امروز دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۸
کد خبر: ۴۷۹۹
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۲
سرزمین باستانی هندوستان با تنوع گسترده جغرافیائی و گوناگونی بی نظیر اقوام خود ، مهد پرورش یکی از باستانی ترین تمدن های جهانی بوده که سهمی به سزا در فرهنگ و تمدن بین الملل ایفا می کند .
تمدن باستانی هند در طول تاریخ خود دارای ارتباطات و پیوستگی های بسیار پر رنگی با فرهنگ و تاریخ ایران زمین است و بدون تردید مطالعه فرهنگی و تاریخی هر یک از این دو واحد جغرافیائی و فرهنگی به ظاهر جدا از هم بدون در نظر گرفتن شرایط دیگری،کامل نخواهد بود. البته باید اذعان داشت که این تاثیر و تاثر بیشتر از سوی سرزمین ایران روانه هندوستان بوده و با مطالعه تطبیقی تاریخ این سرزمین با ایران ، همواره نقش پر رنگ نفوذ فرهنگ ایرانی را در هندوستان شاهد هستیم . بر اساس یافته های باستان شناسی و اسناد و متون تاریخی، دو سرزمین ایران و هندوستان از روزگار باستان دارای ارتباطات فرهنگی و سیاسی بسیار پر رنگی بوده اندکه مشابه و مانند این ارتباط را به سختی می توان در سایر تمدن های کهن مشاهده کرد . امروزه مطالعه بسیاری از بخش های هنر و فرهنگ هند بدون بررسی هنر و فرهنگ ایران امکان پذیر نیست و صدها اثر باقی مانده از روزگار گذشته شاهدی بر این مدعا هستند . اگر چه مهاجرت آریائیان از مسیر سرزمین ایران به هند را می توان نخستین ارتباط پر رنگ بین دو سرزمین دانست ولی نباید فراموش کرد که این ارتباطات از روزگار پیش از آریائیان نیز بین دو سرزمین وجود داشته است . مشابهت های فراوان در متون دینی هندو، وداها و آئین های ایران باستان از جمله آئین زرتشت بیانگر همین موضوع است . 
 الگوهای استفاده شده  در ساخت تالارهای ستون دار در هندوستان که در دوره مائوریان به کار رفته کاملا تحت تاثیر فرهنگ و هنر ایران هخامنشی است و سنت های کتیبه نگاری بر روی صخره ها و ستون ها در این سرزمین نیز روشی است که هندیان از ایرانی ها اقتباس کردند . این ارتباطات فرهنگی بر اساس متون و مستندات تاریخی شامل ارتباطات دائمی حاکمان دو سرزمین از طریق تبادل سفرا در دوره های مختلف تاریخی به چشم می خورد و گاه تا حدی دارای اهمیت است که شاهد حضور سربازان هندی و ایرانی در کنار یکدیگر در نبردهای مشترک هستیم .  در گزارش های باقی مانده از مورخین یونانی از قبیل هرودوت و گزنفون بارها به اتحاد و یکپارچگی دو ملت اشاره شده است و در طول تاریخ به کرات شاهد پناه بردن شاهزادگان و پادشاهان دو کشور به یکدیگر و تقاضای یاری برای مبارزه با دشمنی بیگانه به چشم می خورد . گاه تاریخ گواه  حضور شاهزادگان هخامنشی پس از تهاجم اسکندر به ایران در هندوستان  بوده و گاه نظاره گر حکمرانی شاهان ایرانی در سرزمین هند است . سنتی که بیش از هزاران سال ادامه داشته و در روزگار صفوی مجددا شاهد این موضوع و این بار پناهنده شدن پادشاه هند به دربار ایران هستیم . تکرار نام هند در کتیبه های باقی مانده از روزگار هخامنشی و نیز حضور سنگ نگاره هیات آورندگان هدیه از سوی هند در تخت جمشید سندی انکار ناپذیر بر این حقیقت تاریخی است . در روزگاران پسین نیز در عصر اشکانی و ساسانی شاهد تصرف نواحی شمال هند توسط ایران هستیم و وجود سکه هایی با خط پهلوی در این سرزمین حکایت از حکمرانی شاهزادگان ساسانی در سرزمین کوشانا در شمال هند دارد .این موضوع در حالی است که در کنار این ارتباطات سیاسی نظامی همواره در طول تاریخ دو کشور شاهد ارتباطات پر رنگ فرهنگی دو ملت نیز  در جنبه های گوناگون هنری، علمی و مذهبی هستیم . 
در حقیقت مطالعات متعددی نشان می دهد دو سرزمین باستانی ایران و هند از روزگاران کهن با یکدیگر ارتباطات فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی گسترده ای داشتند و در این میان نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد دارای اهمیت بسیار زیادی است و به نوعی می توان دوران هخامنشی را نقطه اوج تاثیر و تاثرات فرهنگ ایرانی بر فرهنگ و هنر شبه قاره هند دانست. دورانی که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و نشانه ها و مراودات فرهنگی ایران و هندوستان علی رغم وجود نشانه های فراوان، بررسی و تجزیه و تحلیل نشده است. تقارن ظهور سلسله مائوری در هندوستان و ظهور اسکندر و فروپاشی سلسله هخامنشی زمینه ساز ابداع سبک جدیدی از هنر و معماری در هندوستان شد که کاملا متاثر از فرهنگ و هنر هخامنشی است. متاسفانه باور بسیاری از پژوهشگران غربی، الهام بخشی هنر و فرهنگ یونان بر هندوستان عصر مائوری است اما این نظریات عنادورزانه با اهداف سیاسی و فرهنگی ارائه شده و پشتوانه علمی چندان قدرتمندی ندارد در حالی که در نقطه مقابل شاهد حضور پر رنگ و در هم تنیده ایران و هندوستان در طول دوران هخامنشی هستیم و علاوه بر اینکه در این روزگار بخش هایی از شمال و شرق هندوستان به عنوان یکی از ساتراپ های ایران محسوب می شد، در کتیبه ها و سنگ نگاره های متعددی شاهد این کنش متقابل هستیم. از سوی دیگر در آئین های باستانی و متون مذهبی دو کشور نیز شاهد تشابهات و اشارات مستقیمی به یکدیگر هستیم که در کمتر تمدن باستانی دیگری می توان مشابه آن را مشاهده کرد. در حوزه معماری و هنر نیز این تشابهات و تاثیرات متقابل به طور واضحی وجود داشته و همانطور که در این پژوهش به آن اشاره شد، شاهد رواج و شکل گیری هنر و فرهنگ هخامنشی در دوران پادشاهی مائوری و به ویژه عصر چاندرا گوپتا و آشوکا هستیم. در مجموع می توان بر اساس شواهد باستان شناسی، تشابهات زبانی و بررسی سبک های هنری و معماری بین دو سرزمین در این دوره به این نتیجه رسید که هنر و معماری مائوری کاملا متاثر از معماری و هنر هخامنشی بوده و البته در این میان فرهنگ و هنر غنی هندوستان نیز تاثیرات خود را در این هنر وارداتی گذاشته و شاهد ظهور سبکی در هنر هندوستان هستیم که می توان از آن با عنوان هنر هندو هخامنشی یاد کرد. 
ادامه دارد....
دکتر احسان محمدحسینی- باستان شناس، مدرس دانشگاه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها