به گزارش کانون، در سالهای اخیر، آمارها نشان دهندهی کاهش قابل توجهی در سرانه مطالعه کتاب در بسیاری از کشورها است. بر اساس گزارشهای منتشر شده، سرانه مطالعه در ایران به حدود ۲۴ دقیقه در روز رسیده است که نسبت به دهههای گذشته کاهش چشمگیری داشته است. این در حالی است که کشورهای توسعه یافته مانند فنلاند، سرانه مطالعهای معادل ۱تا ۲ ساعت در روز دارند. این اختلاف نشان دهندهی تغییرات فرهنگی و اجتماعی است که به نفع مصرف محتوای دیجیتال و شبکههای اجتماعی پیش رفته است.
تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی به عنوان ابزارهای اصلی ارتباطی و تفریحی، زمان زیادی از روز افراد را به خود اختصاص دادهاند. طبق آمارهای جهانی، متوسط زمان صرف شده توسط کاربران برای استفاده از شبکههای اجتماعی در سال ۲۰۲۱ به حدود ۲ تا ۵ ساعت در روز رسید. این زمان به طور میانگین بیشتر از زمانی است که افراد صرف مطالعه کتاب میکنند.
با توجه به اینکه محتوای موجود در شبکههای اجتماعی معمولاً کوتاه و سطحی است، این امر میتواند منجر به کاهش توانایی تفکر عمیق و تحلیلی در افراد شود.
تأثیرات منفی این روند بر روی سلامت روانی افراد نیز قابل توجه است. مطالعات نشان دادهاند که استفاده مداوم از شبکههای اجتماعی میتواند احساس تنهایی، اضطراب و افسردگی را افزایش دهد. همچنین، محتوای غیرمعتبر و شایعاتی که در این فضا منتشر میشود، میتواند بر روی تفکر انتقادی افراد تأثیر منفی بگذارد و آنها را از جستجوی حقیقت دور کند. در مقابل، مطالعه کتاب نه تنها باعث افزایش دانش و آگاهی میشود، بلکه به تقویت مهارتهای تفکر انتقادی و تحلیلی کمک میکند.
کاهش تمایل به مطالعه همچنین میتواند بر روی فرهنگ جامعه تأثیر بگذارد. جوامعی که مطالعه کتاب را در اولویت قرار میدهند، معمولاً از نظر فرهنگی غنیتر هستند و توانایی بیشتری در حل مسائل اجتماعی و اقتصادی دارند. برعکس، جوامعی که به سمت مصرف محتوای سطحی و فوری میروند، ممکن است با چالشهای بیشتری در زمینه توسعه فرهنگی و اجتماعی مواجه شوند.
به عنوان مثال، در یک مطالعه انجام شده در سال ۲۰۲۰، مشخص شد که ۶۰ درصد از نوجوانان ایرانی بیش از ۳ ساعت در روز را صرف استفاده از تلفن همراه خود میکنند و تنها ۱۰ درصد از آنها حداقل یک کتاب در ماه مطالعه میکنند. این آمار نشاندهندهی یک بحران فرهنگی است که نیازمند توجه جدی از سوی خانوادهها، معلمان و سیاستگذاران است. علاوه بر این، کاهش سرانه مطالعه میتواند تأثیرات منفی بر روی صنعت نشر نیز داشته باشد.
با کاهش تقاضا برای کتاب، ناشران ممکن است با مشکلات مالی مواجه شوند و این امر میتواند منجر به کاهش تنوع آثار منتشرشده گردد. همچنین، نویسندگان جوان و تازهکار ممکن است فرصت کمتری برای ارائه آثار خود پیدا کنند.
در نهایت، برای مقابله با این روند نیاز به یک برنامهریزی جامع وجود دارد. خانوادهها باید به ترویج فرهنگ مطالعه در خانهها بپردازند و زمانهایی را برای مطالعه اختصاص دهند. همچنین، مدارس باید برنامههای آموزشی جذاب و متنوعی را برای تشویق دانشآموزان به مطالعه طراحی کنند. رسانهها نیز میتوانند با ایجاد محتوای جذاب دربارهی فواید مطالعه و معرفی کتابهای مفید، مردم را ترغیب به خواندن کنند.
در نتیجه، اگرچه فناوری و شبکههای اجتماعی امکانات جدیدی را برای ارتباطات انسانی فراهم کردهاند، اما نباید فراموش کنیم که مطالعه کتاب همچنان یک ابزار اساسی برای رشد فکری و فرهنگی افراد است. حفظ تعادل بین استفاده از فناوری و مطالعه کتاب میتواند به ارتقاء کیفیت زندگی فردی و اجتماعی کمک کند. بنابراین، لازم است تا جامعه با همکاری یکدیگر تلاش کند تا فرهنگ مطالعه را دوباره زنده کند و از مضرات دوری از آن جلوگیری نماید.
دیدگاهتان را بنویسید