بهکارگیری الگوها و رهیافتهای نوین (و بهاصطلاح نرم) در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران، سابقهای به درازای سه دهه دارد. در پایان دهه اول انقلاب، ناکارآمدی روشهای نظامی و امنیتی برای مقابله با پدیده جدید منطقه غرب آسیا، راهبردنویسان نظام سلطه را به الهام گیری از مدل دیالکتیک «تز و آنتیتز» در شکلدهی به رهیافت جدید براندازی وادار کرد. بر این اساس، توصیه گردید همانگونه که انقلاباسلامی ماهیتی نرم و متکی به اراده و انگیزههای درونی دارد، آنتیتز و بدیلهای آن نیز باید دارای چنین وضعیتی باشند. در همین راستا فاز اول براندازی نرم با شبیخون فرهنگی آغاز گردید و در نیمه دوم دهه هفتاد وارد فاز سیاسی (با پیادهسازی الگوی مشروعیت قهقرایی هانتینگتون) شد. فتنه 88 بهعنوان رهاورد 20 ساله پروژه جنگنرم، اوج بروز و تبلور نتایج این روند بود و علیرغم آنکه در صحنه سیاسی نتوانست پیروز میدان باشد، توجه اتاقهای فکر استکبار را به عرصههای اجتماعی و اقتصادی معطوف نمود.
تجربه پیادهسازی الگوهای متنوع براندازی اعم از شبیخون فرهنگی، براندازی سیاسی، شکاف سازی ملی و جنگ اقتصادی نشان میدهد دشمن در حوزههای مختلف منازعه، خود را آزموده و تجربه معتنابهی را از نبرد نرم با ایران اسلامی اندوخته است. پیداست که دشمنیها پایان نیافته و هرچه ظهور و بروز انقلاباسلامی در عرصههای فراسرزمینی و معادلات منطقهای و بینالمللی بیشتر میشود احساس خطر سلطه گران برای مهار و مقابله با نظام اسلامی بیشتر میشود؛ لذا نباید آسوده ماند و دشمن را بیکار تلقی کرد. با بررسی شرایط محیطی اعم از ملی، منطقهای و بینالمللی و قرائن و شواهد موجود از رفتار سلطه گران بینالمللی و تجویزات راهبردی اندیشکدههای آنان میتوان چارچوب طراحی آتی دشمن برای فتنهانگیزی و مقابله با جمهوری اسلامی را واکاوی نمود که در این گزارش راهبردی بهطور اجمالی مورد اشاره قرار گرفته است.
ارسال نظر
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها