امروز يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۲۱
کد خبر: ۲۴۶۱
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۲
یکی از سوالهای مهم در باب امامت و مهدویت همین سوال است . حدیث بالا هم متواتر است . مرگ هر کسی زندگی و حیات اوست . مرگ هر کسی تابع زندگی اوست بنا به روایت هر جوری که زندگی کرده ای همان جور هم می میری . اگر زندگی در هدایت بوده ،استعدادهای انسانی شکوفا شده ، نوری در وجودش شکل گرفته و در صراط مستقیم الهی حرکت می کرده ، مرگش هم یک مرگ طیب و طاهری است. یک مرگ با معرفتی است که در انتقال از عالم دنیا به آخرت از او استقبال میکنند ، یک مرگی است که رشد ندارد یعنی انتقال از یک کلاسی به کلاس خیلی بالاتر رفتن است و رشدی بدنبال دارد . مرگ جاهلی دنبال حیات جاهلی است . اگر کسی زندگی جاهلانه ای داشته باشد، در تاریکی قدم برمی داشته ، استعدادهای انسانی او رشد پیدا نکرده ، ضلالت و گمراهی از راه حق مثل کفر ، شرک و عناد با خدا داشته و یا زندگی حیوانی داشته است در مقابل خدا نبوده است که بقول قرآن پایین تر از از زندگی حیوانی است. حیوانات استعداد رشد نداشتند ولی من داشتم و خرابش کردم. از این جهت این شخص از حیوان پایین تر است . طبیعتا در مرگ او هم رشدی نیست . مرگ جاهلی است ، مرگی است که در آن سقوط است ، سقوط به قهر خدای متعال و در وادی غضب خدا وارد شدن است . این مال کسی است که به هدایت امام ، نتوانسته صراط را پیدا کند . صراط یک راه بیشتر نیست و این فقط توسط کسی میتواند به صراط مستقیم برسد که آن فرد را ه را رفته است . بنابر این اگر کسی بدون امام باشد، بدون هدایت و نورانیت او باشد ، در کفر و گمراهی خواهد ماند . در همان دعا هست که خدایا اگر حجتت را به من معرفی نکنی من دینم را بدست نخواهم آورد و کسی که گمراه از صراط بشود رشد نمی کند و با همان تاریکی از دنیا خواهد رفت ، این معرفتی که در این روایت اشاره کرده است که باید به امام پیدا بکنیم . این معرفت یک شناخت نَسَبی امام نیست . این خوب است که بدانیم پدرانشان چه کسانی بودند و حتی فضایل آنها را هم بدانیم اما اینها آن معرفتی که مانع از مرگ جاهلیت بشود نیست . اینها را چه بسا دشمنان اهل بیت هم می دانستند . آنها هم پدر و مادر اهل بیت را می شناختند و می دانستند که چه فضایلی دارند . آن معرفتی که انسان را از مرگ جاهلی نجات می دهد این است که انسان یک باور قلبی داشته باشد نه فقط شناخت های ذهنی و علمی که دل هنوز باور نکرده است . معرفت یعنی اینکه ولایت و سرپرستی او را بر خودم قبول داشته باشم و همچنین اولویت او را بر خودم قبول داشته باشم . همان که پیامبر در غدیرخم به مردم فرمود : مردم من نسبت به شما بر خودتان تقدم ندارم ؟ و صاحب اختیارتر از خودتان نیستم ؟ همه تصدیق کردند . معصوم ، پیغمبر و امام کسی است که هم علم بی خطا دارد هم عمل بی خطا و هم عصمت دارد . امام عطوفت سرشار و بسیاری دارد که کاملا دلسوزتر به من از خود من است و آگاه تر از مسائل من به خود من است . من باید خودم را در اختیار چنین کسی قرار بدهم . عقل این را اقتضا می کند . این تقلید کورکورانه نیست ، کمال عقل است که انسان خودش را به کسی که از من به من مهربانتر و به مصالح من به خودم آگاه تر است بسپارد . این همان صراطی است که انسان را رشد می دهد و استعدادها را شکوفا میکند . من با امام همان صراط را طی میکنم . این همان نوری است که غیر از او هیچ نور دیگری نیست . امام باقر(ع) با قسم به شاگردش ابا خالد می فرماید : اهل بیت نور زمین و آسمان هستند . در جای دیگر می فرماید : نور امام در قلب مومنین که باعث هدایتشان می شود از نور خورشید روشن تر است . این نور جوری آشکار است و انسان را جلو می برد . ما به امام زمان (عج) این جوری سلام می دهیم : السلام علیک یا نورالله ….ای نور الهی که هدایت میکنی . معرفت آن باور قلبی است . معرفت آن نوری است که در قلب تابیده و روشن شده نه اینکه فقط ذهن روشن شده باشد . این باطن شفاعتی است که روز قیامت به آن محتاج هستیم . خلق اولین و آخرین حتی انبیاء محتاج شفاعت پیامبر اکرم و آل او هستند . چون شفاعت فقط بخشش از گناهان نیست . شفاعت فقط در این نیست که آنها واسطه ی شفاعت بشود که گناهان بخشیده بشود . شفاعت برای این است که آنها باعث بشوند درجاتی بدست بیاید و هیچ درجه ای در قرب الهی طی نمیشود مگر با وساطت این ها . آن شفاعت عظیم از همین دنیا شروع میشود ، از اینکه دست مان را به آنها بدهیم . اگر ما تابع آنها بشویم ،تبعیت بکنیم همین مسیر منتهی میشود به اینکه در آخرت اگر مشکلی در دنیا باعث مشکلاتی در آخرت میشود آنها کمک می دهند . شفاعت یاری دادن به کسی است که خودش دستش را داده . اینکه ائمه فرموده اند که شفاعت شان شامل بعضی ها نمیشود مثل آنهایی که کاری با نماز و اهل بیت نداشتند ، آنهایی که ظلم های زیادی داشتند بگونه ای که ارتباط شان با اهل بیت قطع شده است ، از آنها تبعیتی نداشتند وقتی در دنیا تبعیتی نداشتند و شباهتی نداشتند طبیعی است که شفاعتی هم شامل حال این ها نمی شود . بزرگواری می فرمود که امام زمان (عج) در جایی فرموده : ما باید شما مومنین را ببریم ، با ایمان و تقوای خودتان به ما کمک بدهید . اگر کسی اهل گناهی باشد که او را از ولایت اهل بیت خارج نکرده باشد یعنی در حالی که شیعه ی اهل بیت است گناهانی را مرتکب بشود ، کار شفاعت را بر اهل بیت سخت می کند . چه بسا اهل بیت باید از طرف خداوند به او بلایی بدهند که پاک بشود . ممکن است بیست سال زمین گیر بشود و در این بلا اولین کسانی که غصه می خورند خود ائمه هستند . مثل امیر المومنین در نهج البلاغه فرمود : من که دارم شما را می برم به من کمک بدهید و خودتان بیایید . معرفت با تسلیم و تبعیت بدست می آید . حالا سوال این است که اگر ما قرآنی را بخوانیم و ثواب آن را به امام زمان (عج) هدیه کنیم آیا در قبال این اهداء امام به ما تفضل می کند ؟ بله – آن خیری که توفیق پیدا شده که ما به خود اهل بیت هدیه کنیم این توفیق را خداوند متعال به وساطت واسطه ی فیضش به ما داده است . چون هر توفیقی که برای انسان حاصل میشود به واسطه ی فیضی است که خداوند به ما کرده است و به ما داده است . پس او عنایتش قبل از کاری است که ما کردیم حالا چه برسد به بعدا وقتی کسی این لطف را از خدا دریافت کند و آن را خرج امام زمان (ع) بکند . مثلا قرآن می خواند و ثوابش را به حضرت می داده که در روایت دارد که قرآنی که به معصومین هدیه بشود ثوابش را نفس ها نمی تواند بشمارد . این ثواب یک چیز بیرون از ما نیست که بگوییم فلان کار را می کنیم ثواب میبریم . این ثواب درجاتی پیدا می کنیم . این یک کیسه ی بیرونی نیست که ذخیره بشود. ثواب درجاتی است که در خود ما اتفاق می افتد خود ما هستیم که رشد میکنیم . اگر کسی این ثواب ها را به حضرت هدیه بکند این ثواب های عجیب را به او می دهند یا به نیابت امام زمان (عج) زیارتی برود یا صدقه ای برای سلامتی حضرت بدهد یا کاری را انجام بدهند و به مادر بزرگوارشان هدیه بکنند که من توصیه می کنم که حتما این کار را بکنند مثلا در نذرهایشان ثواب سوره ای از قرآن را به مادر حضرت هدیه کنند و کسی که به مادر ایشان عنایت کند ببینید که فرزند چه عنایتی خواهد کرد . در مقابل این کار ، کارهایی که حضرت برای ما می کند فوق العاده است . حضرت خضر با اینکه پنهان و ناشناس است کاملا فعال است . او را نمی شناسند ولی در اجتماع حضور دارد از حوادثی که رخ می دهد آگاه هست و به مصالح افرادی که در اطرافش است آگاه است . فعالیت هایی را به نفع مومنین و ضعفا انجام میدهد . در عین حال هدایت هایی را برای کسی که قابلیت هدایت دارد تعلیمات و تربیت هایی بر او انجام میدهد . یک ولی خدا بصورت پنهان و ناشناخته کارهایی را بصورت کاملا فعالانه انجام می دهد و تصرفات ولایی میکند . وجود حضرت امام زمان (عج) ناشناس و ناشناخته در این عالم کاملا فعال است . چنین نیست که ما فکر کنیم که زمان غیبت زنگ تفریحی است که امام زمان (عج) کنار است . الان فقط حکومت ندارد . بقیه ی شئونات امامت مثل هدایتها ، دستگیریها و الطاف برقرار است . اولا مثل پدری مهربان مراقب است . کسی که یاد حضرت باشد یک جور دیگر به او نگاه می کند . البته این شان برای همه ی ائمه بوده است ولی در حال حاضر این حجت الهی است. این روایت در اصول کافی است کسی پیش امام رضا (ع) آمد و گفت که برای خانواده ام دعا کنید . اما گفت که من اینکار را نمی کنم یک پدر دائم دعا گوی بچه اش است . این بزرگواران این چنین ناظر و حامی هستند که اگر کسی از مومنین مریض بشود آنها هم مریض می شوند ، اگر کسی از مومنین غمناک بشود آنها هم غمناک میشوند ، اگر کسی از مومنین مسرور بشود آنها هم مسرور می شوند چون با هم سنخیت دارند . اگر کسی دعا کند آنها برایش آمین میگویند و اگر کسی سکوت کند باز هم برایش دعا میکنند . یکی از یاران حضرت علی (ع) بنام رُمَیِه تب داشت و گفت : روز جمعه به نماز جمعه در مسجد کوفه رفتم . در این میان تب من زیاد شد و تحمل کردم تا نماز تمام بشود و وقتی بیرون رفتم درد داشتم . امام فرمود : چه شده ؟ درد می کشیدی و فرمود که هیچ مومنی نیست که مریض بشود و ما مریض نشویم و هیچ مومنی نیست که محزون بشود و ما محزون نشویم و فرمود : هیچ مومنی دعا نمیکند مگر اینکه ما برای او آمین بگوییم . بعد رُمیه گفت که شما با همه این جوری هستید؟ ایشان فرمودند : بله هر کس در مشرق و مغرب عالم باشد . پدر مهربان همه جا حامی و ناظر بچه هایش است . علامه مجلسی در جلد 53 بحار نقل کرده است که سید بن طاووس می گوید : به سرداب امام زمان (عج) رفتم . روی پله های اول بودم و انتها را نمی دیدم . و شنیدم صدای مناجاتی از زیر زمین سرداب می آید . دقت کردم دیدم صدای امام زمان (عج) است. دیدم حضرت بر شیعیانش دعا میکند که خدایا شیعیان ما با ما سنخیت دارند اگر گناه حق اللهی انجام داده اند تو از آنها بگذر و اگر حق الناسی بوده از حق ما اهل بیت به آنها بده تا از همدیگر بگذرند تا از هم راضی بشوند . آنجا که افتاده ایم دستگیری میکند خیلی از دستگیری ها را ما متوجه نمی شویم . بزرگواری میگفت که حاجتی داشتم و به امام زمان (عج) گفتم که شما متوجه ما نیستی و گفت که در حالتی به من گفتند که فلانی تو نبودی که بچه بودی در خطر افتادی و ما نجاتت دادیم و در دلت انداختیم که عالم دین بشوی و گفت که این قدر شرمنده شدم که دیدم آقا همه جا دستش بر سر من بوده و من متوجه نبوده ام . فرموده اند : ما شما را رها نکرده ایم اگر توجهات ما نبود بلاها شما را از بین برده بودند .
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها