عدهای سخنی را مبنی بر اینکه در گفتگو جای انشا گفتن نیست بر زبان میآوردند که منظورشان شیوه مذاکراتی است که ما در پیش داشتیم. البته بعدها با انتشار اسنادِ این گفتگوها مسائل بیشتر روشن خواهد شد اما با توجه به همین انتقاد باید گفت که گفتگو محل "دیکته نوشتن" هم نیست. در گفتگوهای آلماتی طرف مقابل پیشنهادی داشت و میگفت که ما این کار را انجام میدهیم و شما هم در مقابل فلان کار را انجام دهید. در آنجا حرف ما این بود که اگر قرار است سهم تعهد هر دو طرف را شما مشخص کنید پس چرا به گفتگو آمدهاید؟ این گفتگو نیست بلکه دیکته است.
شیوه گفتگو با ملتی که نشان داده در دفاع از حقوق خود جدی است اینگونه نمیباشد. گفتگو جای "انشا خواندن" نیست اما جای "املا نوشتن" هم نیست! یعنی جایی نیست که اگر کسی دیکتاتور است و میگوید "مَنْ أشدُّ منا قوة؟[1]" اجازة دیکته گفتن داشته باشد.
امریکا از سال 87 پای میز مذاکره آمد نه سال 92!
بعضی میگویند در آن 6 سال چه دستاوردی وجود داشت؟ برای پاسخ این سوال باید به روند مذاکرات در آن 6 سال نگاه کرد. همین الان که عدهای میگویند 6 قدرت بزرگ حاضر شدند با ما بر سر میز گفتگو بنشینند باید بگویند که این اتفاق از چه زمانی رخ داد؟ قطعاً از سال 1392 نبود بلکه از سال 1387 بود.
یک زمانی وزیر خارجه امریکا قبل از دور اول گفتگوها به صورت رسمی اعلام کرد که چون ایران قطعنامههای صادره را اجرا نکرده است و به عنوان یک بازیگر سرکش شناخته میشود تا زمان اجرای این قطعنامهها در گفتگوها حاضر نخواهیم شد، در صورتی که در تابستان سال 87 به صورت کاملاً سراسیمه خودشان را به گفتگوها رساندند!
امتیاز جعلی" که در آلماتی پذیرفته نشد ولی در برجام به عنوان "دستاورد" مطرح شد!
ادعای آنها در ابتدا این بود که ما باید نطنز و غنیسازی 3 درصد را تعطیل کنیم اما در آن 6 سال روند مذاکرات به گونهای پیش رفت که در آلماتی 2 بر سر غنیسازی 20 درصد با ما چانه میزدند و به جای توقف نطنز از توقف فردو صحبت میکردند! در همانجا میگفتند که شما غنیسازی 20 درصد را متوقف کنید تا در عوض ما هم فلان کار را انجام دهیم.
صحبت ما هم این بود که اگر شما به دنبال اعتماد سازی هستید و دغدغهتان انحراف برنامه هستهای ما به سمت سلاح اتمی است، پس باید شما هم عمده نگرانی ما را که مربوط به تحریمهاست برطرف کنید! همانطور که میدانید رسیدن به سلاح اتمی مسیری دارد که از غنیسازی 20 درصد میگذرد و اگر ما این مرحله را متوقف کنیم به معنی برطرف شدن کامل دغدغه آنهاست، در حالی که طرف مقابل فقط سه پیشنهاد داشت که یکی از آنها برداشتن تحریم فروش محصولات پتروشیمی آن هم فقط در اروپا بود!
این پیشنهاد را که در آلماتی 1 مطرح شد تا شروع مذاکرات آلماتی 2 در حضور تمام اصحاب و صاحبان پتروشیمی در داخل کشور مطرح کردیم و نظرشان را در این رابطه جویا شدیم. تمام این افراد با خنده جواب ما را دادند و گفتند که ما اصلاً چنین مشکلی نداریم که نیاز به رفع تحریم صادرات پتروشیمی داشته باشیم! چون به اندازه کافی در منطقه بازار فروش برای محصولات خود داریم و فقط تنها کمکی که از شما میخواهیم این است که از دولت خودمان بخواهید تا مانع صادرات پتروشیمی نشود!
این که عرض میکنم پیشنهاد آنها آبنبات هم نیست به همین دلیل است و جالب این است که در توافق ژنو که بعدا از آن به عنوان پیروزی یاد کردند همین موضوع را به عنوان امتیاز به ما دادند! آن هم در ازای آن همه کاری که از سمت ما انجام شد و جالبتر اینکه چندی بعد همین معامله را نیز انجام ندادند! خلاصه اینکه در گفتگو و دفاع از حقوق ملت باید توازنی بین دادهها و ستاندهها وجود داشته باشد