعلق به هنرمندان هندی است که در ساخت آن عینا از هنرمندان ایرانی تقلید کرده اند .
2- این آثار متعلق به بازرگانان هندی یا ایرانی است که اشیای فوق را از ایران به هند منتقل کرده اند . 
3- این آثار متعلق گروهی از ایرانیان است که پس از تهاجم اسکندر به ایران ، به سمت هندوستان گریخته اند .
4- این آثار متعلق به گروهی از ایرانیان است که همراه سپاه اسکندر به هندوستان آمده اند .
دکتر هرمان گوئتز خاور شناس آلمانی که سال ها به عنوان موزه دار در هندوستان فعالیت کرده و مطالعات گسترده در زمینه خطوط باستانی هند دارد می نویسد :
« موج دوم ( مهاجرت ) آریائی ها به هند مصادف با تاسیس و توسعه امپراتوری مائوری بود که از چندین لحاظ از روی سرمشق شاهنشاهی هخامنشی یا مقدونی الهام گرفته بود ، هنرمندان مائوری بی شک مرهون هنر هخامنشی بودند و به احتمال قوی معماران و سنگ تراشان ایران که پس از ویرانی دستگاه هخامنشی به دربار پاتالی پوترا پناهنده شدند بانی این سبک جدید معماری در هند بوده اند زیرا در آن زمان بناهای عظیم سنگی و حجاری عمده در هندوستان چیز جدیدی بود و این هنرمندان برای آن کار استخدام شدند . با این حال سرمشق های هخامنشی کاملا بنده وار تقلید نشده ....   »
خط گسترش این زنجیره از سوی ایران به هند را می توان در حفاری های بلمبت   و تیمارگره   پاکستان امروزی که در  روزگار هخامنشی بخشی از ایالت گاندازا به شمار می رفت ، جستجو نمود . 
حفاری در بلمبت در سال 1966 میلادی توسط پرفسور احمد حسن دانی رئیس بخش باستان شناسی پیشاور انجام گرفت. در این حفاری که محل آن در فاصله 220 کیلومتری پیشاور است، سکونتگاهی هخامنشی متعلق به سده ششم تا چهارم پیش از میلاد یافت شد. در واقع می توان از مستندات باقی مانده از آثار هنری ایران در عصر هخامنشی و شباهت های فراوان این هنر با هنر مائوری ها در هند اینگونه استنتاج کرد که هندیان وارث هنری سلسله هخامنشی محسوب می شوند . 
بیشترین آثاری که از دوره مائوری در هندوستان به جای مانده متعلق به پایتخت آن ها شهر پاتالی پوترا است . نخستین فردی که در این منطقه به حفاری پرداخت کلنل وادل    و سپس دکتر اسپونر  بود . پس از این دو ، باستان شناسان هندی با نام های آلتکار   و میشرا   در سال های 1950 تا 1955 در این محل به حفاری پرداختند . 
کلنل وادل نخستین کسی بود توانست یک سرستون دوره آشوکا را  کشف کند . وی پس از این اکتشاف به بررسی جوانب گوناگون هنری به کار رفته در این اثر پرداخته و چنین نتیجه می گیرد :
« این سرستون یک پدیده کاملا پرسپولیسی است ، البته رگه هائی از هنر یونانی نیز در آن به چشم می خورد اما قابل مقایسه با مجسمه های هندی و یونانی یافت شده در منطقه پنجاب نیست . این سرستون در محوطه قصر خود آشوکا که در پاتالی پوترا ساخته شده بود ، یافته شده و به احتمال قوی به دستور خود او و توسط هنرمندان ایرانی ساخته شده است   »
اسپونر در همان بررسی های ابتدائی به شباهت بی نظیر بقایای تالار ستوندار قصر مائوری و همچنین تکنیک های به کار رفته در هنر این دوران با سبک هخامنشی پی برده و همچنین در مطالعات خود مهر و نشانه هایی مشابه هنرمندان و سازندگان تخت جمشید یافت که نشان می داد این بناها را معماران ایرانی طرح کرده و با کمک هنرمندان هندی اجرا شده است .  
ایرن گجر دیگر پژوهشگری است که اعتقاد دارد آثار پاتالی پوترا تحت تاثیر هنر هخامنشی و به ویژه پرسپولیس ساخته شده است . وی می نویسد :
« عظمت قصر های مائوری در پاتالی پوترا ، با طلاکاری ها و تزئینات خیال انگیزش فقط با تالارهای هخامنشیان و مادها در شوش و اکباتان قابل مقایسه است ....  »
ستون های سنگی که به صورت منفرد یا گروهی در تالارها استفاده شده اند را می توان  مشهورترین و مهمترین آثاری که از آشوکا در هندوستان یافت شده دانست . وی برخی از کتیبه های خود را بر روی این ستون ها نوشته است و جالب اینکه مشابه این کار را از داریوش بزرگ هخامنشی شاهد هستیم . 
در حقیقت باید در کنار این تاثیر و تاثرات هنری و استفاده از تکنیک های هنری هخامنشی در هندوستان ، شرایط سیاسی آن روزگار را نیز در نظر داشت . در طول تاریخ بارها شاهد مهاجرت اقوام گوناگون از سوی ایران به سرزمین هند بوده ایم که همانطور که پیشتر اشاره کردیم از دوره پیش از آریائی ها آغاز شده و در دوره های بعدی نیز تکرار شده اند . شاید مشهورترین این مهاجرت ها را بتوان مهاجرت طایفه پارسی ها دانست که امروزه جامعه زرتشتیان هند را تشکیل می دهند و پس از تهاجم اعراب به امپراتوری ساسانی به هندوستان مهاجرت کرده اند . این موضوع در جریان تهاجم مغولان به ایران نیز دیده می شود و در دوره های بعدی نیز شاهد این مهاجرت ها هستیم و شاید نقطه عطف آن در روزگار پس از اسلام ، مهاجرت شعرا و هنرمندان ایرانی به هند در روزگار صفویه باشد . 
حال به موضوع اصلی بازگشته و با بررسی شرایط ایران در دوره تاسیس سلسله مائوری ها در هند شاهد تهاجم اسکندر به ایران و متلاشی شدن امپراتوری بزرگ هخامنشی هستیم . این موضوع می تواند پاسخ مناسبی برای رواج هنر هخامنشی در دربار پاتالی پوترا باشد زیرا با شکست داریوش سوم از اسکندر بسیاری از هنرمندان ایرانی به سرزمین هندوستان مهاجرت کرده و از هنر خود در ساخت آثار جدید در این سرزمین استفاده نمودند . 
ذکر این موضوع بسیار با اهمیت است که اگرچه این هنر در تکنیک ستون سازی و معماری سنگی از ایران وارد هندوستان شده است ولی باید در نظر داشت که هنرمندان هندی با الهام گیری از هنرمندان ایرانی تنها تقلید کننده هنر هخامنشیان نبودند بلکه در ساخت آثار هنری هند شاهد آمیختگی روح هندی و استفاده از نشانه های هنر بومی این کشور هستیم که بسیار هنرمندانه با یکدیگر آمیخته شده اند.  
ادامه دارد....
دکتر احسان محمدحسینی- باستان شناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها