امروز جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۱
کد خبر: ۲۳۹۸
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۱
عباس سلیمی‌نمین معتقد است: «با وجودی که احمدی‌نژاد تحرکات انتخاباتی خود را کلید زده است اما هیچ گاه کارت ورود به رقابت سیاسی سال 96 را دریافت نمی‌کند و اصولگرایان نیز باید در قبال او اصول را فدای حمایت از کسی که در پایبندی به اصول مردود شده نکنند
وقتی انتخابات هفتم اسفند سال 94 به پایان رسید و نتیجه روشن شد، آقای احمدی‌نژاد تحرکات سیاسی خود را با شدت و حدت کلید زد، به نظر شما او چه فاکتورهایی را دید که از قالب سکوت سیاسی خارج شد و امروز شاهد کنش‌های قوی از سوی او هستیم؟
 فعالیت‌های آقای احمدی‌نژاد برای بازگشت به قدرت محدود به این دوران نیست، یعنی از قبل از این تاریخ هم او فعالیت‌هایی را آغاز کرده بود اما آنچه زمینه فعالیت آقای احمدی‌نژاد را فراهم می‌آورد و تقویت می‌کند چند عامل است. عامل نخست دولت آقای روحانی است. دولت آقای روحانی به‌رغمی‌که همراه با نقد دولت آقای احمدی‌نژاد وارد میدان شد اما ‌بسیار نزدیک به همان شیوه‌های دولت قبلی عمل کرد که روزی منتقدش بود. یعنی پدیده‌هایی مثل عوامگرایی را نیز در دولت آقای روحانی پررنگ می‌بینیم، یعنی بعد از سه سال از آغاز دولت یازدهم، به‌رغم تاکیدات مجلس، همچنان به غیر نیازمندند و یارانه نقدی پرداخت می‌شود، حتی کسانی که خارج از کشور هستند یارانه نقدی می‌گیرند، حال آنکه این کار خلافی است چون اصلا این افراد در ایران حضور ندارند که وجهی را به‌عنوان یارانه دریافت کنند. آقای روحانی می‌خواهد یک موقعیتی را برای خودش نزد افکار عمومی رقم بزند، در واقع برعکس آنچه به صراحت در بعضی جاها اعلام می‌کنند که ما اعتقادی به چنین پرداختی نداریم اما به دلیل همین مساله که عرض کردم اقدام به قطع این پرداخت‌ یارانه‌ها نمی‌کنند. با وجودی که پشتیبانی مجلس و افکار عمومی را دارند اما اقدامی ‌صورت نمی‌گیرد. البته برخی شاخص‌های دیگر هم کاملا این مطلب را به رخ می‌کشد که دولت آقای روحانی به لحاظ روش خیلی نزدیک به آقای احمدی‌نژاد است، منتها اگر قرار باشد این روش ادامه پیدا کند، طبیعتا آقای احمدی‌نژاد در این زمینه بسیار استادتر از آقای روحانی است. هم تحرکش بیشتر و هم بیانش توده‌ای‌تر و مردمی‌تر است که در مجموع می‌توان گفت آقای احمدی‌نژاد در این قضیه دست بالا را از آقای روحانی دارد. به همین دلیل فکر می‌کنم دولت آقای روحانی خودش فی‌نفسه زمینه مطرح‌شدن آقای احمدی‌نژاد را به‌وجود می‌آورد. وقتی دولت آقای روحانی براساس نظر مجلس سرنوشت بحث یارانه‌ها را تعیین نمی‌کند، طبیعی است که آقای احمدی‌نژاد یک رقم بالاتری را مطرح و عوام‌فریبی پررنگ‌تری را دنبال می‌کند و می‌تواند در مسائل اجتماعی نقش جدی‌تری ایفا کند و در بستر اجتماعی زمینه بهتری برای خودش فراهم آورد. عوامل دیگری هم به نظر من در این قضیه نقش دارد؛ عملکرد نه‌چندان قوی اصولگرایان در زمینه وفاق و اتحاد یا عملکرد دیرهنگام‌شان در این زمینه طبیعی است که برای آقای احمدی‌نژاد فرصت‌سازی می‌کند. من از این جهت فکر می‌کنم که ما اصولا باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که کسی نتواند با برخی اظهارات یا برخی عملکردهای نه‌چندان اصولی افکارعمومی را به طرف خود سوق دهد و بعد هم نسبت به عواقب آن اظهارات یا آن موضعگیری‌ها پاسخگو نباشد.
شما اشاره کردید که آقای احمدی‌نژاد با عنایت به یک‌سری فاکتورها فضا را برای ورود به میدان مساعد دید اما چرا نامزد انتخابات مجلس نشد یا در رقابت هفتم اسفند لیست نداد تا فضا را تست کند؟
 البته کم و بیش این کار را کرد، یعنی افرادی را از شهرستان‌ها تشویق و ‌ترغیب برای حضور کرد که به مجلس راه پیدا کنند، برخی هم موفق شدند و البته برخی هم نتوانستند. به نظرم این ورود برای آقای احمدی‌نژاد ریسک داشت، اگر این کار را می‌کرد و در ارتباط با مجلس نمی‌توانست توفیق چندانی کسب کند، ضربه جدی در حوزه انتخابات ریاست‌جمهوری می‌خورد، بنابراین ‌ترجیح داد که تمام توانش را بگذارد و به تدریج شرایط را تغییر دهد، یعنی الان اگر در میانه راه چنین کاری می‌کرد، دوباره مسائل دولت او مطرح می‌شد و در جامعه تجدید ذهنیت نسبت به عملکردهای او به وجود می‌آمد، در واقع احمدی‌نژاد دارد از فرصت استفاده می‌کند تا با زمان دولتش فاصله ایجاد شود و یک مقداری غبار فراموشی بر اذهان عمومی بنشیند و برخی کارها و عملکردهای او فراموش شود.
وعده اعطای یارانه نقدی بیشتر به هر نفر را به‌عنوان یکی از روش‌های تبلیغاتی احمدی‌نژاد برای کسب رای می‌دانید٬ به نظر شما او چه روش‌های دیگری را به کار خواهد گرفت؟
 عمدتا آقای احمدی‌نژاد درباره ضعف‌های دولت آقای روحانی تاکید خواهد کرد و وقتی آقای روحانی در همان مسیری قرار می‌گیرد که احمدی‌نژاد در آن قرار دارد چون احمدی‌نژاد در این حوزه عنصر قوی‌تری از آقای روحانی است، طبیعتا جامعه به طرف فرد قوی‌تر و توانمندتر خواهد رفت. کما‌اینکه این مساله را در دوره آقای احمدی‌نژاد شاهد بودیم، احمدی‌نژاد وقتی به شیوه‌های آقای هاشمی و جهت‌گیری‌های آقای هاشمی روی آورد، عملا خودش بسترساز تقویت آقای هاشمی شد. یعنی وقتی جامعه احساس کند که ما داریم در یک مسیری با یک مختصاتی قرار می‌گیریم، سعی می‌کند فردی را انتخاب کند که در آن مختصات توانمندتر باشد یعنی با آن شاخص‌ها بهتر کار کند. این کار را آقای احمدی‌نژاد نسبت به آقای هاشمی هم انجام داد. معتقدم آقای روحانی در درون دولت خودش گرچه بسیار دولت آقای احمدی‌نژاد را نقد می‌کند اما با برخی شیوه‌ها یادآور روش آقای احمدی‌نژاد می‌شود و چون آقای احمدی‌نژاد در این زمینه قوی‌تر بوده طبیعی است که گرایش نسبت به او پیدا خواهد شد.
فکر می‌کنید آقای احمدی‌نژاد از ابزار افشاگری هم استفاده کند؟ چون در شبکه‌های اجتماعی شاهد هستیم که طیف نزدیک به آقای احمدی‌نژاد افشاگری‌هایی را در دستورکار خود‌ قرار داده یا قیاس‌‌هایی را با زمان احمدی‌نژاد می‌کند، به نظر شما این رویکرد افشاگری و بگم‌بگم تقویت می‌شود؟
 طبیعتا این یکی از شیوه‌های انتخاباتی آقای احمدی‌نژاد است، حالا یک‌سری کارها روتین انتخاباتی محسوب می‌شود اما اینکه جامعه فهیم ما به طرف آقای احمدی‌نژاد برگردد این جزو محالات تاریخی است. من فکر می‌کنم که جامعه وقتی یک کسی را تجربه کرد و به یک جمع‌بندی درباره او رسید، ‌یک نتیجه‌ای در ذهنش درباره آن پدیده ثبت ‌می شود. در این صورت من فکر نمی‌کنم که این مساله را فراموش کند و مجددا یک برگشتی به آن پدیده داشته باشد. آقای احمدی‌نژاد پدیده‌ای است که در تاریخ به ثبت می‌رسد اما رجوع مردم به او امری ناممکن است و قطعا شیوه‌هایی که آقای احمدی‌نژاد به کار خواهد گرفت تا بتواند مجددا عوامگرایی کند، این شیوه‌ها قادر نخواهد بود موتور محرکه قوی را برای او به وجود آورد چون موتور محرکه قوی را عناصر اهل فکر و ‌اندیشه ایجاد می‌کنند‌. آقای احمدی‌نژاد بعید بدانم چنین موتور محرکه‌ای را بتواند برای خودش رقم بزند زیرا آن جماعت مسائل آقای احمدی‌نژاد را هرگز فراموش نخواهند کرد و از کنارش عبور نمی‌کنند. قطعا مسائلی که ما در دوران آقای احمدی‌نژاد با آنها مواجه بودیم، لطماتی را به کشور وارد کرد که آن لطمات را نباید اجازه دهیم تکرار شود، حالا درست است که خدماتی را او انجام داد و جامعه از خدماتش بهره گرفت اما لطمات او ‌ بسیار سخت و جبرانش بسیار دشوار بود. درباره همین یارانه وقتی او نتوانست حتی منابع 45 هزار تومان را تأمین کند تخلفات بسیار زیاد‌ اداری و به‌هم ریختگی‌های گسترده مدیریتی انجام شد تا بتوانند این مبلغ را پرداخت کنند. در واقع نظم اداری را به هم زد و از جاهای مختلف بدون مجوز پول بر‌داشت تا بتواند سر ماه یارانه نقدی را به حساب مردم واریز کند. این به‌هم‌ریختگی در بدنه اداری کشور تبعاتش ‌بسیار فاجعه‌آمیز بود. آنهایی که اهل نظرند این مطلب را فراموش نمی‌کنند. آقای احمدی‌نژاد حتی وعده پرداخت یارانه بیشتر را می‌داد، حال آنکه منابع تأمین همان 45 هزار تومان را هم نداشت. آقای احمدی‌نژاد بر‌خلاف قانون از اعتبارات ستاد بحران گرفته تا اعتبارات سایر دستگاه‌ها پول بر می‌داشت برای اینکه عوام‌گرایی خودش را بتواند ‌سر موقع دنبال کند. این مطلب شاید برای توده‌های جامعه جاذبه داشته باشد اما برای اهل نظر جاذبه ندارد چون می‌داند تبعات این نوع کارها به مراتب بیشتر است. اگر آقای احمدی‌نژاد می‌توانست حتی مجلس را قانع کند که منابع این پرداخت‌ها از کجا تأمین می‌شود، یک توجیهی داشت اما هر دفعه مجلس از آقای احمدی‌نژاد درباره چگونگی تأمین منابع افزایش یارانه نقدی پرسید، آقای احمدی‌نژاد از پاسخگویی سر باز ‌زد. در واقع سر باز زد از اینکه مجلس را در این زمینه قانع کند اما می‌رفت شعارش را در سفرهای استانی مطرح می‌کرد که ما می‌توانیم این مبلغ را افزایش دهیم، در حالی که همان مبلغ اولیه هم با اعمال خلاف قانون و‌به‌هم ریختگی نظام مدیریتی تأمین می‌شد. طبیعتا هیچ کس‌ این را فراموش نخواهد کرد چون تبعاتش بسیار مخرب بود. حالا آقای احمدی‌نژاد باز مطرح می‌کند که مبالغ بیشتری را می‌تواند پرداخت کند، به دلیل اینکه می‌بیند آقای روحانی با این ابزار می‌خواهد افکارعمومی را برای خودش حفظ کند. وقتی چنین چیزی را شاهد است طبیعی است که می‌تواند از این ابزار بیش از گذشته استفاده کند.
فکر می‌کنید ورود آقای احمدی‌نژاد فضای انتخابات ریاست‌جمهوری را چند‌قطبی کند؟
 البته یک بحث دیدگاه مردمی ‌نسبت به آقای احمدی‌نژاد است اما دیدگاه دیگر دیدگاه حاکمیتی است، آقای احمدی‌نژاد الان به لحاظ حاکمیتی مشکل جدی دارد یعنی این طور نیست که ورودش به عرصه انتخابات راحت باشد یعنی موانعی در این زمینه است. آقای احمدی‌نژاد به‌هم‌ریختگی‌های حاکمیتی فراوانی را به وجود آورد که هر کدام از آنها می‌تواند دلیلی باشد برای اینکه او نتواند به رقابت بپردازد. آن هم خودش یک بحث مستقل است که چون ربطی به من ندارد واردش نمی‌شوم.
فرض شود آقای احمدی‌نژاد بتواند بخشی از اصولگرایان را راضی کند، آنها هم وارد رایزنی شوند، خودش هم یک‌سری تضمین‌هایی بدهد و بتواند کارت ورود به رقابت سال 96 برای ریاست‌جمهوری بگیرد، در این صورت فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد؟
 من این را جز‌و مسائلی می‌دانم که به راحتی قابل حل نیست که بگوییم او وعده‌هایی بدهد یا سعی کند خودش را اصلاح کند. آقای احمدی‌نژاد عملکردهایی داشته که این عملکردها طبیعی است که مانع جدی به لحاظ قانونی برای بازگشتش به این جایگاه خواهد بود. این چیزی نیست که ما بتوانیم به راحتی نادیده بگیریم. بعضی‌ها می‌گویند بیاییم تحلیل کنیم این را که چه اتفاقی خواهد افتاد، حال آنکه اول باید قبلش دید آیا امکان ورود احمدی‌نژاد به رقابت انتخاباتی وجود دارد یا خیر‌؟ ولو اینکه او بخواهد وعده پرداخت یک میلیون تومان در ماه را به جامعه بدهد، آیا می‌تواند بیاید و دوباره زمینه بازگشت به سکوی قدرت اجرایی برای خود ایجاد کند؟ من در این زمینه‌ تردید جدی دارم.
آیا احمدی‌نژاد می‌تواند هزینه‌های ردصلاحیت خودش را بالا ببرد و شورای نگهبان در عمل انجام شده قرار بگیرد و به او کارت ورود دهد؟
 خیر، این طور نمی‌تواند عمل کند. بیشتر عده‌ای دارند از آقای احمدی‌نژاد تصویری می‌سازند تا بتوانند انسجامی ‌در جبهه خودشان ایجاد کنند‌، وگرنه  می‌دانند آقای احمدی‌نژاد شرایطش برای بازگشت راحت نیست. فکر می‌کنم آن طرف دارد یک نگرانی‌هایی را دامن می‌زند تا بتواند بهره‌برداری کند و همه را حول محور خودش منسجم بسازد. ‌در جبهه آقای روحانی قطعا اختلافات و چنددستگی‌هایی وجود دارد. یکی از روش‌هایی که می‌تواند بر این چند‌دستگی‌ها فائق بیاید، این است که احمدی‌نژاد را به‌عنوان یک نگرانی دائم مطرح کند. الان رسانه‌های طرفدار دولت دارند این کار را می‌کنند، به‌طور مدیریت شده هم این کار را می‌کنند دارند دامن می‌زنند تا بعد بتوانند حول و ذیل این نگرانی مسائل خودشان حل‌و‌فصل کنند.
یعنی به‌نوعی خوشحالند از اینکه احمدی‌نژاد تحرک انتخاباتی دارد؟
 قطعا از اینکه آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان یک نگرانی مطرح شود بهره‌ خواهند گرفت و عامل وحدتشان خواهد بود.
یعنی در ظاهر اعلام نگرانی می‌کنند اما در باطن خوشحالند؟
 قطعا همین طور است.
وقتی رفتار اصولگرایان را در قبال تحرکات سیاسی احمدی‌نژاد می‌بینیم خیلی فعال نیستند؛ به‌عنوان مثال یک عضو جمعیت ایثارگران گفت: «گزینه بازگشت اصولگرایان به احمدی‌نژاد را نه نفی و نه تایید می‌کنیم، منتظریم ببینیم چه اتفاقی می‌افتد؛ احمدی‌نژاد می‌تواند آن موج اجتماعی را به نفع خود ایجاد کند یا خیر و به سوال‌هایی که افکار عمومی می‌پرسد می‌تواند پاسخ بگوید یا خیر» یا عضوی از جبهه پایداری می‌گفت: «اگر احمدی‌نژاد یا کسی با ادبیات او نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شود روحانی را شکست می‌دهد»، در طیف سنتی هم کلا سکوت را شاهد هستیم. شما وضیعت را چگونه می‌بینید؟ آیا اصولگرایان با این اوضاع میدان را به احمدی‌نژاد واگذار کردند؟
 خیر. اما بخشی از اصولگرایان در این زمینه همان‌طور که اشاره شد مقداری منتظرند ببینند چه می‌شود، یعنی خیلی براساس مبانی و اصول نمی‌خواهند موضع خودشان را شفاف اظهار کنند. کاری نداریم احمدی‌نژاد می‌تواند با وعده پرداخت یک میلیون تومانی یا 250 هزار تومانی به مردم موج اجتماعی درست کند یا خیر، ما باید موضع خود را به‌طور اصولی بیان کنیم. البته برخی اصولگرایان بیان می‌کنند و نظر خودشان را شفاف می‌گویند که ‌براساس اصول آقای احمدی‌نژاد که یک بار رفوزه و مردود شده، طبیعتا امکان بازگشت به او وجود ندارد. برخی از اصولگرایان هم منتظرند ببینند آرایش صحنه چه خواهد شد حالا اگر احمدی‌نژاد توانست به کارهای عوام‌گرایانه خودش دامن بزند و تقویت کند و بتو‌اند از موانع قانونی عبور کند حالا‌حالاها سکوت خواهند کرد. در حالی‌که نباید در برابر چنین پدیده‌ای که او را تجربه کردیم و براساس اصول به یک جمع‌بندی درباره او رسیدیم سکوت پیشه کرد.
پس شما می‌گویید این تفکر که فقط احمدی‌نژاد می‌تواند روحانی را شکست دهد، رد شده است؟
 قطعا، هم غیر اصولی است و هم بسیار طراحی شده است.
یک نگاه در جریان اصولگرا این است که «حفظ اصول مهمتر از ریاست‌جمهوری است و باید گزینه‌ای قابل دفاع در انتخابات ریاست‌جمهوری معرفی شود حتی اگر شکست بخورند»، در مقابل یک دیدگاه دیگر آن است که «به هر قیمتی که شده حتی با انتخاب گزینه بازگشت به احمدی‌نژاد باید انتخابات ریاست‌جمهوری را از روحانی برد‌‌»، به نظر شما کدام رویکرد در نهایت غالب خواهد شد؟
 آنچه مسلم است ما در ارتباط با مسائل جامعه نباید براساس منافع سیاسی خودمان موضع بگیریم که چه چیزی می‌تواند شرایط را برای ما بهتر کند. بلکه باید دید چه چیزی می‌تواند اصول را در جامعه تقویت کند. اگر ما عدول از اصول داشته باشیم برای رسیدن به قدرت یک توجیه منطقی نیست و با هیچ کدام از معیارهای دینی سازگار نیست. آقای احمدی‌نژاد یک بار تعهد به اصول داد، بعد در عمل پشت پا به همه اصول زد‌. نمی‌توان این تجربه را نادیده گرفت و گفت آقای احمدی‌نژاد شانسش بیشتر است. ما نباید ‌اساس‌مان این باشد که این امکان می‌تواند ما را به قدرت برساند ولو اینکه پشت پا به خیلی از مبانی و اصول بزنیم.
نکته دیگر آن است که اصولگرایان چه کسی را به میدان رقابت بیاورند تا حضور احمدی‌نژاد را کمرنگ یا کلا منتفی کنند؟ آیا جلیلی می‌تواند ایفاگر این نقش باشد؟
 هنوز این صحبت‌ها را مطرح کردن زود است باید دید چه کسانی خودشان را عرضه خواهند کرد. یک نکته را هم نباید فراموش کرد که ما همواره در سال‌های بعد از انقلاب این فرصت کامل دو دوره را به هر کدام از ریاست‌جمهوری‌ها دادیم، یعنی چه انتقادات جدی به او داشتیم و چه نداشتیم. 
رئیس جمهوری که انتقاد جدی به او نبود با رای بیشتر دوره ریاست‌جمهوری دوم خود را آغاز کرد و رئیس‌جمهوری هم که نقد جدی به عملکردش بود با رای کمتر. ما بلا‌استثنا این بحث را در ریاست‌جمهوری‌های گذشته شاهد بودیم که ملت به یک دولت فرصت کامل دو دوره‌ای بودن را می‌دهد تا خودش را با تمام توان نشان دهد که بعد ادعا نداشته باشد فرصت لازم برایم ایجاد نشد که بتوانم خودم را اثبات کنم. ما تنها در یک مورد داشتیم که گرایش عمومی به یک رئیس‌جمهور در دور دوم خیلی خیلی کم شد و رایش به‌طور معنی‌داری کاهش پیدا کرد، به عبارت بهتر انتقادات به آقای هاشمی ‌ بسیار زیاد بود‌ با این وجود دوباره جامعه به او رای داد منتها با رای بسیار کم.
 من فکر می‌کنم برای آقای روحانی هم باید این مساله را درنظر گرفت. به‌رغم آنکه جامعه به عملکرد دولت آقای روحانی انتقادهای جدی دارد اما یک جریان و گرایش باید فرصت داشته باشد که کاملا آنچه را ‌در چنته دارد رو و عرضه کند تا بعد مدعی این نباشد که من فرصت کافی برای تحقق وعده‌هایم نداشتم. ‌
احمدی‌نژاد نسبت خود را با اصولگرایان چگونه تعریف می‌کند، یک صحبتی را عبدالرضا داوری کرده که اگر احمدی‌نژاد بیاید مثل سال 84 مستقل نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود و حالا طیف‌هایی از او حمایت می‌کنند، یعنی به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد نگاه از موضع بالا به این مساله دارد، به این معنا که اصولگرایان چاره‌ای ندارند جز آنکه از من حمایت کنند؟
 حالا این تصورات خامی ‌است که در بعضی از این آقایان وجود داشت‌. در انتهای دولت دهم نیز گفته می‌شد ما هرگز دولت را ترک نخواهیم کرد و همیشه در دولت باقی خواهیم بود‌. 
ما بهترین آدم‌ها هستیم، حال آنکه این تصورات‌ بسیار خام بود و جامعه از آنها عبور کرد. این بحث‌ها خیلی ارزش تامل ندارد. طبیعی است که در عرصه حرف‌های تبلیغاتی طرح این مسائل فراوان است.  
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها