نویسندگان : دکتر احسان محمدحسینی – پژوهشگر باستان شناس و مدرس دانشگاه / دکتر فاطمه کردی، پژوهشگر باستان شناس
از زمان های بسیار دور سرزمین ایران از طریق راه های زمینی و یا از راه بنادر و سواحل خلیج فارس با سایر نقاط دنیا از جمله شرق آسیا ارتباط داشته است . نیازهای اقتصادی و همچنین اشتراک های فرهنگی و تاریخی باعث تداوم این ارتباط می شده است .
در طول این مدت بسیاری از ساکنان و اقوام مناطق شرقی آسیا از جمله هندوستان به ایران مهاجرت کرده و در این سرزمین ساکن شدند و در امور مختلف همچون کشاورزی ، نظامی و کشتیرانی مشغول به کار و فعالیت شدند.
با این که راه های زمینی و دریایی هر دو از اهمیت زیادی برخوردار بودند اما مشکلات مرزهای زمینی و وجود راهزنان مزاحم باعث شده بود که بسیاری از بازرگانان از بنادر و سواحل خلیج فارس که مرکز ثقل تجارت دنیای آن روز محسوب می شده است ، استفاده کنند. در واقع مبادلات اقتصادی و مناسبات فکری – فرهنگی شرق آسیا و هندوستان با مراکز تجاری و فرهنگی ایران و بین النهرین از طریق خلیج فارس تحقق پیدا می کرد .
مستندات و منابع تاریخی بسیاری از سابقه مناسبات بازرگانی بین هند و سواحل و جزایر خلیج فارس وجود دارد . سلسله پادشاهان بطالسه مصری در کرانه دریای سرخ ، بندرهایی ساخته بودند و سلوکیان نیز به همین منظور در خلیج فارس بندرگاه هایی بنا نهادند . ایرانیان و رومیان نیز در کار تجارت با سرزمین های شرقی بودند و به این منظور در سواحل خلیج فارس بنادری همچون بندر اوبلاه (obollah) ساختند که در قرن های پنج و شش میلادی ، دریانوردان هندی در نواحی اطراف آن رفت و آمد داشته اند.
قبل از ظهور اسلام، روابط اقتصادی با سرزمینهای شرق از چنان اهمیتی برخوردار بود که رقابت شدیدی بین ایران و روم بر سر آن در گرفت. این دو کشور تا حدود زیادی بازارهای اقیانوس هند و شرق مدیترانه را در دست داشتند .
در سال ۵۲۵ م. روم با هدف دسترسی مستقیم به اقیانوس هند و بازارهای آسیایی ، حبشه را در تصرف یمن تحریک کرد .
با تصرف یمن توسط حبشیان و پس از چندی تصرف مصر در سال ۶۲۶ م. توسط رومیان ، ضربه مهلکی به ایران که خلیج فارس را در اختیار کامل داشت ، وارد شد و به این ترتیب نزاع سیاسی ـ نظامی ایران و روم با رقابت های شدید اقتصادی و بازرگانی در هم آمیخت که باعث ضعیف شدن هر دو کشور و سوء استفاده اعراب از این قضیه شد .
قابل ذکر است که اعراب نیز از نظر جغرافیایی امتیازات زیادی در بخش خلیج فارس داشتند. بحرین ، عمان، حضرموت ، یمن و حجاز در کنار دریای سرخ و خلیج فارس قرار داشتند و به همین جهت تجارت دریایی یکی از اولویت های آن محسوب می شد . این کشورهای عربی در انتقال کالا به نواحی دیگر از جمله اروپا از موقعیت مناسبی برخوردار بودند .
یکی از مسیر های دریایی ، ابتدا مسیر زمینی از مصر و سوریه در سواحل شرقی دریای سرخ به یمن بوده که کاروان ها از آن جا سوار کشتی شده و برخی به افریقا و برخی دیگر به حضرموت ، عمان ، بحرین و عراق رفته و از آن جا به سواحل ایران در خلیج فارس می رسیدند و از طریق ایران، بازرگانان به بندر تیز در مکران یا بندر دیبل در سند و یا به نواحی دیگر پیش می رفتند . از آن مناطق و از طریق دریا به کالیکوت یا کیپ کومورین(cape comorin) و از آن جا به بندر در خلیج بنگال سپس به برمه و مالایا و چین می رسیدند . این مسیر مشکلات زیادی داشت چرا که دزدان دریایی دامنه نفوذ گسترده ای در منطقه داشتند که تا دجله نیز می رسد .
مسیر دوم دریایی کوتاه تر و امن تر بوده و بازرگانان می توانستند از طریق بنادر و جزایر و لنگرگاه هایی در خلیج فارس به صورت مستقیم از میان دریای هند به کولِم مِلی در مالابار بروند و از این بخش مسیر اول با مسیر دوم یکی می شد. بیشتر کشتیهای تجاری به ویژه کشتی هایی که عازم چین بودند ، این راه را بر میگزیدند.
از روزگاران کهن تا کنون هند به علت دارا بودن انواع و اقسام محصولات و کالاها ، مورد توجه تجار و بازرگانان سراسر دنیای آن روز بود. از هند کالاهایی چون چوب ساج ـ که برای کشتی سازی اهمیت فوق العادهای داشت ـ کافور، مشک، پارچه های ابریشمی و کتان، ادویه، فلفل، عود، عنبر، مروارید، یاقوت، الماس، مرجان، دارو، جانورانی چون فیل، طاووس، طوطی، مصنوعات ساخته شده از عاج، سنگ های قیمتی، مواد غذایی، عطریات، نارگیل، کنف، بلور، چوب بید، چوب آبنوس، میخک، جوز هندی، چوب صندل، چوب های خوشبو، ورق سرب، عصای خیزران، کفش، ظروف سفالی، ظروف چینی، نیزه به خصوص از بندر بروچ (بروص) و کُندُر وارد می گردید و کالاهایی چون لباس، زُمرّد مصری، مرجان و دیگر سنگ های قیمتی، ابریشم و خز، شمشیر بیزانسی، گلاب ایرانی، اسب عربی و خرما به هند و دیگر نواحی شرقی آسیا صادر می شد.
با توجه به اهمیت و منافع اقتصادی ارتباط با هند و چین و نقش واسطهای اعراب و مسلمانان جهت انتقال کالا به اروپا، امنیت راه های اقتصادی و تجاری، اهمیت و ضرورت زیادی داشت . هنگامی که مسلمانان ، سند را به تصرف خود درآوردند ، به امنیت راه های تجاری و بازرگانی اهمیت زیادی دادند. آنها سعی کردند با تصرف گلوگاه ها و مناطق مهم و سرکوب راهزنان، امنیت راه های اقتصادی را تامین کنند. بسیاری از افراد از طرف خلفا و وزرا مأموریت پیدا کردند تا اطلاعات مربوط به مسافت راه ها، محصولات شهرها و دیگر ویژگیهای طبیعی، انسانی و اقتصادی آنها را جمع آوری کنند.
یکی از زمینه های همکاری تجار و بازرگانان با جنگجویان ، کسب اخبار و اطلاعات در مورد مسائل سیاسی، جغرافیایی و یا نظامی بود. ایرانیان از زمان های بسیار دور در مورد اقوام، آداب و رسوم، ویژگی های جغرافیایی و اوضاع اقتصادی چین و هند از طریق اختلاط با بومیان ، اطلاعات زیادی کسب کرده بودند. بسیاری از دریانوردان و سیاحان مسلمان ایرانی پس از بازگشت از هند و چین از آداب، رسوم، معتقدات، حیوانات و … این کشورها صحبت میکردند و یا کتاب می نوشتند.
مراکز مهم تجاری در خلیج فارس
شواهد تاریخی نشان می دهد خلیج فارس یکی از مهمترین و قدیمی ترین مناطق جهان از حیث سکونت بشر به خصوص ایرانیان در کرانه و پسکرانه های آن است . تمدن ایلام قدیم و تمدن های بین النهرین در اطراف این منطقه شکل گرفته اند . از آن زمان تاکنون ، خلیج فارس مرکز ثقل تجارت و از اســاســی ترین آبراه های بین المللی بوده است که توجه کشورگشایان و قدرت های بزرگ را به خود جلب کرده است.
از آنجا که اسلام در همین منطقه نشو و نما یافت و به تدریج در اطراف آب های خلیج فارس گسترش پیدا کرد، مسلمانان به سرعت بر تمام سواحل منطقه تسلط یافته و بازرگانان مسلمان از بنادر و سواحل خلیج فارس به نقاط مختلف دنیا به داد و ستد کالا و در خلال آن به مبادلات فکری و فرهنگی با شبه قاره هند، مجمع الجزایر مالایا و چین پرداختند که حاصل آن هم رونق و گسترش تجارت و بازرگانی و داد و ستد کالاها و هم نشر فرهنگ ایرانی و اسلامی در بخش وسیعی از شبه قاره هند و جنوب آسیا بود.
با این که راه های زمینی و دریایی هر دو از اهمیت زیادی برخوردار بودند اما مشکلات مرزهای زمینی و وجود راهزنان مزاحم باعث شده بود که بسیاری از بازرگانان از بنادر و سواحل خلیج فارس که مرکز ثقل تجارت دنیای آن روز محسوب می شده است ، استفاده کنند.
بنادر تاریخی خلیج فارس همواره رقبای تجاری تمدن های همسایه ایران بودند. برای نمونه سلسله پادشاهان بطالسه مصری در کرانه دریای سرخ ، بندرهایی ساخته بودند و سلوکیان نیز به همین منظور در خلیج فارس بندرگاه هایی بنا نهادند .
در پی گسترش روابط تجاری و بازرگانی بین دنیای اسلام و شبه قاره هند، مراکز و بنادری در سرزمین های اسلامی و سواحل هند به منظور استقرار بازرگانان و توقف کشتی ها تاسیس شده ، یا رونق و شکوفایی پیدا کردند که می توان به بندر اُبله در نزدیکی بصره و بندر بصره اشاره کرد.
بندر سیراف در خلیج فارس نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود و نقش مهمی در روابط تجاری بین هند و دنیای اسلام داشت.
بازرگانان مسلمان از شبه جزیره عربستان، سواحل خلیج فارس و ایران، به سواحل و جزایر جنوبی هند و از آن جا به گجرات، سند و کشمیر و نواحی دیگر می رفتند و سر راه خود همه جا و به روش های گوناگون به تبلیغ دین و آیین خود می پرداختند.
خلیج فارس یکی از مهمترین و قدیمی ترین مناطق جهان از حیث سکونت بشر به خصوص ایرانیان در کرانه و پسکرانه های آن است . تمدن ایلام قدیم و تمدن های بین النهرین در اطراف این منطقه شکل گرفته اند . از آن زمان تاکنون ، خلیج فارس مرکز ثقل تجارت و از اســاســی ترین آبراه های بین المللی بوده است که توجه کشورگشایان و قدرت های بزرگ را به خود جلب کرده است.
از آنجا که اسلام نیز در همین منطقه نشو و نما یافت و به تدریج در اطراف آب های خلیج فارس گسترش پیدا کرد، مسلمانان به سرعت بر تمام سواحل منطقه تسلط یافته و بازرگانان مسلمان از بنادر و سواحل آن به نقاط مختلف دنیا به داد و ستد کالا و در خلال آن به مبادلات فکری و فرهنگی با شبه قاره هند، مجمع الجزایر مالایا و چین پرداختند که حاصل آن هم رونق و گسترش تجارت و بازرگانی و داد و ستد کالاها و هم نشر فرهنگ ایرانی و اسلامی در بخش وسیعی از شبه قاره هند و جنوب آسیا بود.
مراکز مهم تجاری در تاریخ خلیج فارس
نگاهی به سفرنامه ها و منابع تاریخی
بررسی و مطالعه تاریخ گذشته یک منطقه ، یا یک شهر و حتا یک بنا نیازمند به منابع و کتاب های تاریخی است. یکی از بهترین و باارزش ترین منابع تاریخی، سفرنامه هایی هستند که به وسیله گردشگران، مسافران ، سفیران و یا حتا نظامی هایی که به نقطه ای از کشوری سفر کرده و پس از دوره اقامت، اقدام به نوشتن تجربه ها و ذکر دیدنی ها و شرح آن منطقه و فرهنگ مردم پرداخته است.
دوره های صفوی و قاجار از دوره هایی است که سفیران و گردشگران بسیاری به ایران آمدند و پس از ترک این کشور دیده ها و تجربه های خود را در قالب سفرنامه نوشته اند. نمونه هایی از این سفرنامه ها سفرنامه های اولیویه، ژوبر، گاردن، تانکوانی، دروویل، ملکم، وارینگ، جونز، جیمز موریه، اوزلی، کینیر، فریزر، ولف، باکینگهام، کونولی، بارنز و دوکوتزوبوئه است.
هم اکنون به بررسی چهره خلیج پارس در سفرنامه های این دوره می پردازیم چرا که این خلیج دارای یک موقعیت جغرافیایی ویژه در منطقه خاورمیانه است و از گذشته های دور تا به امروز چهار راه شرق و غرب و گذرگاه اقتصادی – سیاسی- اجتماعی منطقه به حساب می آید.
یکی از مهمترین پژوهش های انجامشده در این زمینه طی روزگار پس از اسلام، کتابهای مسالک و ممالک است. این دو کتاب در قرون سوم و چهارم هجری توسط ابن خردادبه و اصطخری نوشتهشده و ویژگیهای جغرافیایی و طبیعی سرزمین ایران در آن توصیفشده است. بر این اساس ما میدانیم در نزدیکی بصره امروزی، بندری به نام ابله obollah وجود داشت که در زمان خلفای عباسی نقش مهمی در تجارت با سرزمینهای شرقی و بهویژه چین و هندوستان ایفا میکرد.
بر اساس نوشته های اصطخری می دانیم بندر سیراف در خلیجفارس نیز در این روزگار اهمیت بسیار زیادی داشت و نقش مهمی در روابط تجاری ایران ایفا میکرد.
بندر هرمز نیز از اهمیت بسیار زیادی در تجارت با مناطق مختلف جهان آن روز برخوردار بود و ازآنجا کشتی به سراندیب، گجرات و نواحی دیگر میرفت. (اصطخری ) بسیاری از جغرافی نویسان در تاریخ ایران از اهمیت تجاری و اقتصادی سیراف سخن گفتهاند.
در کتاب عجایب الهند رامهرمزی از بازرگانی اهل سیراف به نام محمد بن مسلم سیرافی نامبرده شده که بیش از بیست سال در بندر تانه مقیم بوده است. او در این کتاب ارتباط تجاری بین بندرهای مختلف جهان آن روزگار با سیراف را شرح داده و حتی به نام کشتیها، بازرگانان و شرح مشکلات و مسائل آنها، مقدار کالاها و غیره اشارهکرده است. این کشتیها عمدتاً بزرگ و دارای ظرفیت حمل ۴۰۰ مسافر و خدمه بوده و حتی در برخی منابع به قابلیت حمل ۶۰۰ خدمه، چهارصد تیرانداز و هزار مسافر نیز اشارهشده است.
مارکوپولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی در سالهای ۱۲۷۲ و ۱۲۹۳ میلادی درراه سفر به هند از بندر هرمز دیدن کرد و بند سی و هفتم کتابش را به هرمز اختصاص میدهد و مینویسد؛ هرمز که ناحیهای قدیمی است، محل دادوستد بازرگانان خلیجفارس و جزایر قیس (کیش) و غیره بوده است. مارکوپولو در این بخش به موقعیت بندری هرمز و رونق آن در رابطه با تجار هندی اشاره میکند، کشتیهای بزرگ مملو از ادویه، مروارید، پارچههای زربفت، سنگهای قیمتی، عاج فیل و اجناس بسیاری به این بندر وارد میشده است.
یکی از شخصیت هایی که به ایران سفر کرد و در بخش دهم سفرنامه اش به خلیج فارس اشاره کرده و به وضعیت منطقه پرداخت، فردی به نام اولیویه است وی در این رابطه می نویسد: « در تاریخ [۱۱۷۸ ه.ق] ۱۷۶۵م، هلندیها از جزیره خارک به حکم شیخ میرمهنا رانده شدند. از این تاریخ به بعد دیگر کسی از این ملت در خلیج فارس ظاهر نگردید و بالکل ترک تجارت ایران کرده اند. در شمال جزیره خارک، قلعهای که ساخته بودند با توپ هایی چند که در آن باقی گذاشته بود، اکنون باقی است. در پیش روی این قلعه، لنگرگاه بسیار مطمئن و خوبی است که کشتیهای بسیار بزرگ توانند که در آنجا لنگر اندازند. این جزیره تخمیناً سه فرسخ قطر دایره دارد. امروزه قریب چهار صد نفر خانواده دارد که مشغول زراعت هستند. قدری گندم و قدری از حبوبات و کمی پنبه، محصولات آنهاست. درخت خرما و انجیر و بادام و انگور دارد، و در طرف جنوبی جزیره کوههای کوچکی است که آبهای خوشگوار از آنها سرازیر میشود» (۱)
یکی از اعضای هیات ژنرال گاردان، به نام ژی. ام. تانکوانی که هنگام عزیمت هیات، در مدرسه السنه شرقی قسطنطنیه تحصیل کرد و از آنجا که به زبان فارسی و تاریخ مشرق زمین آشنا بود، به عنوان مترجم به همراه اعضای هیات از قسطنطنیه به ایران شد. تانکوانی شرح سفر خود را در ۳۶ نامه به خانمی ناشناخته به نام اختصاری س. ب نوشته است. چهارده نامه نخستین، در مورد حرکتش به همراه هیات فرانسوی از قسطنطنیه تا تهران و شرح شهرهای مسیر است. سه نامه دیگر شرح کوتاهی از تاریخ ایران از دوران پیشدادیان تا زمان قاجار است. نامه های هیجدهم تا بیست و پنجم به مسائلی همچون آب و هوا، محصولات، تجارت، جمعیت، نژاد، آداب و رسوم، پوشش، مراسم نوروز، هنر، موسیقی، نیروی نظامی ایران و … اشاره دارد. نامه بیست وششم درباره زبان و ادبیات فارسی است و ترجمه نخستین باب گلستان سعدی را نیز در بر دارد. نامه بیست و هفتم تا سی و ششم در مورد بیرون رفتن هیات از ایران و مسیر آنها از راه عثمانی اشاره دارد. تانکوانی در ضمیمه کتاب جدول خط سیر و فاصلهها را از قسطنطنیه تا تهران آورده است.
تانکوانی در نامه هیجدهم به خلیج فارس اشاره می کند و در شرح آن چنین مینویسد: « بنادر عمده ساحل خلیج فارس عبارتاند از: لار، بندر عباس، بوشهر، بندر کنگ و بندر ریگ.» و نیز اشاره میکند که «ایران با این همه ابریشم قیمتی که در کشور دارد و مرواریدهای اعلا و ارزندهای که از حوالی جزیره خارک در خلیج فارس صید میکنند، توانایی آن را دارد که با هر کشوری در دنیا وارد داد و ستد شود. مساله ای که به زعم او دولتمردان ایرانی به آن بی توجهند.» (۲)
گاسپار دروویل یک سرهنگ فرانسوی بود که در سالهای ۱۸۱۲-۱۸۱۳ م. (۱۲۲۷-۱۲۲۸ ه.ق) وارد ایران شد و به استخدام ارتش ایران در آمد. دروویل از تجربه های سه سال سکونتش در ایران و نیز در مورد ارتش دوره قاجار اطلاعات مفیدی را در باب یک سفرنامه گردآوری کرد.
دروویل در آخرین بخش سفرنامهاش درباره خلیج فارس چنین مینویسد: «شهرتش برای صید مروارید است که به ویژه در حوالی جزیره بحرین به حد وفور یافت میشود. دزدان دریایی عرب که فوق العاده خشن و قسی القلب هستند، در این خلیج به قتل و غارت مشغولند. غالب آنها از قبیله جواسم و مورد حمایت امام مسقط میباشند».(۳) وی در اشاره به جزیرهی هرمز مینویسد: « هرمز در حقیقت صخره لم یزرعی است که در آنجا به جز آب ِ آب انبارها آبِ دیگری وجود ندارد، ولی اهمیت جزیره به سبب موقعیت جغرافیایی آن است که بر تمام خلیج و تجارت آن تسلط دارد» (۴)
از نخستین سفرنامه های دوره فتحعلی شاه قاجار که به خلیج فارس اشاره دارد، سفرنامه ای است اثر ادوارد اسکات وارینگ، کارمند غیرنظامی کمپانی هند شرقی بنگال است که به علت بیماری در ۱۸۰۲ م. (۱۲۱۶ هـ.ق) مدت چهار ماه را در شیراز و حومه آن گذراند. در فصل نوزدهم سفرنامه اش که به تجارت ایران اختصاص دارد، میگوید: «ایران کشوری است که تجارت داخلی ناچیزی دارد … مقدار کمی گندم، برنج، جو، خرما و بادام از طریق بوشهر به مسقط و بنادر خلیج فارس صادر میشود» (۵)
نویسنده در سفری آبی که به بصره داشت در فصلهای سی و چهارم و سی و پنجم سفرنامه اش از بصره و موقعیت بازرگانی شهر سخن می گوید. او از بصره و از راه خلیج فارس به سوی هندوستان حرکت کرد. در این سفرنامه بسیار به نام خلیج فارش اشاره می شود و از اهمیت آن در چهار راه شرق و غرب نشان می دهد.
جیمز موریه دیگر نویسنده ای است که دو بار به ایران سفر کرد و سفرنامه ای در دو جلد از شرح این سفر برجای گذاشت. جلد اول مربوط به سفر اول در سالهای ۱۸۰۸-۱۸۰۹ م. (۱۲۲۳- ۱۲۲۴) در نوزده فصل و جلد دوم مربوط به سالهای ۱۸۱۰- ۱۹۱۶ م. (۱۲۲۵- ۱۲۳۱) در ۲۵ فصل است. موریه هر دو سفرش را از راه خلیج فارس وارد ایران شده بود و درباره این خلیج و جزایر آن در سفرنامههایش آورده است. مینویسد: «بزرگ ترین جزیره خلیج فارس، خالی از سکنه و متعلق به ایران است.» (۶)
و نیز مینویسد: « جایگاه آب آشامیدنی در خلیج فارس است و جزیرهایی است که راهنمایان کشتیهای رود بصره در آنجا مستقرند. از جمله کارهایی که حکومت شیراز به «نسقچی باشی» واگذار کرده یکی رفتن به جزیره خارک برای بازرسی سنگرهای آن و دادن گزارشی درباره ویژگیهای دفاعی آنجاست.(۷)
در جای دیگری چنین مینویسد: « صید مروارید در عربستان و در بخش بزرگی از خلیج فارس در ایران گسترش یافته است. از مهمترین آنها در این بخش وردستان، نوبان و بوشعیب هستند. صید مروارید هنوز مانند همیشه سودبخش است اما شاید از زمان جا به جایی بازار انگلیس به کنارههای سیلان دیگر رواج سالهای پیش را نداشته باشد. بازرگانی مروارید اینک به تقریب به یکبارگی در مسقط تمرکز یافته است. نزدیک ۴۰ سال پیش صید مروارید در دست امیران ساحل بود اما هماکنون در دست مردم است.(۸)
جیمز بیلی فریزر مسافری انگلیسی بود که پس از آن که همراه برادرش که کارمند کمپانی هند شرقی بود، دو ماهی را در هیمالیا گذراند به سفر به شرق علاقهمند شد. او در ۱۸۲۱م. (۱۲۳۷ هـ.ق) از مسیر خلیج فارس به ایران سفر کرد.
فریزر در اشاره به بنادر و جزایر خلیج فارس به توضیح کلی از محیط ، طبیعت و حتا جنس سنگها، مواد معدنی و آب و هوای آنها و … اشاره میکند. در اشاره به هرمز مینویسد: «جزیره هرمز مجموعهای منحصر بفرد از قلهها و تپه ها را عرضه میکند. محیط پیرامونی اش حدود سی میل است، اما تنها بخشی که هموار و قابل سکونت است، دماغه ای در محدوده شمالی جزیره است که در عریض ترین بخشش حدود دو میل [نزدیک سه کیلومتر] طول و سه میل [نزدیک به پنج کیلومتر] عرض دارد، جایی که پرتغالیهای قدیم یک دژ ساخته بودند. […] سنگ آهن و خاک سرخ فراوان است کوههای سنگ گچ به سفیدی برف در این جزیره واقع شده اند. [… ] هیچ درخت یا گیاهی- از هر نوع- در آنجا رشد نمیکند. هیچ چشمه یا آب تازه خوبی در آنجا وجود ندارد» (۹)
در جایی نیز اشاره میکند که؛ حبوبات به میزان بسیار کمی از راه خلیج فارس به مسقط و دیگر بنادر عربی صادر میشود. میوههای خشک شده، کشمش، زرد آلو، آلو، خرما، مغز بادام، پسته، تنباکو و اسب بخشی از صادرات ایران را به هند تشکیل میدهد که از راه خلیج فارس به آنجا صادر میشود. همچنین بیشتر گوگرد معادن خمیر که به امام مسقط اجاره داده شده، صادر میشود. (۱۰)
جیمز باکینگهام که در(۱۲۴۱ ه.ق) ۱۸۲۵ م. از ایران دیدار کرده و پس از بازدید از بغداد، از راه کرمانشاه، اصفهان و شیراز به بوشهر رفته و از خلیج فارس به بمبئی رفت. باکینگهام نیز یافته هایش را از این سفر، به صورت یک سفرنامه گردآوری کرد.
«بازرگانان بوشهر که ایرانی و ارمنی هستند همگی بازرگانانی پرتلاش و زیرکاند و از طریق خلیج فارس با سواحل اقیانوس هند تجارت میکنند.» «بوشهر تنها بندر امپراتوری گسترده ایران است و تنها راهی است که تقاضاهای ایران از هند از طریق دریا به آنجا وارد میشود.» «از بنگال برنج، شکر، فلفل و ادویه و از بمبئی قلع، آهن، فولاد، سرب و لباسهای پشمی به ایران وارد میشود در عوض از ایران فرش، میوههای خشک شده، گلاب و شراب به هند صادر میشود.»
منابع:
دیدگاهتان را بنویسید