امروز سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۵
کد خبر: ۴۵۴۶
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۷

 امروزه فناوری بلاک‌چین و محصولات مربوط به آن من‌جمله رمزارزهایی همانند بیت‌کوین و اتریوم و استخراج این رمزارزها موردتوجه بسیاری از نهادهای مختلف قرار گرفته است. ذات فناوری بلاک‌چین بر مبنای غیرمتمرکز بودن و به معنای نبود نهادهای واسطه‌ای متمرکز برای تأیید تعاملات و تراکنش‌ها است. به عبارتی دیگر، در این مدل، تأیید تعاملات و تراکنش‌ها از طریق دخیل کردن افراد متعدد و توزیع دفترکل ثبتی بین تمام کاربران هر شبکه میسر می‌گردد که این امر شفافیت بیشتر وقایع ثبت شده و نقل‌وانتقالات را در پی خواهد داشت و طبیعتاً اعمال تغییرات در وقایع ثبت شده را به علت درگیر بودن تعداد بیشتری بازیگر (نسبت به حالت متمرکز) دشوار می‌نماید.

فرصت‌های اقتصادی این فناوری از قبیل اشتغال‌زایی، افزایش بهره‌وری انرژی در کشور، ظهور مدل‌های درآمدی نوین و توسعه استارت‌آپ‌های مبتنی بر این حوزه، پذیرش این فناوری را اجتناب‌ناپذیر نموده و از سویی دیگر مشخصه‌هایی همانند حذف واسطه‌ها و شخص‌به‌شخص بودن تبادلات، این فناوری و محصولات آن را غیرقابل فیلتر کردن نموده است.

استخراج رمزارزهای جهان‌روا مانند بیت‌کوین یک فرصت بزرگ اقتصادی است که از طریق تأمین و مشارکت در پردازش تراکنش‌های جهانی و امن نگه‌داشتن دفترکل توزیع شده می‌تواند برای کارآفرینان فعال، درآمدزایی داشته باشد. تصور کنید در حین تراکنش کارت‌به‌کارت در سیستم فعلی بانکی، کارمزد تراکنش به پردازنده آن یعنی بانک مرکزی تعلق می‌گیرد ولی در این حالت غیرمتمرکز، کارمزد تراکنش به نسبت سهم توان پردازشی هر کارآفرین در هر نقطه از کره زمین، نسبت به کل توان پردازشی آن شبکه به وی تعلق خواهد گرفت. عموماً جنس کارمزد از جنس همان رمزارز است و با هدف بالا بردن انگیزه کار برای فعالین، در هر بلوک (مجموعه‌ای از تراکنش‌ها و تعاملات)، مقداری از رمزارز مربوطه نیز تولید و به‌عنوان پاداش در کنار کارمزد تراکنش‌ها به افراد تعلق می‌گیرد تا امنیت هر صفحه از دفتر کل توزیع‌شده توسط این عمل تضمین و وقایع صحیح، ثبت و لاک‌ومهر گردد. لازم به ذکر است، در بسیاری از رمزارزها، میزان تولید رمزارز کاملاً ثابت و شفاف است و همین امر باعث شفافیت عرضه آن شده و با اقبال اجتناب‌ناپذیر عمومی و درنتیجه افزایش تقاضا برای آن، امروزه شاهد افزایش قیمت این رمزارزها هستیم و کارشناسان به دلایل مختلفی، قیمت‌های بالاتر و حجم بازار بزرگتری را نیز برای آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند؛ مثلا برای رمزارز بیت‌کوین یکی از این دلایل، نصف شدن پاداش (میزان رمزارز تولیدی) در هر تقریباً 4 سال است. حدود 350 روز دیگر میزان تولید رمزارز بیت‌کوین نصف خواهد شد و از 12.5 بیت‌کوین در هر بلوک (تقریباً هر ده دقیقه) به 6.25 بیت‌کوین در هر بلوک کاهش خواهد یافت.

استخراج رمزارزها با هر کامپیوتر پردازنده‌ای قابل انجام است؛ ولی امروزه نسل جدیدی از کامپیوترها روانه بازار شده‌اند که مختص استخراج رمزارزها بوده و با حذف سایر خدمات مانند خروجی گرافیکی یا صدا، بر روی پردازش متمرکز شده‌اند که ما آن را با نام ASIC MINER می‌شناسیم. هر دستگاه مختص استخراج یک نوع رمزارز با الگوریتم رمزنگاری خاص خودش است. مصرف انرژی برق که در شبکه‌های رمزارزی از آن به‌عنوان انجام کار (proof of work) یاد می‌شود، منجر به هزینه بر شدن تقلب و تأمین امنیت شبکه و درنتیجه خلق ارزش ذاتی برای هر رمزارز که با اثبات کار (PoW) کار می‌کند می‌گردد. از این طریق، انگیزه صادق بودن برای استخراج‌کننده ایجاد و امنیت برای این شبکه فراهم می‎شود.

این رمزارزها اکثراً در کلاس دارایی دسته‌بندی می‌شوند؛ ولی گاهی به دلیل ویژگی‌هایی که دارند، کارکرد واسطه تبادل نیز پیدا می‌کنند و شبیه پول یا ارز رفتار می‌نمایند. از این جمله این ویژگی‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود که ما آن را برای رمزارز بیت‌کوین بررسی می‌نماییم:

  • تقسیم‌پذیری رمزارز بیت‌کوین (تا 8 رقم اعشار تقسیم می‌شود)
  • فسادناپذیری (چای و تنباکو روزگاری کارکرد پولی داشتند ولی فسادپذیر بودند)
  • قابلیت حمل (نقطه‌ضعف طلا و نقره، انگیزه پیدایش اسکناس‌های با پشتوانه)
  • یکسان بودن (در همه نقاط جهان یک گرم طلای خالص، یکسان است)
  • صعب‌الجعل بودن (به‌سادگی قابل جعل نیستند)
  • محدود بودن (هوا ارزش بیشتری برای بشر دارد ولی به علت فراوانی طلا ارزشمند است)

این ویژگی‌ها در بیت‌کوین بدون هرگونه کاستی و خللی مشاهده می‌شود و باعث شده این رمزارز در طول زمان به مأمنی برای حفظ ارزش دارایی و به نوع جدیدی از دارایی با قابلیت تبادل تبدیل گردد.

گاهی بیان می‌شود که استخراج رمزارزها در همه حالتها بسیار سودآور است. برای بررسی صحت و دقت این جمله بایستی توجه داشت که محصول تولیدی صنعت استخراج از جنس رمزارز است و با توجه تغییرات قیمتی مستمر آن، نمی‌توان درآمد ثابتی برای آن در نظر گرفت. از طرفی چون عرضه و تولید این رمزارز ثابت است، با اضافه شدن فعالین دیگر، سهم رمزارز مربوط به توان پردازشی هر شخص، درنهایت کمتر شده و اصطلاحاً سختی شبکه افزایش می‌یابد. از سویی دیگر عمر پایین دستگاه‌های استخراج‌کننده و خطر تکنولوژی‌های نوین در حوزه مدارات مجتمع (IC-ها) نیز ریسک سرمایه‌گذاری در این حوزه را به‌شدت افزایش می‌دهد. با ذکر یک مثال می‌توان درک کرد که سرمایه‌گذاری در این حوزه به‌شدت پر ریسک است. شخص سرمایه‌گذاری که دستگاه رایجِ مدل ASIC S9 را در انتهای سال 1396 با قیمت 2.500 دلار تهیه می‌کرده، صاحب 14 تراهش بر ثانیه توان پردازشی شده است. قیمت محصول تولیدی این دستگاه یعنی بیت‌کوین شاهد یک ریزش از حدود 20.000 دلار به حدود 3.000 بود و سختی شبکه به علت افزایش تمایل سرمایه‌گذاری تا 5 برابر زیاد گردید و قیمت دستگاه ماینر نیز به‌شدت پس‌ازآن کاهش یافت (به علت ریزش قیمت و با توجه به این نکته که تحویل این دستگاه‌ها از زمان ثبت سفارش در حالت خوش‌بینانه حدود یک ماه به طول می‌انجامد) تمامی این عوامل، بازگشت سرمایه (ROI) محاسبه‌شده توسط یک کارآفرین را از حدود 5 ماه یا کمتر، ناگهان چندین برابر افزایش داده است. حال می‌توان بهتر در زمینه درستی این جمله که استخراج بسیار سودآور است قضاوت نمود.

توان برق موردنیاز برای هر دستگاه متداول S9 حدود 1370 وات است که با سایر موارد حدود 1500 وات در نظر گرفته می‌شود. توان پردازشی کل شبکه بلاک‌چین بیت‌کوین در حال حاضر به عدد 75 میلیون تراهش بر ثانیه رسیده است که تقریباً معادل 5.350.000 دستگاه و مصرف برق این شبکه حدود 8.000 مگاوات در کل جهان است. مع‌الأسف با کج‌سلیقگی مسئولین وزارت نیرو، مصرف این تجهیزات به‌عنوان یکی از علل مهم خاموشی‌های کشور اعلام شده است که با توجه به تخمین اعلامی خود وزارت نیرو، حداکثر 500 مگاوات از برق کشور احتمالاً در این حوزه مورد استفاده قرار گرفته است. باتوجه به اینکه هرسال، خاموشی‌هایی در کشور وجود داشته است، اگر طبق آمار دقیق مصرف پیک کشور (که قبلاً هم توسط معاونت برنامه‌ریزی و امور اقتصادی آن وزارتخانه پیش‌بینی شده بوده است) را حدود 60.000 مگاوات در نظر بگیریم، مصرف انرژی حوزه استخراج رمزارزها در کشور 0.8 ‌درصد از پیک مصرف کشور را شامل می‌شود و افزایش 7 درصدی پیک مصرف انرژی در امسال (اعلام شده توسط وزارت نیرو) را نمی‌توان گردن این حوزه انداخت. البته اگر واقعاً 500 مگاوات از برق کشور صرف این امر گردد جای بسی خوشحالی دارد که کشور ما در یک فناوری نوین و غیرمتمرکز، امروز توانسته است سهمی معادل 6.25 % از کل شبکه بیت‌کوین را از آن خود کند که می‌توان با کمک آن از آسیب‌های متمرکز بودن نظام‌های مالی دنیا که یکی از مشکلات اساسی کشور و عاملی برای اعمال فشارهای اقتصادی غرب است اندکی کاست. حال این سؤال مطرح است که این اظهارنظرهای غیرمنطقی که موجب تناقض در بیانات مقامات کشور پیرامون این حوزه شده و موجب ظلم به این حوزه گردیده است چه اخلالی در نظام اقتصادی کشور ایجاد می‌کند و چگونه باید به نسل آینده درباره غفلت از این فرصت اقتصادی پاسخ داد؟ آمارهای مرتبط با تاثیر این فناوری در افزایش تولید ناخالص ملی کشورهایی مانند ژاپن، کره شمالی و غیره نشان از استفاده سایر کشورها از فرصت‌های بی‌بدیل پیش‌آمده دارد و فرصت‌سوزی گذشته اگر تعمدی نباشد آیا نشان از کفایت کامل علمی و مدیریتی تمامی مسئولین مربوطه که امروز اظهارنظر نیز می‎‌نمایند دارد؟ با کارآفرینان شجاع این حوزه که با توجه به سستی سیستم تصمیم‌گیری داخلی و سرعت رشد این تکنولوژی، آتش به اختیار عمل کردند و جلوی فرصت‌سوزی بیشتر را گرفتند چگونه باید برخورد شود؟ اعطای القاب زننده و برچسب زدن آیا کمکی به بهبود شرایط کشور می‌کند؟

در ادامه یک مبحث اقتصادی بر مبنای یک تئوری بسیار محافظه‌کارانه را بیان می‌نمایم.

گاهاً بیان می‌گردد تکنولوژی بلاک‌چین و بیت‌کوین بدعتی از ایالات‌متحده برای جذب دلارهای بازار با کمک این رمزارز و تقویت دلار است. چون ایالات‌متحده بدهی ملی بزرگی دارد و دلار آمریکا پس از لغو Gold Standard در سال 1971 توسط نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، حدود 95% رقیق شده است، بیت‌کوین حربه‌ای برای جذب دلار به این سیستم و انقباض پایه پولی دلار است. اگر ذات تکنولوژی ماورای بیت‌کوین را بشناسیم متوجه می‌شویم که سرمایه‌گذاری توسط ارزهای ملی کشورها در این کلاس دارایی اجتناب‌ناپذیر و از طرفی آینده‌نگرانه است.

اگر دولت ایران در حوزه استخراج رمزارز سرمایه‌گذاری می‌کرد و تولید این ابزار قدرتمند و غیرمتمرکز و آزاد را انجام می‌داد (با توجه به انرژ‌ی‌خیز بودن کشور و شرایط سخت فروش حامل‌های انرژی در حال حاضر و علاقه مردم ایران به بیت‌کوین) آیا نمی‌توانست از این ابزار برای جذب ریال و انقباض پایه پولی ریال بهره ببرد؟ آیا برای این مقصود حتماً باید ذخایر سکه طلای کشور را در چند برهه به حراج می‌گذاشتیم؟ آیا می‌توان بخشی از آرامش بازار فعلی ارز را مدیون تولید این ابزار تبادل بین‌المللی در داخل توسط کارآفرینان و سربازان اقتصادی داخلی دانست که بار نیاز به دلار کاغذی و حواله را از بازار آزاد کم کرده‌اند؟

پاسخ به این سؤالات می‌تواند مسیر پیش رو را بیش‌ازپیش روشن نماید. فعالین این حوزه، صادرکننده انرژی نیستند.

انتخاب نرخ برق صادراتی برای فعالیت استخراج رمزارز چیزی جز مرگ این حوزه بسیار مفید نخواهد بود زیرا:

اولاً: کارآفرینان این حوزه ایرانی هستند و حق دارند از انرژی خیز بودن کشورمان بهره‌ ببرند.

دوماً: چندنرخی‌شدن تعرفه برق خارج از مصوبه جامع و کامل ابلاغی از سوی هیئت‌وزیران به تاریخ اردیبهشت ماه سال 1398 در زمینه تعرفه‌های برق در کشور که به دستور وزیر محترم جناب آقای اردکانیان لازم الاجرا گردید، زمینه رانت را محیا نموده و فساد آور بوده و یادآور خاطره دلار چندنرخی است.

سوماً: نرخ 7 سنتی اعلام‌شده اجرایی نبوده و عملاً صادرات حامل انرژی برق با نرخ کمتر از این انجام می‌شود و گاهاً در دریافت پول حاصله نیز مشکلاتی وجود دارد.

چهارماً: مزیت رقابتی کشورمان برای این حوزه با توجه به نرخ‌های پایین‌تر برق (حدود 3 سنت) در کشورهایی مانند آذربایجان و گرجستان و چین و روسیه از بین رفته و درنتیجه وقوع دو سناریو محتمل خواهد بود. یکی کوچ سرمایه از کشور برای فعالیت در این حوزه و دوم زیرزمینی و خانگی شدن این صنعت که زمینه فساد و تضییع حقوق مصرف‌کننده را در پی خواهد داشت. خطرات خانگی شدن استخراج رمزارزها از قبیل آتش‌سوزی و نیز عدم امکان کنترل آسان و ارزان تعداد زیادی مشترک نیز مزید بر علت خواهد بود.

پنجماً: با اعمال این تعرفه، فرصت نوسازی و مصرف مازاد برق در کشور در ایام غیر پیک مصرف سال از دست می‌رود، زیرا پیشنهادهای مقبول فعالین مبنی بر تمایل تولید برق و یا نوسازی صنعت کاملاً عملیاتی است. پیشنهاداتی مانند مشارکت درصدی از درآمد حاصل از استخراج رمزارز در زمینه انرژی‌های خورشیدی یا تجدیدپذیر پس از بازگشت سرمایه اولیه آن‌ها یا آزاد گذاشتن و اجرای مصوبه مربوط به قرارداد فروش سه‌جانبه و مذاکره تولیدکننده و استخراج‌کننده که می‌تواند منجر به علاقه سرمایه‌گذاری در صنعت زیرساخت برق کشور نیز شود، روی میز است. بازار، خودتنظیم است و راه خود را پیدا می‌کند.

آیا با اتکای صرف بر شدت انرژی‌بری یک صنعت، می‌توان در مورد بقا یا برچیدن آن تصمیم گرفت؟ بخش صنعت حدودا 36 درصد از انرژی مصرفی کشور را به خود اختصاص می‌دهد و 45 درصد از این مقدار، نصیب صنایع فولاد و آلومینیوم می‌شود. این دو صنعت علاوه بر مصرف نیمی از انرژی اختصاص‌یافته به کل صنایع، آب‌بری زیادی دارند و با تولید آلاینده‌های زیست‌محیطی، هزینه‌های گزافی را به دوش کشور تحمیل می‌کنند. افزون‌براین، چرخ این صنایع بدون استخراج و استحصال مواد معدنی و ذخایر زیرزمینی از حرکت خواهد ایستاد. خوشبختانه این دو صنعت راهبردی از جمله صنایع پیشرو و فعال در عرصه اقتصادی کشور هستند و از نظر ظرفیت تولید نیز قادر به صادرات و عرضه محصولات خود به بازارهای خارجی‌اند. بااین‌حال، به دلیل شرایط ویژه حاکم بر مناسبات پولی و بانکی کشور که متاثر از تحریم‌های ایالات متحده است، مطابق با نقل‌قولی از مدیرعامل شرکت ایمیدور، صنایع یادشده با مشکلات متعددی در زمینه دریافت ارز حاصل از صادرات، دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نکته جالب‌توجه در این میان آن است که میزان انرژی مصرفی این صنایع با کل انرژی مصرفی شبکه بیت‌کوین در سراسر جهان برابری می‌کند. به این ترتیب، این امکان فراهم است که ما با میزبانی از بخش اعظمی از زیرساخت‌های استخراج رمزارز بیت‌کوین در کشور، تبدیل به قطبی تاثیرگذار در حوزه نوظهور رمزارزها شویم؛ بی‌آنکه ناچار باشیم با معضلات ناشی از دریافت ارز حاصل از صادرات فولاد و آلومینیوم مواجه شویم. البته این به معنای زیان‌ده بودن این دو صنعت نیست و نمی‌توان منکر نقش راهبردی آن‌ها در چرخه اقتصادی اقتصاد شد؛ بلکه این نکته را گوشزد می‌کند که با تکیه صرف بر عامل شدت مصرف انرژی نمی‌توان در مورد بقا یا برچیدن یک صنعت تصمیم گرفت و لازم است مخاطرات و فرصت‌های هر یک از حوزه‌های سرمایه‌گذاری به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

طبق اعلام رسمی وزارت محترم نیرو، اتلاف شبکه توزیع برق حدود 10 الی 17 درصد است که همین میزان از مصرف شبکه استخراج رمزارز بیت‌کوین در کل جهان بیشتر است. البته اتلاف در شبکه توزیع تا حدودی اجتناب ناپذیر است ولی آیا نمی‌توان با دخالت دادن فعالینی که انگیزه کافی برای فعالیت دارند، کشور را از ظرفیت‌های علمی و عملی سرمایه‌گذاران بهره‌مند کرد؟

به‌عنوان نکته نهایی بایستی به این موضوع نیز اشاره گردد که برخی برخوردهای منفی با این صنعت متوجه محصول تولیدی آن یعنی بیت‌کوین و امکان استفاده از آن در جرائم مالی و پولشویی است. برای پاسخ به این نکته بایستی توجه داشت که بر اساس آمارها، ین ژاپن دومین ارز استفاده شده برای خرید رمزارزها در جهان است و در سال 2018، از مجموع پرونده‌های مرتبط با پول‌شویی در این کشور، تنها 1.6 درصد آن به رمزارزها مرتبط بوده است و دلیل عدم تمایل مجرمین به استفاده از رمزارزها شفافیت تبادلات در این حوزه است. وجود قوانین در کنار شفافیت ذاتی شبکه بیت‌کوین باعث شده است که 97% از مجموع تمامی بیت‌کوین‌های حاصل‌شده از انجام جرائم مختلف برای نقدشدن به کشورهای بدون مقررات درزمینه صرافی‌های رمزارزی روانه شود. این امر خود نشانگر قدرت کنترل مراجع قانون‌گذاری بر رمزارزها، برخلاف ادعاهای موجود است.

برخوردهایی با استراتژی کور و ممنوعیت‌های غیرکارشناسانه، زمینه رشد قاچاق و ضایع شدن حقوق همگان و حتی خود دولت را در زمینه‌های این‌چنینی فراهم می‌کند. لزوم تدوین قوانین بدون رویکرد دستوری و تخریبی در اسرع وقت احساس می‌گردد؛ اما از طرفی برخورد‌های سلیقه‌ای (از اظهار رسمی مبنی بر صنعت شناخته شدن این حوزه توسط دولت تا اطلاق کلماتی مانند سودجویان اقتصادی)، تمایل کارآفرینان را برای مذاکرات و تجمیع زیر یک پرچم را کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌نماید. طبیعتاً در هر زمینه‌ای خلاف وجود دارد و این صنعت نیز مستثنا نیست؛ لذا فعالین این حوزه نیز با انجام فعالیت‌های غیرقانونی همانند استخراج با تعرفه کشاورزی مخالف بوده و تمایل دارند با مشخص شدن مقررات این حوزه، با این دست از فعالین که وجهه فعالان کسب‌وکار استخراج رمزارزها را تخریب می‌نمایند برخورد قانونی شود. فعالین این حوزه از هرگونه فضای خاکستری و مبهم که زمینه موج‌سواری افراد خاصی را بیش‌از‌پیش فراهم می‌کند اعلام برائت می‌کنند. ای کاش به هشدارهای مستند کارشناسان درباره فرصت های اقتصادی پیش آمده و مشکلات پیش رو توجه بیشتری میشد.

قطار تکنولوژی در این ایستگاه ایستاده است، تصمیم ماست که سوار شویم یا در پی قطار در حال دویدن بمانیم.

اغتنموا الفرص فانها تمر مر السحاب

(فرصت‌ها را غنیمت بدان که همچون ابر می‌گذرند)

منبع:خبرگزاری  اقتصادی ایران

* دکتر عباس آشتیانی

پژوهشگر حوزه ارزهای دیجیتال و عضو انجمن بلاکچین ایران

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها