آرایش فضای سیاسی مجلس دهم با تشکیل دو فراکسیون فراگیر و امید مشخص شد. نکته آنکه هر دو جناح سیاسی سعی کردند نام مجموعه پارلمانی خود را کلی انتخاب کنند تا از این طریق منتخبان مستقل را به عضویت خود درآورند. به نظر شما کدامیک موفقتر عمل کرد و مدیریت مجلس به چه سمت و سویی خواهد رفت؟
معتقدم اصلاحطلبان در موقعیت برتری قرار ندارند. علاوه بر اینکه در موقعیت برتر قرار ندارند اختلافاتی نیز در درون شان بهطور چشمگیر وجود دارد. باتوجه به این مسائل طبیعتا هیاترئیسه گرایش به اصولگرایان خواهد داشت. من فکر میکنم البته یکسری داد و ستدهای سیاسی قبل از برگزاری انتخابات هیاترئیسه صورت بگیرد اما در مجموع بهگونهای نیست که اصلاحطلبان از موضع برتر بتوانند امتیازاتی را دریافت کنند. یعنی با اتکا به رای بیشتر بتوانند موقعیتی برای خودشان رقم بزنند مگر از طرق دیگر که بحثی خارج از میزان آرا باشد، در واقع برای داشتن یک نوع هماهنگیهایی امتیازاتی را دریافت کنند.
از صحبتهای شما برمیآید که آقای عارف پالسهایی از ترکیب مجلس دهم گرفته است و دیگر مثل گذاشته اصراری بر ریاست مجلس ندارد، این برخاسته از حمایت کارگزاران، اعتدال و توسعه و نظریهپردازان جناح اصلاحات همچون آقایان حجاریان و عبدی و زیباکلام از ریاست آقای لاریجانی است چون آنها ریاست آقای عارف را به ضرر اصلاحطلبان میدانستند به عبارت دیگر آقای عارف میبیند از درون مجموعه اصلاحات نیز مخالفتهای جدی با ریاست او در مجلس میشود و همین مساله آرایش را شکننده میکند؟
خیر، شاید ریاست آقای عارف در مجلس به زیان دولت باشد اما به زیان جریان اصلاحات قطعا نیست. این حرف زمانی زده میشود که دورنمای چندان روشنی برایشان وجود ندارد یعنی از موضع قدرت چنین حرفی را نمیزنند بلکه بیان این صحبتها از موضع ضعف است. بدون شک اگر در جبهه اصلاحطلبان اتفاق نظر و اتحاد لازم وجود داشت و بعد هم آنها آرای لازم را برای پیشبرد نظر واحد در اختیار داشتند از کسب کرسی مجلس هرگز عدول نمیکردند. داشتن هیاترئیسه مجلس یک فرصت استثنایی برای آقایان است و علیالقاعده این فرصت استثنایی را با این حرفها از دست نمیدادند بنابراین فکر میکنم حالا که به این جمعبندی رسیدند که شرایط آنها بهگونهای نیست که هیاترئیسه مجلس را در اختیار بگیرند این بحثها را به لحاظ سیاسی مطرح میکنند که گویی تمایلی برای این کار ندارند. وقتی شائبههایی ایجاد شد که تمایل دارند ،مصرّانه همه گفتند آقای عارف باید بایستد و از صحنه خارج نشود. بعد تغییر رویکرد در این قضیه پیدا شد که این ناشی از ارزیابی غیر تبلیغاتی است. در عرصه تبلیغات بحث جنگ روانی است در عرصه واقعگرایی طبیعتا آقایان میدانند که اتفاق نظر و هم پشتوانه رای را برای این کار ندارند.
طیفهایی از اصلاحطلبان و اصولگرایان مطرح میکنند که فرقی بین ریاست عارف و لاریجانی نیست، آیا شما نیز چنین برداشتی دارید؟
خیر، چنین اعتقادی من ندارم. بحث آقای عارف نیست بحث یک جریان و یک طیف است. آقای عارف منطقیترین شخصیت اصلاحطلبان است بعضی شخصیتهای اصلاحطلب هستند که به نجابت آقای عارف نیستند بنابراین نمیتوانیم بگوییم ریاست آقایان عارف و لاریجانی با هم تفاوتی ندارد چون حرف ناپختهای است. کسی که چنین نظری دارد خیلی اشراف بر مسائل سیاسی ندارد والا چنین حرفی را نمیزند.
اصلاحطلبان مطرح کردند هم آقای لاریجانی و هم آقای عارف نگاهشان همسو با دولت است و فرقی بین این دو برای ریاست مجلس نیست حتی یک گروه از اصلاحطلبان گفتند که آقای لاریجانی ارجح است چون حالت دوقطبی در جامعه ایجاد نمیکند ضمن آنکه رویکرد حمایت از دولت آقای روحانی را نیز بهتر میتواند دنبال کند اما یک نگاه دیگر مربوط به جبهه پایداری و طیف آقای احمدینژاد است، آنها میگویند اصلا نباید وارد معادله عارف - لاریجانی شد. درباره چرایی هر کدامیک از دو نگاه یادشده چه نظری دارید؟
هم در نگاه اول رگههایی از این بحث است و هم در نگاه دوم. در واقع جناح تندرو اصلاحطلبان و حتی طرفداران دولت چنین بحثی را مطرح میکنند، از این طرف کسانی که اصلا تفاوتی بین جریان آقای لاریجانی و جریان آقای عارف قائل نیستند بیشتر گرایش به جبهه پایداری دارند و در واقع هر دو جریان را جریان خلاف مصالح عمومی عنوان و ایرادات اساسی بر آنها وارد میکنند. واقعیت قضیه این است که جریان دولت درباره رشد آقای عارف خیلی احتیاط میکند نمیخواهد موضعگیری علنی کند اما حرف خودش را در پوششهای مختلف میگوید. به عبارت دیگر نمیخواهد علنی علیه آقای عارف موضعگیری و جایگاه او را تضعیف کند. اما همه صاحبنظران معتقدند دولت هرگز مایل نیست که آقای عارف در این جایگاه قرار بگیرد مگر اینکه آقای عارف رای لازم را در مجلس میداشت و آن وقت دولت در مقابلش جبههگیری نمیکرد. سعی میکرد همراه شود و به نوعی با او تعامل کند اما امروز که آقای عارف چنین عقبه رایی ندارد طبیعی است که دولت هم نیروهای تحت تاثیر خودش را تشویق وترغیب نمیکند به اینکه آقای عارف را تقویت کنند.
چرا؟مگر آقای عارف را برای دولت و شخص آقای روحانی خطر میداند؟
قطعا اگر آقای عارف امروز در رأس مجلس قرار بگیرد از موقعیت خیلی برتری برای رقابت سال آتی برخوردار خواهد شد. یعنی اگر آقای عارف بتواند خودش را در این منصب خوب نشان دهد، طبیعی است که یک رقیب جدی برای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 میشود.
یک نگاه هم این است که اگر آقای عارف رئیس مجلس نشود برای انتخابات ریاستجمهوری نامزد خواهد شد تا به نوعی پاسخ این عدم همراهی را به آقای روحانی بدهد، بنابراین برای دولت بهتر است آقای عارف در مجلس بماند تا به فکر نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری نیفتد، نظر شما چیست؟
خیر، من چنین نظری ندارم. اگر آقای عارف رئیس مجلس نشود طبیعتا یک جایگاه تجربه شدهای پیدا نخواهد کرد. آقای عارف تاکنون جایگاهش در حد وزیر یا معاون اول رئیسجمهور بود و هیچ گاه مردم او را در مقام رئیس یک قوه تجربه نکردند اما وقتی در جایگاه رئیس یک قوه قرار گرفت طبیعی است که برای دستیابی به ریاست قوه مجریه راهش خیلی سهلتر خواهد شد بنابراین فکر میکنم از این جهت مقامات دولت یازدهم یک نگرانی دارند که این ارتقای جایگاه آقای عارف میتواند برای آنها یک آلترناتیو جدی در میان اصلاحطلبان ایجاد کند.
برخی میگویند حتی اگر رئیس مجلس آقای لاریجانی باشد باز تعیین کننده نیست که کدام گرایش سیاسی اکثریت کرسیهای مجلس را در اختیار دارد چون اختلاف در مجموعه اصلاحطلبان و اعتدالگراها موسوم به فراکسیون امید بر سر ریاست مجلس است و اعضای فراکسیون امید برای کسب 11 کرسی دیگر هیاترئیسه اعم از نواب رئیس، ناظران و دبیران میتوانند با اجماع و قاطعیت بیشتری تصمیمگیری کنند، به نظر شما رئیس مجلس تعیین کننده طیف اکثریت و اقلیت خواهد بود یا وزن هر جناح در ترکیب هیاترئیسه؟
قطعا ترکیب هیاترئیسه طیف اکثریت و اقلیت مجلس را مشخص میکند. این طور که از شرایط و قرائن برمیآید الان متأثر از فضای تبلیغاتی هستیم اما در کل اظهارات بیانگر این است که اصولگرایان موقعیت قویتری دارند، مگر اینکه اصلاحطلبان بتوانند از طریق فراکسیون خودشان فشار بیاورند و امتیازاتی را نه براساس رای بلکه به واسطه آنکه فراکسیون اقلیت قوی هستند و فاصله چندانی با طیف اکثریت ندارند کسب کنند. اصولگرایان تعداد رای شان بیشتر است این رای بیشتر میتواند در ارتباط با رئیس مجلس و هم راجع به نواب رئیس عملیاتی شود و در واقع موقعیتی به رقیب واگذار نشود. مگر اینکه رقیب از طریق مصالحه یا مذاکره بتواند امتیازاتی را دریافت کند برای اینکه چون اقلیت چشمگیر است. اقلیتی است که نزدیک به اکثریت است و خیلی فاصله با اکثریت ندارد. این میتواند محتمل باشد که خارج از رای گیری دو طرف با هم به توافق برسند و فراکسیون اصولگرایان به این جمعبندی برسد که چنین امتیازی باید داده شود که چنین مسالهای هم خودش جای بحث و تامل دارد.
نخست انتخابات هیاترئیسه موقت مجلس روز 9 خرداد برگزار و پس از تایید اعتبارنامه نمایندگان، انتخابات هیاترئیسه دائم برای سال نخست انجام میشود. به نظر شما اگر آقای عارف نتواند آن رای حد لازم را برای ریاست کسب کند برای انتخابات هیاترئیسه دائم هم میآید یا خیر؟
خیر، الان دارد ترکیب واقعی مشخص میشود. اگر برای آقای عارف و دیگران مشخص شده باشد که رایی برای ریاست مجلس ندارند طبیعتا نمیآیند. سعی میکنند از در مصالحه و مذاکره وارد شوند نه از طریق رقابت.
به نظر شما آقای عارف روز 9 خرداد در انتخابات هیاترئیسه مجلس به مصاف آقای لاریجانی میرود یا خیر؟
بعید میدانم نامزد شود. آقای عارف سعی خواهد کرد مدیریت مرکز پژوهشهای مجلس را برعهده بگیرد.
در کمیسیونها نیز با هم تقسیم کار میکنند چون یک نگاه آن بود که آقای عارف نامزد ریاست مجلس نشود در عوض مدیریت کمیسیونهای مهم همچون امنیت ملی و سیاست خارجی، اصل 90 و شوراها در اختیار اصلاحطلبان قرار گیرد، البته کمیسیون شوراها از این جهت مهم است که سال آینده انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار میشود و هیأت نظارت مرکزی بر آن انتخابات از میان اعضای کمیسیون شوراها انتخاب میشود؟
ترکیب کمیسیونها مهم است اینکه چه افرادی بتوانند به کمیسیونها وارد شوند. طبیعتا در موضوع مدیریت کمیسیونها بحث دیگری وجود دارد. میتواند در برخی کمیسیونها ترکیب اعضا طوری رقم بخورد که حضور اصلاحطلبان در آن تقویت شود، به تبع آنها هیاترئیسه کمیسیون را در اختیار میگیرند.
پایداریها دوره نهم مجلس با آقای لاریجانی رابطه خوبی نداشتند، حتی غائله 22 بهمن قم را هم به آنها نسبت میدهند، در تمام چهار سال مجلس نهم هنگام انتخابات هیاترئیسه به آقای لاریجانی رای سفید دادند، در همین قضیه بررسی موضوع برجام در مجلس آقای لاریجانی با یک حرکت کل کارکرد کمیسیون ویژه -که اکثریتش در اختیار دلواپسان بود- را بلااثر کرد و پیگیری امور را به کمیسیون امنیت ملی سپرد و با یک مدیریت یکجانبه بدون اجازه دادن برای طرح پیشنهادها کلیات و جزئیات طرح برجام را به رای گذاشت و به تصویب رساند، چه طور شد که به فاصله حدود 8 ماه از آن زمان اغلب پایداریها ناخرسندیهای خود را از آقای لاریجانی فراموش کردند، چرخش سیاسی انجام دادند و امروز از ریاست آقای لاریجانی بر مجلس آینده حمایت میکنند؟
خیلی برای پایداری مشکل ایجاد خواهد کرد اگر در بحث مدیریت مجلس بهگونهای عمل کنند که موضع اردوگاه رقیب تقویت شود. در واقع ناگریزند از اینکه خطای خودشان را اصلاح کنند چون اگر بهگونهای درباره تضعیف آقای لاریجانی مقصر تلقی شوند به معنی آن است که راه به نفع رقیب را هموار کردند. جبهه پایداری نمیخواهد چنین اتهامیرا به جان بخرد و در ارتباط با ضعیف کردن اصولگرایان و واگذاری فضا به رقیب مقصر تلقی شود.
یک نگاهی را هم آقای حسینیان عضو شورای مرکزی جبهه پایداری مطرح کرده و گفته در سال اول از بین آقایان عارف و لاریجانی ما به لاریجانی رای میدهیم اما در سال دوم معادلات عوض میشود چون شاید در انتخابات میان دورهای که همزمان با ریاستجمهوری برگزار میشود فردی در سطح ریاست وارد مجلس شود یا آنکه از میان همین نمایندگان موجود کسی در سطح قرار گرفتن بر کرسی ریاست تقویت خواهد شد. در هر کدام از این دو حالت معادلات ریاست مجلس تغییر میکند، شما چنین نگاهی را قابل اجرا میدانید؟
خیر، این از حرفهایی است که نمیشود خیلی روی آن حساب کرد چون خیلی دارای قوت نیست. آقای لاریجانی قطعا رئیس مجلس میشود و ریاست او هم استمرار خواهد داشت و این طور نمیشود که در میانه راه کس دیگری بیاید و جای او را بگیرد.
شما میگویید فراکسیون امید، طیف اقلیت قوی مجلس است بر همین اساس بفرمایید هرچه میگذرد از اعضای فراکسیون امید کم و به اعضای فراکسیون فراگیر اصولگرایان اضافه خواهد شد یا بر عکس آن اتفاق میافتد، در دوره نهم مجلس فراکسیون اصولگرایان با کمتر از 100 عضو به ریاست آقای حدادعادل تشکیل شد اما هرچه زمان گذشت از اعضای فراکسیون رهروان کاسته و به تعداد اعضای فراکسیون اصولگرایان اضافه شد، به نظر شما فراکسیون امید چه وضعیتی پیدا میکند اقلیتتر میشود یا آنکه حتی ممکن است با جذب عضو از فراکسیون فراگیر اصولگرایان به اکثریت تبدیل شود؟
این بستگی به عملکرد آقای لاریجانی دارد. آقای لاریجانی در این دوره مدیریتش بسیار بسیار سخت و دشوار است یعنی بهگونهای نیست که امتیازدهیها صحنه را تغییر ندهد. قبلا آقای لاریجانی برخی امتیازدهیهایی را به جناحهای مختلف داشت که خیلی موقعیت را تغییر نمیداد الان آقای لاریجانی ضمن آنکه باید بر مجلس ریاست کند باید بهگونهای عمل کند که تغییری در جمعبندیها صورت نگیرد. یعنی دادن امتیازات خیلی باید حسابگرانه و سنجیده باشد و تعاملات هم باید حسابگرانه و سنجیده باشد. مجلس دهم مدیریت سختی را طلب میکند چون فراکسیون قوی که اکثریت چشم گیر داشته باشد وجود ندارد بنابراین باید آقای لاریجانی باید بهگونهای عمل کند که هم روال مجلس به هم نریزد و هم اعتبار آقای لاریجانی لطمه نخورد. او در واقع حافظ اصولگرایی تلقی میشود که یک کار دشواری است و امیدواریم آقای لاریجانی بتواند از عهده شرایط متفاوت این دوره مجلس بربیاید.
مناسبات دولت و مجلس با ریاست آقای لاریجانی بهتر میشود؟
آقای لاریجانی مجبور خواهد بود جلوی بعضی مسائلی که دولت میخواهد مجلس را دور بزند بایستد. از آنجا که موقعیت دولت در مجلس کنونی بهتر شده است طبیعی است که دولت در این وادی حرکت خواهد کرد که امتیازات بیشتری از مجلس دریافت کند منتها شخصیت آقای لاریجانی بهگونهای است که نخواهد شأن مجلس به دست او تنزل پیدا کند. در گذشته هم با وجودی که آقای لاریجانی تعاملاتی با دولت داشت اما یک جاهایی همچون نحوه نظارت بر اجرای برجام از شأن مجلس با قوت دفاع کرد بنابراین اینگونه نیست که آقای لاریجانی خود را در حد فردی تنزل دهد که تابع خرده فرمایشات دولت باشد، هرچند موقعیت دولت در مجلس تقویت شده اما با مدیریت آقای لاریجانی اینگونه نخواهد بود که دولت از موضع بالا امری را بر مجلس دیکته و تحکم کند. شخصیت آقای لاریجانی بهگونهای است که در یک جاهایی ایستادگی خواهد کرد.
بهنظر شما آقای عارف چه کار میکند؟ بالاخره او رئیس فراکسیون اقلیت قوی مجلس است. با چه نگاهی به دولت مینگرد آیا درصدد انتقام جویی برمیآید یا سعی میکند دولت را تقویت کند؟
قطعا سعی میکند چهره خودش را مستقلتر از دولت نشان دهد. در آینده عملکرد آقای عارف گرچه تقابل آشکار با دولت نخواهد بود اما تلاش خواهد کرد که خود را متفاوت از دولت بیان کند. این تفاوتها طبیعتا آشکارتر خواهد شد و هویت و شأن مستقلتری به آقای عارف خواهد داد، منتها آقای عارف میداند سختیهایی را در این وادی دارد، آقای عارف به لحاظ رسانهای و مطبوعاتی میداند جریان دولت با پشتوانه کارگزاران امکانات وسیع رسانهای دارد از نظر مالی و امکانات هیچ کس نیست که نداند اصلاحطلبان تا حد زیادی الان خودشان را وابسته به امکانات مالی کارگزاران میدانند. آقای عارف در مسیری حرکت خواهد کرد که این بند ناف به تدریج بریده شود. هم به لحاظ تبلیغاتی و رسانهای خودشان را به تدریج از جریان کارگزاران و جریان دولت مجزا کنند و هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی این کار را انجام دهند. منتها این یک شبه ممکن نخواهد بود. مقداری دشوار است که آقای عارف به این دشواری پی برده و واقف است و بدون درگیری مستقیم تلاش خواهد کرد این وابستگی را کم کند. فرصت خوبی برای آقای عارف است که به تدریج وجهه فکری خودش را به وجهه کارگزاران غلبه دهد که فقط و فقط دنبال احیای قدرت خودشان هستند.
بهنظر شما تا یک سال دیگر که انتخابات ریاستجمهوری است پروسه ایجاد جدایی بین اصلاحات و اعتدال کامل میشود؟
خیر کامل نمیشود، ولی مقداری فاصلهها شفافتر خواهد شد.
این فقط خواسته آقای عارف است یا آقای خاتمی و دیگر اصلاحطلبان هم خواهان چنین اتفاقی هستند؟
آنها هم بر این قضیه واقفند که به سرعت نمیتوانند خودشان را از این پیوندها جدا کنند.
یعنی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 همچنان پشت آقای روحانی خواهند بود با وجودی که دلخوشی از او ندارند؟
من تصورم این طور است.
معتقدم اصلاحطلبان در موقعیت برتری قرار ندارند. علاوه بر اینکه در موقعیت برتر قرار ندارند اختلافاتی نیز در درون شان بهطور چشمگیر وجود دارد. باتوجه به این مسائل طبیعتا هیاترئیسه گرایش به اصولگرایان خواهد داشت. من فکر میکنم البته یکسری داد و ستدهای سیاسی قبل از برگزاری انتخابات هیاترئیسه صورت بگیرد اما در مجموع بهگونهای نیست که اصلاحطلبان از موضع برتر بتوانند امتیازاتی را دریافت کنند. یعنی با اتکا به رای بیشتر بتوانند موقعیتی برای خودشان رقم بزنند مگر از طرق دیگر که بحثی خارج از میزان آرا باشد، در واقع برای داشتن یک نوع هماهنگیهایی امتیازاتی را دریافت کنند.
از صحبتهای شما برمیآید که آقای عارف پالسهایی از ترکیب مجلس دهم گرفته است و دیگر مثل گذاشته اصراری بر ریاست مجلس ندارد، این برخاسته از حمایت کارگزاران، اعتدال و توسعه و نظریهپردازان جناح اصلاحات همچون آقایان حجاریان و عبدی و زیباکلام از ریاست آقای لاریجانی است چون آنها ریاست آقای عارف را به ضرر اصلاحطلبان میدانستند به عبارت دیگر آقای عارف میبیند از درون مجموعه اصلاحات نیز مخالفتهای جدی با ریاست او در مجلس میشود و همین مساله آرایش را شکننده میکند؟
خیر، شاید ریاست آقای عارف در مجلس به زیان دولت باشد اما به زیان جریان اصلاحات قطعا نیست. این حرف زمانی زده میشود که دورنمای چندان روشنی برایشان وجود ندارد یعنی از موضع قدرت چنین حرفی را نمیزنند بلکه بیان این صحبتها از موضع ضعف است. بدون شک اگر در جبهه اصلاحطلبان اتفاق نظر و اتحاد لازم وجود داشت و بعد هم آنها آرای لازم را برای پیشبرد نظر واحد در اختیار داشتند از کسب کرسی مجلس هرگز عدول نمیکردند. داشتن هیاترئیسه مجلس یک فرصت استثنایی برای آقایان است و علیالقاعده این فرصت استثنایی را با این حرفها از دست نمیدادند بنابراین فکر میکنم حالا که به این جمعبندی رسیدند که شرایط آنها بهگونهای نیست که هیاترئیسه مجلس را در اختیار بگیرند این بحثها را به لحاظ سیاسی مطرح میکنند که گویی تمایلی برای این کار ندارند. وقتی شائبههایی ایجاد شد که تمایل دارند ،مصرّانه همه گفتند آقای عارف باید بایستد و از صحنه خارج نشود. بعد تغییر رویکرد در این قضیه پیدا شد که این ناشی از ارزیابی غیر تبلیغاتی است. در عرصه تبلیغات بحث جنگ روانی است در عرصه واقعگرایی طبیعتا آقایان میدانند که اتفاق نظر و هم پشتوانه رای را برای این کار ندارند.
طیفهایی از اصلاحطلبان و اصولگرایان مطرح میکنند که فرقی بین ریاست عارف و لاریجانی نیست، آیا شما نیز چنین برداشتی دارید؟
خیر، چنین اعتقادی من ندارم. بحث آقای عارف نیست بحث یک جریان و یک طیف است. آقای عارف منطقیترین شخصیت اصلاحطلبان است بعضی شخصیتهای اصلاحطلب هستند که به نجابت آقای عارف نیستند بنابراین نمیتوانیم بگوییم ریاست آقایان عارف و لاریجانی با هم تفاوتی ندارد چون حرف ناپختهای است. کسی که چنین نظری دارد خیلی اشراف بر مسائل سیاسی ندارد والا چنین حرفی را نمیزند.
اصلاحطلبان مطرح کردند هم آقای لاریجانی و هم آقای عارف نگاهشان همسو با دولت است و فرقی بین این دو برای ریاست مجلس نیست حتی یک گروه از اصلاحطلبان گفتند که آقای لاریجانی ارجح است چون حالت دوقطبی در جامعه ایجاد نمیکند ضمن آنکه رویکرد حمایت از دولت آقای روحانی را نیز بهتر میتواند دنبال کند اما یک نگاه دیگر مربوط به جبهه پایداری و طیف آقای احمدینژاد است، آنها میگویند اصلا نباید وارد معادله عارف - لاریجانی شد. درباره چرایی هر کدامیک از دو نگاه یادشده چه نظری دارید؟
هم در نگاه اول رگههایی از این بحث است و هم در نگاه دوم. در واقع جناح تندرو اصلاحطلبان و حتی طرفداران دولت چنین بحثی را مطرح میکنند، از این طرف کسانی که اصلا تفاوتی بین جریان آقای لاریجانی و جریان آقای عارف قائل نیستند بیشتر گرایش به جبهه پایداری دارند و در واقع هر دو جریان را جریان خلاف مصالح عمومی عنوان و ایرادات اساسی بر آنها وارد میکنند. واقعیت قضیه این است که جریان دولت درباره رشد آقای عارف خیلی احتیاط میکند نمیخواهد موضعگیری علنی کند اما حرف خودش را در پوششهای مختلف میگوید. به عبارت دیگر نمیخواهد علنی علیه آقای عارف موضعگیری و جایگاه او را تضعیف کند. اما همه صاحبنظران معتقدند دولت هرگز مایل نیست که آقای عارف در این جایگاه قرار بگیرد مگر اینکه آقای عارف رای لازم را در مجلس میداشت و آن وقت دولت در مقابلش جبههگیری نمیکرد. سعی میکرد همراه شود و به نوعی با او تعامل کند اما امروز که آقای عارف چنین عقبه رایی ندارد طبیعی است که دولت هم نیروهای تحت تاثیر خودش را تشویق وترغیب نمیکند به اینکه آقای عارف را تقویت کنند.
چرا؟مگر آقای عارف را برای دولت و شخص آقای روحانی خطر میداند؟
قطعا اگر آقای عارف امروز در رأس مجلس قرار بگیرد از موقعیت خیلی برتری برای رقابت سال آتی برخوردار خواهد شد. یعنی اگر آقای عارف بتواند خودش را در این منصب خوب نشان دهد، طبیعی است که یک رقیب جدی برای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 میشود.
یک نگاه هم این است که اگر آقای عارف رئیس مجلس نشود برای انتخابات ریاستجمهوری نامزد خواهد شد تا به نوعی پاسخ این عدم همراهی را به آقای روحانی بدهد، بنابراین برای دولت بهتر است آقای عارف در مجلس بماند تا به فکر نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری نیفتد، نظر شما چیست؟
خیر، من چنین نظری ندارم. اگر آقای عارف رئیس مجلس نشود طبیعتا یک جایگاه تجربه شدهای پیدا نخواهد کرد. آقای عارف تاکنون جایگاهش در حد وزیر یا معاون اول رئیسجمهور بود و هیچ گاه مردم او را در مقام رئیس یک قوه تجربه نکردند اما وقتی در جایگاه رئیس یک قوه قرار گرفت طبیعی است که برای دستیابی به ریاست قوه مجریه راهش خیلی سهلتر خواهد شد بنابراین فکر میکنم از این جهت مقامات دولت یازدهم یک نگرانی دارند که این ارتقای جایگاه آقای عارف میتواند برای آنها یک آلترناتیو جدی در میان اصلاحطلبان ایجاد کند.
برخی میگویند حتی اگر رئیس مجلس آقای لاریجانی باشد باز تعیین کننده نیست که کدام گرایش سیاسی اکثریت کرسیهای مجلس را در اختیار دارد چون اختلاف در مجموعه اصلاحطلبان و اعتدالگراها موسوم به فراکسیون امید بر سر ریاست مجلس است و اعضای فراکسیون امید برای کسب 11 کرسی دیگر هیاترئیسه اعم از نواب رئیس، ناظران و دبیران میتوانند با اجماع و قاطعیت بیشتری تصمیمگیری کنند، به نظر شما رئیس مجلس تعیین کننده طیف اکثریت و اقلیت خواهد بود یا وزن هر جناح در ترکیب هیاترئیسه؟
قطعا ترکیب هیاترئیسه طیف اکثریت و اقلیت مجلس را مشخص میکند. این طور که از شرایط و قرائن برمیآید الان متأثر از فضای تبلیغاتی هستیم اما در کل اظهارات بیانگر این است که اصولگرایان موقعیت قویتری دارند، مگر اینکه اصلاحطلبان بتوانند از طریق فراکسیون خودشان فشار بیاورند و امتیازاتی را نه براساس رای بلکه به واسطه آنکه فراکسیون اقلیت قوی هستند و فاصله چندانی با طیف اکثریت ندارند کسب کنند. اصولگرایان تعداد رای شان بیشتر است این رای بیشتر میتواند در ارتباط با رئیس مجلس و هم راجع به نواب رئیس عملیاتی شود و در واقع موقعیتی به رقیب واگذار نشود. مگر اینکه رقیب از طریق مصالحه یا مذاکره بتواند امتیازاتی را دریافت کند برای اینکه چون اقلیت چشمگیر است. اقلیتی است که نزدیک به اکثریت است و خیلی فاصله با اکثریت ندارد. این میتواند محتمل باشد که خارج از رای گیری دو طرف با هم به توافق برسند و فراکسیون اصولگرایان به این جمعبندی برسد که چنین امتیازی باید داده شود که چنین مسالهای هم خودش جای بحث و تامل دارد.
نخست انتخابات هیاترئیسه موقت مجلس روز 9 خرداد برگزار و پس از تایید اعتبارنامه نمایندگان، انتخابات هیاترئیسه دائم برای سال نخست انجام میشود. به نظر شما اگر آقای عارف نتواند آن رای حد لازم را برای ریاست کسب کند برای انتخابات هیاترئیسه دائم هم میآید یا خیر؟
خیر، الان دارد ترکیب واقعی مشخص میشود. اگر برای آقای عارف و دیگران مشخص شده باشد که رایی برای ریاست مجلس ندارند طبیعتا نمیآیند. سعی میکنند از در مصالحه و مذاکره وارد شوند نه از طریق رقابت.
به نظر شما آقای عارف روز 9 خرداد در انتخابات هیاترئیسه مجلس به مصاف آقای لاریجانی میرود یا خیر؟
بعید میدانم نامزد شود. آقای عارف سعی خواهد کرد مدیریت مرکز پژوهشهای مجلس را برعهده بگیرد.
در کمیسیونها نیز با هم تقسیم کار میکنند چون یک نگاه آن بود که آقای عارف نامزد ریاست مجلس نشود در عوض مدیریت کمیسیونهای مهم همچون امنیت ملی و سیاست خارجی، اصل 90 و شوراها در اختیار اصلاحطلبان قرار گیرد، البته کمیسیون شوراها از این جهت مهم است که سال آینده انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار میشود و هیأت نظارت مرکزی بر آن انتخابات از میان اعضای کمیسیون شوراها انتخاب میشود؟
ترکیب کمیسیونها مهم است اینکه چه افرادی بتوانند به کمیسیونها وارد شوند. طبیعتا در موضوع مدیریت کمیسیونها بحث دیگری وجود دارد. میتواند در برخی کمیسیونها ترکیب اعضا طوری رقم بخورد که حضور اصلاحطلبان در آن تقویت شود، به تبع آنها هیاترئیسه کمیسیون را در اختیار میگیرند.
پایداریها دوره نهم مجلس با آقای لاریجانی رابطه خوبی نداشتند، حتی غائله 22 بهمن قم را هم به آنها نسبت میدهند، در تمام چهار سال مجلس نهم هنگام انتخابات هیاترئیسه به آقای لاریجانی رای سفید دادند، در همین قضیه بررسی موضوع برجام در مجلس آقای لاریجانی با یک حرکت کل کارکرد کمیسیون ویژه -که اکثریتش در اختیار دلواپسان بود- را بلااثر کرد و پیگیری امور را به کمیسیون امنیت ملی سپرد و با یک مدیریت یکجانبه بدون اجازه دادن برای طرح پیشنهادها کلیات و جزئیات طرح برجام را به رای گذاشت و به تصویب رساند، چه طور شد که به فاصله حدود 8 ماه از آن زمان اغلب پایداریها ناخرسندیهای خود را از آقای لاریجانی فراموش کردند، چرخش سیاسی انجام دادند و امروز از ریاست آقای لاریجانی بر مجلس آینده حمایت میکنند؟
خیلی برای پایداری مشکل ایجاد خواهد کرد اگر در بحث مدیریت مجلس بهگونهای عمل کنند که موضع اردوگاه رقیب تقویت شود. در واقع ناگریزند از اینکه خطای خودشان را اصلاح کنند چون اگر بهگونهای درباره تضعیف آقای لاریجانی مقصر تلقی شوند به معنی آن است که راه به نفع رقیب را هموار کردند. جبهه پایداری نمیخواهد چنین اتهامیرا به جان بخرد و در ارتباط با ضعیف کردن اصولگرایان و واگذاری فضا به رقیب مقصر تلقی شود.
یک نگاهی را هم آقای حسینیان عضو شورای مرکزی جبهه پایداری مطرح کرده و گفته در سال اول از بین آقایان عارف و لاریجانی ما به لاریجانی رای میدهیم اما در سال دوم معادلات عوض میشود چون شاید در انتخابات میان دورهای که همزمان با ریاستجمهوری برگزار میشود فردی در سطح ریاست وارد مجلس شود یا آنکه از میان همین نمایندگان موجود کسی در سطح قرار گرفتن بر کرسی ریاست تقویت خواهد شد. در هر کدام از این دو حالت معادلات ریاست مجلس تغییر میکند، شما چنین نگاهی را قابل اجرا میدانید؟
خیر، این از حرفهایی است که نمیشود خیلی روی آن حساب کرد چون خیلی دارای قوت نیست. آقای لاریجانی قطعا رئیس مجلس میشود و ریاست او هم استمرار خواهد داشت و این طور نمیشود که در میانه راه کس دیگری بیاید و جای او را بگیرد.
شما میگویید فراکسیون امید، طیف اقلیت قوی مجلس است بر همین اساس بفرمایید هرچه میگذرد از اعضای فراکسیون امید کم و به اعضای فراکسیون فراگیر اصولگرایان اضافه خواهد شد یا بر عکس آن اتفاق میافتد، در دوره نهم مجلس فراکسیون اصولگرایان با کمتر از 100 عضو به ریاست آقای حدادعادل تشکیل شد اما هرچه زمان گذشت از اعضای فراکسیون رهروان کاسته و به تعداد اعضای فراکسیون اصولگرایان اضافه شد، به نظر شما فراکسیون امید چه وضعیتی پیدا میکند اقلیتتر میشود یا آنکه حتی ممکن است با جذب عضو از فراکسیون فراگیر اصولگرایان به اکثریت تبدیل شود؟
این بستگی به عملکرد آقای لاریجانی دارد. آقای لاریجانی در این دوره مدیریتش بسیار بسیار سخت و دشوار است یعنی بهگونهای نیست که امتیازدهیها صحنه را تغییر ندهد. قبلا آقای لاریجانی برخی امتیازدهیهایی را به جناحهای مختلف داشت که خیلی موقعیت را تغییر نمیداد الان آقای لاریجانی ضمن آنکه باید بر مجلس ریاست کند باید بهگونهای عمل کند که تغییری در جمعبندیها صورت نگیرد. یعنی دادن امتیازات خیلی باید حسابگرانه و سنجیده باشد و تعاملات هم باید حسابگرانه و سنجیده باشد. مجلس دهم مدیریت سختی را طلب میکند چون فراکسیون قوی که اکثریت چشم گیر داشته باشد وجود ندارد بنابراین باید آقای لاریجانی باید بهگونهای عمل کند که هم روال مجلس به هم نریزد و هم اعتبار آقای لاریجانی لطمه نخورد. او در واقع حافظ اصولگرایی تلقی میشود که یک کار دشواری است و امیدواریم آقای لاریجانی بتواند از عهده شرایط متفاوت این دوره مجلس بربیاید.
مناسبات دولت و مجلس با ریاست آقای لاریجانی بهتر میشود؟
آقای لاریجانی مجبور خواهد بود جلوی بعضی مسائلی که دولت میخواهد مجلس را دور بزند بایستد. از آنجا که موقعیت دولت در مجلس کنونی بهتر شده است طبیعی است که دولت در این وادی حرکت خواهد کرد که امتیازات بیشتری از مجلس دریافت کند منتها شخصیت آقای لاریجانی بهگونهای است که نخواهد شأن مجلس به دست او تنزل پیدا کند. در گذشته هم با وجودی که آقای لاریجانی تعاملاتی با دولت داشت اما یک جاهایی همچون نحوه نظارت بر اجرای برجام از شأن مجلس با قوت دفاع کرد بنابراین اینگونه نیست که آقای لاریجانی خود را در حد فردی تنزل دهد که تابع خرده فرمایشات دولت باشد، هرچند موقعیت دولت در مجلس تقویت شده اما با مدیریت آقای لاریجانی اینگونه نخواهد بود که دولت از موضع بالا امری را بر مجلس دیکته و تحکم کند. شخصیت آقای لاریجانی بهگونهای است که در یک جاهایی ایستادگی خواهد کرد.
بهنظر شما آقای عارف چه کار میکند؟ بالاخره او رئیس فراکسیون اقلیت قوی مجلس است. با چه نگاهی به دولت مینگرد آیا درصدد انتقام جویی برمیآید یا سعی میکند دولت را تقویت کند؟
قطعا سعی میکند چهره خودش را مستقلتر از دولت نشان دهد. در آینده عملکرد آقای عارف گرچه تقابل آشکار با دولت نخواهد بود اما تلاش خواهد کرد که خود را متفاوت از دولت بیان کند. این تفاوتها طبیعتا آشکارتر خواهد شد و هویت و شأن مستقلتری به آقای عارف خواهد داد، منتها آقای عارف میداند سختیهایی را در این وادی دارد، آقای عارف به لحاظ رسانهای و مطبوعاتی میداند جریان دولت با پشتوانه کارگزاران امکانات وسیع رسانهای دارد از نظر مالی و امکانات هیچ کس نیست که نداند اصلاحطلبان تا حد زیادی الان خودشان را وابسته به امکانات مالی کارگزاران میدانند. آقای عارف در مسیری حرکت خواهد کرد که این بند ناف به تدریج بریده شود. هم به لحاظ تبلیغاتی و رسانهای خودشان را به تدریج از جریان کارگزاران و جریان دولت مجزا کنند و هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی این کار را انجام دهند. منتها این یک شبه ممکن نخواهد بود. مقداری دشوار است که آقای عارف به این دشواری پی برده و واقف است و بدون درگیری مستقیم تلاش خواهد کرد این وابستگی را کم کند. فرصت خوبی برای آقای عارف است که به تدریج وجهه فکری خودش را به وجهه کارگزاران غلبه دهد که فقط و فقط دنبال احیای قدرت خودشان هستند.
بهنظر شما تا یک سال دیگر که انتخابات ریاستجمهوری است پروسه ایجاد جدایی بین اصلاحات و اعتدال کامل میشود؟
خیر کامل نمیشود، ولی مقداری فاصلهها شفافتر خواهد شد.
این فقط خواسته آقای عارف است یا آقای خاتمی و دیگر اصلاحطلبان هم خواهان چنین اتفاقی هستند؟
آنها هم بر این قضیه واقفند که به سرعت نمیتوانند خودشان را از این پیوندها جدا کنند.
یعنی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 همچنان پشت آقای روحانی خواهند بود با وجودی که دلخوشی از او ندارند؟
من تصورم این طور است.
ارسال نظر
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها