امروز جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۱
کد خبر: ۱۶۰۰
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۱
یکی از خطرات فرهنگی بالقوه هر جامعه، بی‌توجهی به هویت ملی و تاریخ و پیشینه فرهنگی هر کشور است. در ایران اما این کم توجهی هم دلایل رسمی و اداری دارد و هم جنبه عمومی. به همان نسبت که در حوزه‌های رسمی از جمله کتاب‌های درسی مدارس، با حذف بخشی از تاریخ پیش از اسلام ایران از کتاب‌ها گسستی غیر قابل جبران بین نسل‌های ایران با پیشینه تاریخی خود به وجود می‌آید
  یکی از خطرات فرهنگی بالقوه هر جامعه، بی‌توجهی به هویت ملی و تاریخ و پیشینه فرهنگی هر کشور است. در ایران اما این کم توجهی هم دلایل رسمی و اداری دارد و هم جنبه عمومی. به همان نسبت که در حوزه‌های رسمی از جمله کتاب‌های درسی مدارس، با حذف بخشی از تاریخ پیش از اسلام ایران از کتاب‌ها گسستی غیر قابل جبران بین نسل‌های ایران با پیشینه تاریخی خود به وجود می‌آید، به همان نسبت در سطح جامعه روشنفکران ایرانی نیز شاهد گسترش تفکری هستیم که با خود زنی فرهنگی، تاریخی، حرمت شکنی به تاریخ و فرهنگ خودی و زیر سؤال بردن پیشینه فرهنگی ملی و بزرگنمایی دستاوردهای زندگی مدرن و پیشرفته و در تعارض قرار دادن سنت با مدرنیته را در پیش گرفته است. این مسأله حتی تا جایی پیش رفته که میهن دوستی را که در اکثریت قریب 200 کشور عضو سازمان ملل به عنوان شاکله و سنگ بنای هویت ملی وتاریخی و تمامیت سرزمینی محسوب می‌شود در بیان رسمی و غیر رسمی جوامع روشنفکری ایرانی، امری مذموم شمرده شده و حتی کار تا بدانجا پیش رفته که علاقه به میهن هم‌ردیف نژادپرستی معرفی شده است.
براستی آیا چنین است؟ آیا کشوری را در دنیا می‌توان یافت که علاقه و پایبندی به آداب و رسوم و یادگار‌های نیاکان، مردود و تعبیر
به‌ نژادپرستی شود؟
سفر چندی پیش نگارنده به روسیه، دیدگاه نوینی از روسیه مدرن و در عین حال شدیداً سنت‌گرا را پیش روی قرار داد. کشوری که با پایبندی شدید دولت و ملت به پیشینه تاریخی چند صد ساله (که قابل قیاس با تمدن و تاریخ چند هزار ساله ایران نیست)، خود را برای نقش آفرینی بیش از پیش در تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان آماده می‌کند...
سنت پترز بورگ نماد مقاومت و میهن پرستی
نخستین بازدید من از شهر سنت پترزبورگ بود، دومین شهر بزرگ روسیه پس از مسکو که در منتهی‌الیه شمال‌غرب این کشور واقع شده و به دلیل تاریخ غنی و هویت بخشی فرهنگی برای روس‌ها، به عنوان شهر خواهر خوانده اصفهان انتخاب شده ‌است.
مهم‌ترین خیابان شهر سنت پترز بورگ خیابان «مسکفسکایا» است، خیابانی بسیار وسیع و عریض که مهم‌ترین نماد‌های تاریخی و فرهنگی روسیه را نیز در خود جای داده است.
سفر چندی پیش نگارنده به روسیه، دیدگاه نوینی از روسیه مدرن و در عین حال شدیداً سنت‌گرا را پیش روی قرار داد. کشوری که با پایبندی شدید دولت و ملت به پیشینه تاریخی چند صد ساله (که قابل قیاس با تمدن و تاریخ چند هزار ساله ایران نیست)، خود را برای نقش آفرینی بیش از پیش در تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان آماده می‌کند...
بنای یادبود جنگ جهانی، تندیس عظیم 20 متری لنین، کتابخانه ملی روسیه که 5/1 میلیون عضو ثابت دارد و طاق نصرت «ناروا» همگی به ترتیب در طول این خیابان بسیار بزرگ و طولانی قرار دارند.
نگارنده از بنای یاد بود در ابتدای خیابان «مسکفسکایا» تا طاق نصرت «ناروا» را پیاده و با سرعت متوسط، طی یک‌ساعت و نیم رفت و یک ساعت و نیم بازگشت و در مجموع طی سه ساعت پیاده روی پیوسته بازدید کردم.
طاق نصرت «ناروا» با شکوه بسیار به یاد جنگ‌های پیروزمند روسیه با ایران و عثمانی ساخته شده که با متنی بر تارک خود و با یاد‌آوری جنگ‌های ایران و روسیه و با درج سال 1828 میلادی که به قرارداد خفت بار ترکمانچای انجامید، تلخی گزنده‌ای بر کام هر ایرانی بر جای می‌گذارد.  بازدید از موزه آرمیتاژ یا هرمیتاژ سنت پترز بورگ نکات بسیاری را با خود به همراه داشت.
سنگ نبشته‌های عظیم چهار تکه از ایران، با مساحت حدوداً 10 متر مربع توجه مرا به خود جلب کرد، این سنگ نبشته‌ها متأسفانه هیچ توضیحی نداشتند ولی خط‌های میخی و پهلوی آن قابل تشخیص بود و در حالی که بلافاصله عکس‌هایی از آنها گرفتم و برای دوستان باستان شناس خودم در ایران ارسال کردم، متأسفانه برای آنها هم مبدأ قرارگیری این کتیبه‌های سنگی در ایران ناشناخته بود.
مهرهای استوانه‌ای کوچک و نیز استوانه‌های بزرگتر (تقریباً هم اندازه استوانه کوروش بزرگ هخامنشی) در حدود 10 ویترین در معرض نمایش قرار داشت. به نظر می‌رسید منشور کوروش نیز همانند استوانه‌های بزرگ و استوانه‌های کوچک که روی کاغذ با روش غلتاندن، نقشی مستطیل شکل را بر جای می‌گذارند و نمونه‌های آن هم در موزه موجود بود، برای انتشار متن‌ها در جای جای ایران به کار می‌رفت.
شهر پوشکین از دیگر نقاط مورد بازدید پیرامون سنت پترزبورگ بود، شهری که با نام «دهکده سزارها» نیز مشهور است. تندیس «پوشکین» بنیانگذار ادبیات روسی نوین در این شهر در باغی بزرگ و زیبا قرار دارد. در فاصله کمی از این باغ قصر بزرگ کاترینا قرار دارد.
قصری که در دوران اشغال آلمان‌ها به ویرانه‌ای تبدیل شد ولی نکته آموزنده آن است که مردم شهر با روحیه تحسین‌برانگیز میهن‌پرستانه، پیش از ورود آلمان‌ها مجسمه‌های بزرگ تاریخی شهر را زیر خاک دفن و مخفی کردند و پس از پایان اشغال آلمان‌ها و پایان جنگ، آنها را بیرون آورده و مجدد در جایگاه‌هایشان نصب کردند.
شهر «پتر هوف»، «پیتر هوف» یا «پترگو»، در خارج شهر سنت پترز بورگ دیگر جذابیت گردشگری روسیه است؛ شهری که توسط پتر به مدت تنها 4 سال با زیبایی خیره‌کننده‌ای ساخته شده است.
فواره‌های آب متعدد و زیبا و مجسمه‌های آب طلاکاری شده بسیار زیبایی در محوطه قصر پترگو جلب توجه می‌کرد. مهم‌ترین مجسمه‌های قصر پتر، با نام‌های «سِرِس» و «پاندورا» معروفند. این مجسمه‌ها و ده‌ها مجسمه گرانقیمت و تاریخی دیگر نیز توسط مردم در دوران اشغال توسط آلمان‌ها زیر خاک مخفی شدند تا محفوظ بمانند و پس از پایان جنگ مجدد در جایگاه‌های خود باز نصب شدند. 
مسکو، موزه تاریخ و هویت فرهنگی
این شهر به نام رودخانه مسکو نامیده شده و در روسی به معنی شهر کنار [رود] مسکو است.
متروی مسکو، از جمله جاذبه‌های توریستی این شهر است. ایستگاه‌های مترو مسکو از جذابیت‌های این شهر است. کارکرد جالب توجه مترو مسکو، این بود که به عنوان نمایشگاه و موزه‌ای باشکوه در برابر دید بیش از 6 میلیون نفر قرار دارد و در هر یک از 196 ایستگاه، جلوه‌ای از هنر،  فرهنگ و تاریخ روسیه به نمایش گذاشته شده است.
به طور مثال در ایستگاه‌های «کیفسکایا» که در سال 1954 و در دوره خروشچوف ساخته شده بود، به یاد بود پیوند مردم اوکراین با شوروی، در سقف و دیواره‌های این ایستگاه‌ها تابلوهای نقاشی بسیار زیبایی از سرامیک‌های کوچک رنگی کار شده بود که سیر انقلاب کمونیستی شوروی و نیز نقش دهقانان و کارگران و نیز تصاویری از لنین، استالین و دیگر رهبران پیشگام انقلاب بلشویکی را به نمایش گذاشته بود.
در ایستگاه انقلاب مترو مسکو نیز 80 مجسمه بزرگ برنزی از مردم عادی، کارگر، کشاورز، سرباز و... در دو ردیف و در دو سوی راهگذر قرار داشت که این مجسمه‌ها نیز در دوران جنگ جهانی دوم، توسط مردم به سیبری منتقل شدند تا از دسترس دشمن در امان باشد و پس از پایان جنگ در جایگاه‌های اصلی خود نصب شدند.  در نزدیکی ورودی میدان سرخ که مهم‌ترین میدان روسیه به شمار می‌آید، مجسمه بزرگ ژنرالی سوار بر اسب خود نمایی می‌کرد، با جست‌و‌جو دریافتم این مجسمه برای پاسداشت «مارشال ژکوف»، فرمانده روسی فاتح برلین و مسبب پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی شوروی در شکلی ساخته شده بود که نماد عقاب منقش به صلیب شکسته آلمان نازی را زیر سم اسب خود داشت.
در فاصله‌ای دور‌تر نیز نماد بسیار زیبای ستاره با شعله جاویدان را دیدم که به یاد سربازان گمنام روسیه طراحی شده و دو سرباز بدون کوچک‌ترین حرکتی شبانه‌روز به حالت خبردار در دو سوی آن ایستاده‌اند و البته هر دو ساعت یک بار تعویض می‌شوند.
موزه جنگ مسکو، در میدان جنگ مسکو از نقاط دیدنی این شهر است. محوطه‌ای بسیار بزرگ با سقفی بیش از 40 متر ارتفاع که به زیبایی و شکوه، بسیاری از یادمان‌های جنگ از دست نوشته‌ها و وسایل شخصی سربازان و حتی قطعاتی از هواپیماهای منهدم شده را هم در خود جای داده است.
نمادها، تصاویر و یادمان‌ها و پرچم‌های آن دوران به زیبایی در سالن‌های تمیز و زیبا و به شکلی نوین با دیواره‌های به رنگ سرخ جلوه گری می‌کرد. نقطه اوج بازدید من از این مکان، سالن بسیار وسیعی بود که روی سنگ‌های مرمرین به ارتفاع 20 متر دور تا دور سالنی به مساحت بیش از 2 هزار متر مربع نام‌های تک تک سربازان کشته شده جنگ با آب طلا حک شده بود و مجسمه عظیم سرباز سلحشور وسط سالن و ستاره بسیار بزرگ سرخ روی سقف سفید چشم‌ها را خیره می‌کرد.
در محوطه کاخ کرملین که با دیواره‌ای از محوطه میدان سرخ جدا می‌شد، باز هم پایبندی و علاقه روس‌ها به حفظ و نگهداری نماد‌های تاریخی گذشته میهن خود، بسیار جلب توجه می‌کرد. لوله‌های توپ‌های روی هم تلنبار شده به غنیمت گرفته شده از نبرد با ناپلئون با فاصله‌های منظم در مسیر بازدیدکنندگان قرار داشت در حالی که عراده‌های توپ روس‌ها به عنوان نیروی فاتح بر بالای آنها قرار داشت.
توپی عظیم با وزنی معادل 40 تن در بخشی از محوطه کرملین خودنمایی می‌کرد. بر پایه شنیده‌ها، در بازدید پوتین از این توپ زمانی که از وی پرسیده شده این توپ که امکان استفاده از آن نیست چرا ساخته شده، پوتین با پوزخندی پاسخ داده است که «همین توپ خاموش به قدر کافی ترس و رعب در میان دشمنان‌مان ایجاد می‌کند که نیازی به شلیک آن نیست.»
در فاصله چند ده متری از این توپ، ناقوسی عظیم از جنس برنز با وزن 200 تن قرار داشت که قطعه‌ای از آن که هنگام درآوردن از قالب درون زمین جدا شده و کنار آن قرار گرفته یازده و نیم تن وزن دارد.  اما یکی از مهم‌ترین بخش‌های سفر من به بازدید از جسد مومیایی شده لنین اختصاص داشت. در فضای مابین کاخ کرملین و میدان سرخ در زیر زمین عمارتی که از دور بی‌شباهت به پاسارگاد نبود، با بازدید مختصر بدنی، افراد تک تک و در تاریکی مطلق به زیرزمین مکان نگهداری جسد هدایت می‌شدند در حالی که در سکوت مطلق عکسبرداری نیز ممنوع بود و چهار سرباز یونیفرم پوش در چهار گوشه محوطه قرار‌گیری ویترین شیشه‌ای جسد لنین کاملاً مراقب بودند. جسدی که زیر نور ملایم، تقریباً از 90 سال پیش به همین شکل نگهداری می‌شود را از نزدیک دیدم، جسدی که در دوران جنگ جهانی دوم به مناطق دور دست سیبری منتقل شد تا از نابودی توسط دشمن محافظت شود، در حالی در بهترین شرایط محافظت و مراقبت می‌شود. لنین انگار به آرامی به خواب رفته، در کت و شلواری سرمه‌ای، با دست راست مشت شده و دست چپ باز روی سینه و کراواتی سرمه‌ای با خال‌های سپید و پرچم کوچک سرخ شوروی مزین به داس و چکش بر سوی چپ سینه.
دیدار روسیه مرا به این فکر واداشت که روس‌ها چگونه با عرق میهن پرستانه و ملی خود، در نگاهداری و مراقبت از میراث فرهنگی و تاریخی سرزمین نیاکان خود و جلوگیری از انهدام و تخریب و نابودی نمادها و یادمان‌های رژیم فرو پاشیده پیشین تزارها و شوروی کمونیستی، همت گماشتند و با بهترین وضعیت ممکن بنا‌ها و میراث بازمانده از آن دوران چه خوب و چه بد را به رخ بازدید‌کنندگان می‌کشند تا هم بخش‌های جدا نشدنی تاریخ و هویت ملی و نیاکانی خود را پاس بدارند و هم درآمد‌های هنگفت گردشگری را برای توسعه اقتصادی خود به کار می‌گیرند...
دکتر میر مهرداد میرسنجری/ پژوهشگر فرهنگی

روزنامه ایران
  برگرفته از:
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها