امروز جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۲:۵۴
کد خبر: ۳۸۲۲
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۰
به بهانه اظهارنظرهای خصمانه رئیس‌جمهور مصر نسبت به جنبش مردم ایران؛

روابط میان محمدرضاشاه پهلوی و کشورهای عربی همواره سینوسی بود و از قاعده و قانون خاصی پیروی نمی‌کرد؛ در واقع عوامل و دوره‌های مختلف، این روابط را تحت تاثیر خود قرار داده بود، اما در این میان برخی از کشورها برای شاه پهلوی ویژه‌تر بودند و محمدرضا همواره روی آنها حساب ویژه‌ای باز کرده بود؛ قطعا مصر و مشخصا مصرِ دوران انور سادات، جایگاه ویژه‌ای در معادلات سیاسی پهلوی دوم داشت؛ مصداق عینی این مسئله را می‌توان در پناه دادن شاه از سوی مصر پس از فرار وی از ایران مشاهده کرد؛ زمانی که حتی دولتهای غربی نیز دروازه‌های ورودی خود را به روی شاه بستند، سادات به گرمی شاه را پذیرفت و در اسوان مصر به استقبال از وی شتافت؛ به همان اندازه که روابط شاه و سادات صمیمانه بود، ارتباط سادات با جمهوری اسلامی از این قاعده پیروی نمی‌کرد و عمدتاً رویکردی خصمانه در گفتار و عمل از سوی انور سادات در قبال جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی اتخاذ شده بود. اما دلایل این مسئله را چگونه باید واکاوی کرد؟

 

کمپ دیوید و آغاز ماجرا

انور سادات علاوه بر اینکه شاه را به عنوان متحد خود می‌شناخت، هدف دیگری را نیز در اولویت خود قرار داده بود و آن هم این بود که می‌خواست با برقراری صلح با اسرائیل، خود را به عنوان محور قدرت یا کاتالیزور صلح در میان آنان معرفی کرده و از مزایای این صلح بیشترین بهره‌برداری را داشته باشد؛ در نهایت تلاشهای وی دقیقاً یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به نتیجه نشست و پیمان کمپ دیوید میان سادات و مناخیم بگین به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی به امضا رسید؛ پیمانی که البته میانجیگری آمریکا اگر نبود، شاید به سرانجام نمی‌رسید و در پی آن، صحرای سینا و کانال سوئز به مصر بازگشت.

 

اتفاقات مربوط به کمپ دیوید با وقایع منتهی به انقلاب اسلامی در ایران هم‌زمان شد و واکنش رژیم انقلابی و امام خمینی(ره) نسبت به این قرارداد، شاکله روابط صمیمانه میان ایران و مصر تا پیش از این را خدشه‌دار کرد و فاز تازه‌ای در روابط میان دو کشور آغاز شد.

 

امام در واکنش به این قرارداد، بیانیه‌ای صادر کردند و براساس آن عنوان کردند که صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمانان و برادران عرب می‌داند و موضع سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تأیید می‌کند.1

 

می‌توان در تحلیل علت نخست رویکرد خصمانه سادات نسبت به انقلاب اسلامی این گونه عنوان کرد که انقلاب اسلامی و در راس آن امام خمینی(ره)، پیمانی را زیر سوال بردند که حداقل برای سادات و جایگاه وی در میان اعراب سودمند بود، اما شاکله و اساس این پیمان توسط انقلاب اسلامی زیر سوال رفته بود و این مسئله‌ای نبود که هضم آن برای سادات به سادگی ممکن باشد.

 

پایگاه انقلاب اسلامی در مصر

برخلاف تصور انور سادات، انقلاب اسلامی بلافاصله پس از پیروزی، تاثیر خود را بر گروه‌های اسلام‌گرای مصر گذاشت؛ در واقع انقلاب اسلامی به عنوان عاملی بیرونی، مخالفان انور سادات را در مقابل وی جسورتر کرد؛ شاید تمامی گروه‌های اسلام‌گرای مصری در مورد ماهیت انقلاب اسلامی ایران توافق نداشتند، اما در یک نکته مشترک بودند و آن هم این بود که انقلاب ایران، تز بازگشت به اسلام را یک قدم از تئوری فراتر برده و آن را در مرحله عمل نیز اثبات کرده است و از سوی دیگر الگویی از توفیق مبارزات ضدامپریالیستی را به نمایش گذاشته و همین دو فاکتور سبب شد تأثیرات انقلاب اسلامی بر توده‌های مردم و جنبشهای اسلامی در مصر انکارناپذیر باشد.2

 

مصداقی دیگر از تاثیر انقلاب ایران بر گروه‌های اسلام‌گرای درون مصر این بود که جمعیت اخوان‌المسلمین تحت تاثیر انقلاب ایران، از رکودی ده‌ساله خارج شد و انقلاب ایران را در چهارچوب مبارزه جهانی میان اسلام و کفر قلمداد و با صدور بیانیه‌های متعدد حمایت خود را از این انقلاب اعلام کرد.

 

روابط میان خاندان پهلوی و سادات از حد عرف روابط دیپلماتیک نیز فراتر رفت و به روابط خانوادگی و شخصی نیز منجر شد؛ سادات به ایران نیز سفر کرد و حتی در یکی از این سفرها، همسر سادات در فرودگاه برای ابراز میزان دوستی شاه و سادات، چند کلمه به زبان فارسی در برابر فرح دیبا، همسر شاه، سخن گفت و این بیانگر اوج مودّت میان این دو دولت بود...

 

در تحلیل این عامل می‌توان به انگیزه‌ای دیگر در موضع‌گیری خصمانه انور سادات نسبت به انقلاب اسلامی پی برد؛ انقلاب ایران، نظم منطقه‌ای عمدتاً ذهنی شکل‌گرفته در نزد انور سادات را به هم ریخته بود؛ از سویی در بعد بین‌المللی و فرامرزی پیمان کمپ دیوید را زیر سوال برده بود و از سوی دیگر تاثیرات و پیامدهای این انقلاب تا بیخ گوش انور سادات نیز رسیده بود و مخالفان داخلی وی را جری‌تر ساخته بود. گروه‌های اسلامی با الهام‌بخشی از انقلاب ایران در مصر بار دیگر احیا شده بودند و با الگو قرار دادن ایران و انقلاب ایران، انتقادات مختلفی را نسبت به سبک حکومت‌داری و کشورداری در مصر از سوی سادات ایراد می‌کردند.

 

نوستالژی محمدرضا

محمدرضاشاه برخلاف رابطه سینوسی‌اش با عمده دولتها و سران کشورهای عربی، با سادات ارتباط بسیار خوب و صمیمانه‌ای داشت و همین مسئله سبب شده بود کمکهای متعددی به‌ویژه در زمینه مالی از ایران به سوی مصر سرازیر شود؛ یکی از اشتراکات گفتمانی هر دو حاکم این بود که در تلاش بودند خود را رفته‌رفته از بلوک شرق جدا و در بلوک غرب تعریف کنند و همین اشتراک زمینه‌ساز روابط صمیمانه‌تر میان ایران و مصر شده بود؛ تا جایی که روابط میان خاندان پهلوی و سادات از حد عرف روابط دیپلماتیک نیز فراتر رفت و به روابط خانوادگی و شخصی نیز منجر شد؛ سادات به ایران نیز سفر کرد و حتی در یکی از این سفرها، همسر سادات در فرودگاه برای ابراز میزان دوستی شاه و سادات، چند کلمه به زبان فارسی در برابر فرح دیبا، همسر شاه، سخن گفت و این بیانگر اوج مودّت میان این دو دولت بود؛ تمام اینها بیانگر حمایت تمام‌قد محمدرضا پهلوی از رژیم سادات و همچنین ارادت سادات به پهلوی بود. اما انقلاب ایران تمامی این معادلات را برای انور سادات برهم زد و خبری از کمکهای مالی و همچنین ارتباطات صمیمانه میان انقلاب ایران و رژیم سادات نبود؛ زیرا اساساً این دو، در دو سر طیف تعریف می‌شدند و از نظر گفتمانی، هیچ پیوند وثیقی میان آنها وجود نداشت.

 

در تحلیل این عامل باید عنوان کرد که انقلاب اسلامی ایران سبب خدشه‌دار شدن ارتباطات صمیمانه میان سادات و پهلوی دوم شد تا جایی که صرفاً نوستالژی آن روابط صمیمانه را برای سادات به ارمغان آورد و تمام اینها دلایل منطقی مناسبی را فراهم کردند تا انور سادات در حمایت از رفیق گرمابه و گلستان خود، نه تنها وی را پس از فرار از ایران در مصر پذیرا باشد، بلکه در برابر انقلاب اسلامی نیز حاضر شد موضعی خصمانه اتخاذ نماید.

 

خصم در عمل

پذیرش شاه ایران از سوی انور سادات، موضع خصمانه سادات نسبت به ایران را در عمل ثابت کرد؛ در واقع وی شخصی را پذیرش کرده بود که رژیم انقلابی ایران به‌شدت خواستار بازگرداندن وی به ایران برای محاکمه بود، اما سادات در شرایطی که حتی عمده کشورهای غربی و در راس آن آمریکا حاضر نشده بودند ریسک پذیرش شاه را قبول کنند، وی را به مصر راه داد و با استقبال گرم از این شاه فراری هم وفاداری خود نسبت به محمدرضا و رابطه صمیمانه‌اش با او را نشان داد و هم از سوی دیگر دالی دیگر در گفتمان خصمانه خود با انقلاب اسلامی ایران را به نمایش گذاشت. علاوه بر این، سادات در مسئله گروگان‌گیری آمریکاییها در ایران بار دیگر موضع خصمانه خود نسبت به انقلاب اسلامی را نمایان کرد و همین موضع نیز سبب شد ارتباط وی با گروه‌های اسلام‌گرای درون مصر بیش از پیش دچار خدشه شود.3

 

نتیجه‌گیری:

در تحلیل علل موضع‌گیری خصمانه انور سادات نسبت به رژیم انقلابی ایران باید این گونه عنوان کرد که سطح روابط دیپلماتیک و شخصی و صمیمانه میان انور سادات و محمدرضا پهلوی در سالهای پایانی حکومت پهلوی دوم به‌شدت افزایش یافته بود؛ محمدرضا مصر را از سویی کشوری می‌دانست که پس از سرنگون شدن رژیم جمال عبدالناصر، از حمایت آمریکا بهره‌مند شده است و ازهمین‌رو دوست نداشت در مقابل کشور مورد حمایت آمریکا، ژست خصمانه داشته باشد و از سوی دیگر، مصر را به عنوان متحد خود در میان اعراب برگزیده بود تا از این طریق موازنه نامتوازن همیشگی خود با کشورهای عربی را تعدیل کند. از سوی دیگر مصر نیز از مزایای رابطه با محمدرضاشاه نهایت استفاده را می‌کرد و از درآمدهای سرشار ایران در آن زمان نیز بی‌نصیب نمی‌ماند.

 

انقلاب اسلامی ایران، تمامی معادلات ذهنی انور سادات را برهم زده بود و با ایده صدور انقلاب، از سویی جایگاه مصر را در میان اعراب متزلزل کرده بود و سادات و مصر را به شخصیت و کشوری ایزوله مبدل ساخته و از سوی دیگر، گروه‌های داخلی اسلام‌گرای مصر را علیه رژیم سادات قوی‌تر کرده بود. بسیاری از این گروه‌ها با تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی، علیه رژیم سادات فعال شده بودند. آنها معتقد بودند انقلاب ایران الگویی مناسب برای مبارزه با استکبار و امپریالیسم در اختیار آنها قرار داده است. تمامی این مسائل در کنار نوستالژی ارتباط صمیمانه سادات و محمدرضا، که به واسطه انقلاب اسلامی برهم خورده بود، سبب شد سادات در گفتار و عمل، موضعی خصمانه علیه انقلاب اسلامی اتخاذ کند؛ هرچند که وی با پذیرایی از شاه پس از فرار از ایران، تا مدتی مجدداً این نوستالژی را برای خود احیا کرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها