امروز جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۰
کد خبر: ۴۳۶۵
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۷ - ۲۰:۱۷
نویسنده:انوشه گیلانی نژاد

استاد که واردِکلاس شد، همهمه ها هم خوابید! خندان بودنِ استاد، توجه همه راجلب کرد!

 یکی پرسید: بچه ها میگن، یارانه را که نریختن، پس چرا استاد خندانه؟

 استاد: الان اخبار رادیو، صدایِ برخی ازدولتمردان و آینده پژوهانِ آمریکایی و اروپایی را پخش میکرد که جملگی معترف بودند: جمهوری اسلامی ایران درمنطقه جنوبِ غربِ آسیا وخاورمیانه نقشِ اصلی و پیروزِمیدان را دارد وعلیرغم هزینه هایِ بسیار زیادی که غربیها کرده اند، الحمدلله تقریبا درهمۀ ترفندهایشان، باز شکستِ فاحشی خورده اند، و ثمرۀکار بسودِایرانِ عزیزتمام شده!

 یکی از آخرکلاس: خالی بستن، تا ما فریب بخوریم و دلمون خوش باشه…

 استاد: اینهم حرفیه، اما شواهدِمیدانیِ مستندی که میگویند، و همگان می بینند را هم کتمان کنیم؟

 شاگردی: استاد مثل اینکه تازگیها خریدنکردید، تامتوجه شوید گرانی، سرسام آور، بیدادمی کنه

 استاد: درمورد گرانیها حق باشماست! اما بنده، افکار ومستنداتِ محققان وآینده پژوهانِ آمریکایی واروپایی دربارهقدرتِنظامی وامنیتِمیهن مان را نَقل کردم، که اکنون، ایران حرفِ اول را درمنطقه میزند، و امنیتش دردنیا بینظیراست بدون اینکه بِکسی باج دهد و یااستقلال وآزادیش خدشه دارشود

 دانشجویی: یکی از دولتمردان نیز ادعا می کنه فرماندۀ دفاع مقدس اقتصادی است!

 استاد: ایشان مزاح میکند تا لبان خندان شوند!! فرماندهانِ دفاع مقدس، از اولین شعارهاییکه بدان عمل میکردند، با تأسی به مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها"من نباشم تا تو باشی"بود! بدون چشمداشت، جانشان را برای ارزشها و مقدسات الهی میدادند! نه اینکه ازحقوق نجومی دفاع کنند! امکانات شبهه ناک و سفر و تحصیل درخارج، برای خود و فرزندانشان تدارک ببینند! یا در مقابلِ دشمنان، بره و درمقابلِ هموطنان، سرسخت و خشن باشند!!

 یکی دیگر از شاگردان: خوب اگه ما چنین قدرت و توانی درمنطقه داریم، چرا در عرصه های فرهنگی و اقتصادی، پس رفت یا مشکلاتِ عدیده داریم؟

 استاد: چون: رفتارِما درحیطه نظامی و اقتصادی یکی نیست! در وادی اقتصاد هرکس کاری میکند!

 یکی دیگر: ولی در جمهوری اسلامی، همه تابعِ اسلام و بالطبع اقتصاد اسلامی هستند، وگرنه شورای نگهبان، بعنوان مغایرت با اسلام آن را رد میکند…

 استاد: اولا این تصمیم هاییکه ما درحوزه اقتصاد تاحال گرفته ایم ربطی به اقتصاد اسلامی ندارد!

 یکی از شاگردان: استاد ببخشید، میشه بفرمایید…

 استاد: عزیزانم! اجازه دهید جواب شبهه قبل را بدهم، سپس موضوعِ جدیدی طرح کنید، وگرنه تا پایان کلاس، حجمی از پرسشها را خواهیم داشت و به نتیجۀ شفافی هم نمی رسیم!

خوب، خانم ها و آقایان! بعدِ پیروزیِ انقلابِ اسلامی چه دولتهایی سرِکارآمدند؟

 یکی دیگر از شاگردان: دولت هایِ مهندس بازرگان، بنی صدر، مهندس موسوی، مرحوم رفسنجانی، خاتمی، دکتراحمدی نژاد، و آقای حسن روحانی!

 استاد: خوب اون آقایی که میگفت در جمهوری اسلامی ما اقتصاد اسلامی داریم، پاسخ دهد که کدامیک از این اشخاص، سیاقِ اقتصادی دولت شان مانند هم بود؟

// سکوتی سنگین بر کلاس حاکم شد!

 استاد: چی شد؟! ساکت شدید؟ بله، هیچیک از این آقایان، روشِ اقتصادیش مانند دیگری نبود!

یعنی: هرکس براساسِ سلیقه خودش عمل کرد، نه براساسِ قوانینِ اسلامِ عزیز!

بعداز شهادتِ دکتر مفتح رحمهالله علیه، امام خمینی ره، وحدتِ حوزه ودانشگاه را طرح کردند!

آیا حوزه های علمیه و دانشگاهها، درعلوم انسانی توانستند حرکتی دَرخورِ انقلاب اسلامی انجام دهند تا امروزه افتخارکنیم نظراتِ متفکرانِ غیرِاسلامی درکُتبِ درسی مان نیست!؟ و اندیشه اسلامِ ناب، و قرآنِ خالق، بین مان حاکم است؟!

 یکی از شاگردان: استاد، عِلم، عِلم است، اسلامی و غیراسلامی نداره!!

 استاد: آری درباره قوانینِ علومی همچون ریاضیات و هندسه و فیزیک و امثالهم با شما موافقم، ولی ما دربارۀ علومِ انسانی و تربیتی سخن میگوییم، که: هرمکتبی، براساسِ معرفتش به خالق و هستی و آینده، راهکارهایی طرح میکند!

 یکی دیگر: خوب حوزه های علمیه باید پاسخگو باشند

 استاد: بله این پرسش جدی طرح است که چرا بزرگانِ حوزه ها چاره ای نیندیشیده اند! که امروزه این آشفتگی درجامعه مان، همه را نگران کرده! کاش هریک از مراجع بزرگوارِتقلید، تحتِ نظرِخود، عده ای از بهترین شاگردانِ درسِ خارج شان را مامورمیکردند مثلا دربارۀ اقتصاداسلامی کارکنند و بعداز بررسی نهایی، کتاب یا کتابهای جامعی را با افتخار به ایرانیان و جهانیان معرفی میکردند! و درنهایت، کتاب هریک، در شورایعالی تخصصی، بیان و نظرِنهایی، به مجلس و دولتها داده میشد تا براساس آن عمل کنند! و شورایِ محترمِ نگهبان نیز برآن پایه نظارت کند!

متآسفانه، اکنون دولتها شیوۀ اجرایی خودشان را پی میگیرند، نه آنچه خدا درقرآن فرموده!

لذا می بینیم روش هریک بِگونه ای است! آقای مهندس موسوی به پشتیبانیِ مهندس بهزادِنبوی، اقتصادِ دولتی را پی میگیرد، ولی دولتِ بعدی، یعنی آقای رفسنجانی علناً اعلام میکند، آن روش، زیانبار است! و حتی در نمازِجمعه به نقدِعملکردِ اقتصادِدولتیِ مهندس موسوی می پردازد و صدمات وارده برکشور و ملت را براساس آن تفکرِاقتصاددولتی، علنی و صریح برمی شمرد!

 شاگردی: جالب است دولتهای بعدی نیز روشِ اقتصادِ لیبرالیستی آقای رفسنجانی که براساس دستوراتِ بانکِ جهانی بود را قبول نداشتند، و بر کرانۀ دیگری پهلوگرفتند!

 استاد: ناگفته نماندکه اشکال به اساتید بزرگ دانشگاهها، امثال بنده نیز وارداست که چرا بِکمک هم، و یاهدایتِ پایان نامه های دکتری، این مهم را به انجام نرساندیم! و حال باشرمندگی بِدانشجویانمان آرا و افکارِ لیبرالی و غیرِقرآنی را تدریس کنیم!! باآنکه می بینیم، اقتصادِ غرب، مردم اروپا وآمریکا را هم به ستوه آورده! بدهیِ نجومی وبی مانندِآمریکا، کارتن خوابهایِ بی شماراروپا و آمریکا وفقرایِ روزافزون آنان، نشان از شکستِ اقتصادِلیبرالیستی است! و جلیقه زردها نمونه بارزش!

خلاصه اینکه: نخستین مشکل اینستکهدراقتصاد وعلوم انسانی، وتربیتی، هنوزنقشۀ راه نداریم!!

و ازاین خلاء، درصحنۀ بین الملل، و اِعمال نظر در داخل، دشمنان مان کاملاً سوءِاستفاده میکنند!

 یکی دیگراز شاگردان: استاد درحوزۀ نظامی هم قراربود صحبت کنید که چراچنین آشفتگی یا پس رفت را نه تنها مشاهده نمی کنیم، بلکه حتی دشمنان مان اِذعان دارند پیروز ِمعرکه ایم! باتوجه به هزینه های سرسام آوری که آمریکا واروپا واسراییل وعربهایِ مرتد درمنطقه انجام میدهند

 استاد: چون شاهدِ 2 جور ایمانیات، و به تبع 2 گونه رفتار هستیم!

فرماندهان نظامی و زیرمجموعه هایشان، رهبرانقلاب اسلامی را بعنوان شخصیتی الهی و برگزیده، باورِقلبیدارند، و درهرپیش آمد وموضوعی، پس ازاینکه نظرِتخصصی واطلاعاتی ومشورتی شان را مستندو با برهانِ عقلی ومیدانی، به ولیِ جامعه، درعصرِغیبتِ بقیهاللهعج، ابرازمیکنند، باهمۀ وجود، خودرا آماده تبعیتِ محض، والتزامِ عملی بفرمانِ نایبِ برگزیده امام مهدی میدانند، و ازمال وجان وفرزند، دریغ ندارند! بلکه خلافِ این سیاق رفتارکردن را برای خود مَذموم وگناه کبیرهمیدانند!

لذا می بینید همین ایمانِ قرآنی و رفتارِ پسندیدۀ الهی، موجب ظفر و سرافرازی شان میشود!

مگر درجنگ تحمیلی33 روزه اسراییل، بِمردمِ مظلومِ لبنان، نصرتِ الهی را جهانیان مشاهده نکردند؟

دراین نبردِنابرابر، دوست و دشمن، متفق القول، میگفتند: بزودی تعدادِ قلیلی بنامِحزبالله با امکانات و نفرات بسیارمحدود و ابتدایی، از اسراییلِ متکی به آمریکا و اروپا و اعرابِ مرتد، با پیشرفته ترین امکانات نظامی و مالی و رسانه ای، شکستِ سختی خواهدخورد!

حتی سیدحسن نصرالله و فرماندهانش به رهبرِانقلاب اسلامی این موضوع را یادآور شدند!

ولی وقتی آنان، تأکیدِ هبری را دریافتند که بایدمقاومت کنند، تمام تحلیل هایشان را کنارگذاشته! باتمامِ وجود درصحنه ماندند! و خداوندِ قادر و حنان هم به پاسِ ایمان صحیح و عملِ صالح شان، بابِ نصرت و امدادهای غیبیاش را برای شان گشود!

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿محمد: ٧

و جهانیان، باشگفتی دیدند، ناگهان همه چیز تغییرکرد! و هرچه اسراییل و حامیانش کوشیدند، نکبت و شکستِ بیشتری نصیب شان شد! و سرانجام باخفت و زبونی و ترس، تقاضایِ آتش بس کردند!

و حزبِالله لبنان، همین ولایتمداری و ایمان صحیح را به دیگران، تسری داد و همگان، باز شاهدِ سلسله پیروزی هایِ پیاپی در غزه و سوریه و عراق بودند!

حال شما بفرمایید، جرثومه داعش و همپالکی هایش مگر غیراز این طریق به سقوط کشانده شدند؟

با آنکه جبهۀ طاغوت به سردمداری شیطانِ بزرگ آمریکا، بیش از گذشته به میدان آمده بود!

 یکی دیگر: این ایمان و منش می تواند در هر برهه و صحنه ای پاسخ گو باشد، بخصوص در آستانۀ آخرالزمان و حوادثِ خطرناکِ پیش رو…

 استاد: بله، کاملاً صحیح می فرمایید!

 دانشجویی: این تحلیل، منطبق بر حقایق است! اما درجبهه داخلی، برعکسِ خارجی، دولتمردان و دست اندرکاران جامعه، متاسفانه همچون سیدحسن نصرالله، نه می اندیشند و نه عمل میکنند! بارها و بارها آقا رهنمودهایی عرضه کرده، حتی دستوراتی کتبی و شفاهی داده، ولی متولیانِ امور، به فکرِخود و هم حزبی هایشان بها میدهند! و با آنکه درعمل ناموفق هستند و مردم و آیندگان ضرر و مصیبت می بینند! امّا بِکارِخود گستاخانه ادامه میدهند! مانندِ آنچه در اقتصادِمقاومتی و یا ماجرایِ برجام اتفاق افتاد! مگرآقا تاکیدنکرده بود: ابتدا آنهاتحریمها رابردارند، سپس باآنها مذاکره کنید؟!

دولتی ها، نه تنها اعتناءنکردند! بلکه از هَولِ حلیم افتادند توی دیگ! هرآنچه را دشمن میخواست، با دست و دل بازی، اولِ کار و بدونِ تضمینِ قوی به آنها دادند!! فقط بِخیال اینکه آنها بِوعده های نسیه و شفاهی شان عمل خواهندکرد!! خَرِ آنها هَم که از پُل گذشت، باوِقاهت و رِندی تمام گفتند: چه کشکی و چه ماستی؟! و مدام دولت را تحقیر و سردوانده، وقت می گذرانند!

یکی از حضار: مردم میگن: 40 سال است که مدیران و مسؤلان ارشدِنظام، تلاش میکنند انقلابِ اسلامی را ساقط کنند؛ ولی خدا بوسیلۀ مردم، مانع شان میشود… (خنده دانشجویان)

 یکی دیگر از شاگردان: ببخشید استاد، آیا تحلیلِ عقلانیِ شما، پشتوانه قرآنی هم دارد؟

 استاد: بله! اما زمانِ این کلاس خیلی وقت است تمام شده

 یکی ازدانشجویان: استاد به این هم میگن پیچوندن! یا، تشنه، لبِ آب بردن و تشنه، آوردن

 استاد: (با لبخندچرا؟ چی شده!؟

 دانشجویی: آخه ما مشتاق ادامه بحث هستیم، شما می فرمایید، وقت تمامِه! اینطور مقولات که محدودیت زمان نداره! باید تا پله آخر رفت، دید تحلیل درسته یا نه…

 استاد: باشه، حرفی ندارم، الان وقت نمازه، هرکه مایل بود و حال داشت، بیادآمفی تآتر ادامه بدیم!

// بعداز اقامه نماز، جوانان مشتاق آمدند، و جالب بود که تعدادشان بیش از نفرات کلاس بود!

گویا در نمازخانه، خبرِ بحث پیچیده و عنوان بحث، جوانانی را به آمفی تآتر کشانده بود!

 استاد: خوب عنوان بحث قرآنی مان اینست:

چرا ايران در خاورمیانه بسیار موفق است، اما در اقتصاد موفق نیست؟

فکرکنم، قبل از نماز، این صورت مسئله را همهمان عقلانی قبول کردیماما توضیح قرآنیش چیست؟

دوستان! درخارج از ایران کدام آیۀ قرآن حاکم است؟ آیه 218 سورۀ بقره

الَّذينَ آمَنُوا وَالَّذينَ هاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌرَحيمٌ

یعنی: مجاهدان، یک ایمان داشته باشند! ولو یک ایمان اجمالی، کافیست! اوج ایمان هم، لازم نیست!

یعنی موضوع این نیست که از جنبۀ ایمانی حتماً بایدحضرت سلمان یا ابوذر باشند.

یک ایمان حداقلی باشد که فرد قبول کند، بخاطرِ خدا برود جهادکند!

خیلی از صحابه گرامی، جهاد میکردند، درصورتیکه درجه ایمان شان، بالا نبود!

خوب، محصولِ این درجه از ایمان چه میشود؟ طبقِ آیه 69 سوره عنکبوت:

وَٱلَّذِينَ جَـاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا بسرعت خداوند ثمره قرارمیدهد! پس این خیلی آسان است!

یک قانون کوچک: آمَنُوا، هاجَرُوا، جاهَدُوا و خدایِ مهربان بِسرعت ثمره میدهد!

اما درداخل کشور، شماچه میخواهید؟ رونق، و برکت!خوب، قانونش چیست؟(سکوتِ حضار)

میدانید، ولی دوست دارید از زبان من بشنوید، تابگویید ماهم این آیه را بَلَد بودیم(خنده حضار)

بله همانطورکه میدانید، خداوند درآیۀ 96 سورۀ اعراف یادآور میشود:

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرىآمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِوَ الْأَرْضِ

وَ لَكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

خوب آیا میشود به این فرمول عمل کرد؟ می فرماییدبله، اما سخت است!

ببینید درخارج ازکشور یک سپاه قدس میبینید که مشمولِ الَّذينَ آمَنُوا وَالَّذينَهاجَرُوا وَجاهَدُوا میشود، بسرعت ثمره، بسرعت نصرت خدا، بسرعت دستآوردها، پدیدارمیشود! تاجاییکه جهان حیرت میکند! دشمنانِ ظاهراً به آن بزرگی، با قدرتِ همه جانبه شان، جلویِ جمهوریِ اسلامیِ ایران، و مَنویاتِ آقادرمیمانند، لذا نه تنهاما، بلکه آدمهایِ پاک طینت درجهان هم، شادی و افتخارمیکنند!

دشمنان هم هَرمَکری میکنند، نقش برآب میشودو جبهۀ آقا پیروزتر و موفقتر می درخشد!

ولی در داخل دشوار است! چون: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا

اهل شهرها باید ایمان بیاورند، سپس بنا را بر تقوا بگذارند!

اما داخلِ ایران، امور بروفق مراد نیست! چرا؟ ماکه ایمان داریم، و با همین ایمان، وقتی به خارج از ایران، برایِ جهاد میرویم، بسیار موفق هستیم! پس ما در ایمان مشکل نداریم!

بلکه این تقوا است که هنوز برایش راهکار نداریم!

لذا باید در وهله نخست، اخلاق را حاکم کنیم! البته نه اخلاقیاتِ رها!

اخلاقیاتی که تقوا را در ما تقویت کند! هم تقوای فردی را، هم تقوای اجتماعی را!

ولی مگر ما چند نفر عالِمِ تقوا داریم که به نسخههای تقوا اشراف داشته باشند و جمعی را با نسخههای تقوا تربیت کنند؟

ببینید وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى! ما عالمان تقوایی نیازداریم که درحدِّ یک شهر، درحدِّ یک استان، درحدِّ یک کشور، تقوا را جریان دهند ومردم را باتقوا کنند! نه درحدِّ یک مدرسه و دانشگاه و حوزۀعلمیه، و نه درحدِّ مثلاً مجلسِ خصوصی! نه، باید مدام بِسمت تقوا، تقویت شویم! آنگاه طبقِ آیۀ96 سورۀ اعراف وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ

خدا ازآسمان و زمین اصلاً برکات رامیجوشاند، فوران میدهد! نه فقط از زمین، بلکه ازآسمان وزمین!

آری قانونِ خداییش اینست! اماداریم درفرمولهایِ اقتصادیِ کفار و مشرکان، برکات را جستجو میکنیم!! که آن فرمولهایِ من درآوردیِ غیرالهی بدردِخودشان هم نمیخورد! دارندصدمه می بینند

فرزندانم! تکراراًعرض میکنم: ما مؤمن هستیم، چون وقتی باهمین ایمانمان بخارج ازکشور میرویم، در وادیِ جهادبسیارموفق هستیم و خداوند ثمراتِ زیادی عطا میکند، لذا در ایمانمان شک نکنیم!

ایمان ما ایمان ولایی است! ایمان مردم ایران، ایمان ولایی است! ایمان خوبی است ومحصول دارد!

بلکه در پلۀ دوم مشکل داریم! مشکل اصلی اینست که:

کسانی نداریم که تقوا را در سطحِ اجتماع جریان بدهند!

پس حداقل و درگام ابتدایی، همدیگر را به تقوا دعوت کنیم! به تقوا بکشانیم!

ولی چکنیم که اهتمام بر تقوانداریم! مشکل جامعۀ ما اینستآری مشکلمان وَ اتَّقَوْا است!

چون این را نداریم، بقیۀ آیه معطل است! یعنی: لَفَتَحْنا برای ما نیست! یعنی درهایِ برکاتِ آسمان و زمین بِرویِ ما بازنیست! چرا؟ چون: تقوا نیست!

طبق کتاب آسمانی مان، رمزِ اقتصادما رعایت تقوا است! مشکلِ اقتصادما هم، عدم تقوا است!

رمزِتمدن ماهم اینست، مشکلِ تمدنمان هم اینستچونبرکت و رزق فقط اقتصادی نیست! اجتماعی، فرهنگی، هنری، فکری، تکنولوژی، علمی و از جنبههای مختلف استمشکلِ اساسی ما اینستاین را باید برایش سرمایهگذاری کنیم،مشکل اقتصاد را فقط دربانکها دنبال نکنیم! درحالیکه ماجرایِ اصلیتر وجود دارد! مشکل جایِ دیگر است!

متآسفانه بزرگان ما نکتهگو و تذکردِه و رهنمود ده شده انددر حالیکه طبقِ کتابِ خالق، باید سلوکِ بسوی تقوا را در جامعه جریان دهند! سلوک ازمرحلۀ ایمان، این ایمان زیبایی که درجامعۀ ما وجود دارد! پس رمزِ بهرهبرداری انواعِ برکات در یک اجتماع، طبقِ قرآن، تقوا است

 یکی از شاگردان: چرا خدا در جهاد، شرط تقوا را نگذاشته؟

 استاد: شاید خداوند تخفیف داده تا تشویق باشد!

چون صحنۀ جهاد، دشوار است، لذا خداوند تخفیف داده!

 یکی از حضار: استاد! آیات دیگری هم در این زمینه هست، پیگیر باشیم؟

 استاد: بله در آیه2 سوره طلاق میخوانیم: وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً

و درآیه 3 میخوانیم: وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ

اینها همهاش یک موضوع است، که رمز بهرهبرداری، تقواست!

یا درآیه 29 سوره انفال میخوانیم: إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً

پسفراموش نکنیم، رمز بهرهبرداری، ایمان نیستبلکه ایمان مقدمه است!

و رمز بهرهبرداری، موضوعاتِ بعداز ایمان است! آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ، یا آمَنُوا وَاتَّقَوْا

پس ایمان همه جا پایه است! و موضوعِ بعدی در جامعه، تقوا است!

 یکی از دانشجویان: استاد چه تقوایی مدنظر است؟ تقوایِ چشم، تقوایِ گوش؟…

 استاد: نه! این تقواها بایدباشد، اما اینهاملاک اصلی نیستند! بلکه تقوایِ مدِنظر، تقوایِ ولایی است

 یکی دیگر از دانشجویان: تقوای ولایی یعنی چه؟

 استاد: تقوا، درجات دارد! همواره خودمان را درمحضر خدا بدانیم! درعصرِ غیبت، تمامِ وجودمان، نیاز به منجی، و فریاد و درخواستِ بسویِ خالقِ آسمانها و زمین باشد!

وجودِ مؤمن باید مدام فریادِ عابدانه باشد! یعنی همان حس و حالِ دعای ندبه!

دعای ندبه نمیگویدخودت برو موضوعاتی راتصمیم بگیر! نمیگوید: بیافکرت را آزادبگذار

میگوید: «أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ، أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ» برگزیده خداکجاست تادستمان را بگیرد، نجات مان دهد؟

لَحن چیست؟ لحنِ فریاد! از کجا؟ از تمام وجود!

اگر حس وحالِ دعایِ ندبه برفرد و برجامعه و ارکان نظام، حاکم باشد، میشود تقوای ولایی!

با تقوای الهی است که درهایِ بسته گشوده میشود…

 یکی از حضار: استاد جداً فکر میکنید با متقی شدن من و شما همه چیزحل میشود؟!

 استاد: مگرصحبت من و شما بود؟ یا خالق مردم، من و شماییم؟ خدا درآیه96 سوره اعراف میگوید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرىیعنی اهالی آبادی ها! و نه فقط من یا شما! خوب اگرمسلمانیم

 همان معترض: استاد بخدا منم مسلمانم… (خنده حضار)

 استاد: پسرم! نگفتم مسلمان نیستید! شک ندارم ازمن هم مؤمن ترید! اما خاطرنشانم: مسلمان کسی استکه درمقابل خالقش، خالق آسمانها وزمین کاملاً تسلیم است! نه اینکه بقول آیه 85 سوره بقره أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَبِبَعْضٍ به بخشی از قرآن مؤمن و به بخشی کافر باشیم!

قبل ازانقلاب اسلامی که حق نداشتیم قوانینِ اسلامِ عزیز راجاری کنیم! 40سال هم که به اینگونه راهکارهای قرآن بی اعتناییم و خساراتش رامی بینیم!! پس کِی عمل بقرآن؟ تعجب آوراست، یک خارجی حرفی بزند، زودبی چون وچرا قبول میکنیم! اما اگرقرآن بگوید، اگر ومگر وشبهات میآوریم! بابا این قِلق را خالقِ توانایِ آسمانها و زمین میگوید، نه بشری ضعیف و در دمِ مرگ

 دانشجویی: گامِ بعداز تقوا چیست؟ فکرکنم اینهاکه فرمودید پله اول است! پله بعدی چیست؟

 استاد: نگران نباشیم! طبق آیه2 سوره بقره ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَارَيْبَۛ فِيهِ ۛهُدًى لِّلْمُتَّقِينَ اگرمتقی باشیم خداوند هدایتمان میکند! برایمان این مهم باشدکه بسویِ تقوابرویم، تامشمولِ هدایتِ الهی شویم

 مدیر دانشکده: استادخسته نباشید، یادتان باشد قول دادید، اینگونه جلسات فوقِ برنامه را ادامه دهیم تاکتابِ اقتصاداسلامی دانشکده براساس آیات قرآن آماده شود، تابه جهانیان عرضه کنیم

 استاد: انشاءالله باپشتیبانی شماپیشکسوتان وهمکاری دانشجویان مشتاق، امیدکه فتحِ بابی شود…

انوشه گیلانی نژاد

14/10/97

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها