امروز پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۲
کد خبر: ۴۰۴۰
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۷ - ۲۳:۵۵

 

توبه رسول الله ! ؟

// دورهمی باشکوه و شادی آفرینی بود!

پس از چند ماهی که آقایِ " مهدیِ فاطمی" را پس از 27 سال کار شبانه روزی در رسانه،

 بازنشسته کرده بودند، حالا بخاطرِ روز پدر، همکاران سابقش آمده بودند،

تا با ایشان تجدید دیدار کنند...

هرکس از دری سخن می راند و بهانه ای می شد برای خندیدن و نشاطِ بیشتر:

  • وقتی آقای فاطمی بعنوان مدیرجدید انتخاب شد، نزد مدیرشبکه رفتم و گفتم:

    این دیگه کیه چرا ایشون انتخاب شده؟! اینکه ازهمکاران مانیست{خنده میهمانان}

  • آقا فاطمی! دیدی راست میگن: که از ماست، که بر ماست!

    آقا مثلارفیق شمابوده واینطور زیرآب زده! وای بحالِ دیگران{ خنده میهمانان}

  • یعنی وای به حال خودش...{ خنده میهمانان}

  • اینکه خوبه، چند روزی بود که استاد، تازه تشریف آورده بودند،

    بچه های گروه هم به تحریک غیرمستقیم برخی، به او بی اعتنایی میکردند!

    تا اینکه یک روز، در اتاق مان داشتیم راجع به ایشان صحبت،

    شایعات درباره ایشان را مرورمیکردیم، وبعضی سخت منقلب وناراحت شده بودند،

    من برخاستم وگفتم: اگه این حرفهادرسته، الان می رم میزنم توگوشش،

    تا دُمش رو بزاره رو کولش و بره!

  • بارک الله به این شجاعت و وقاحت...{ خنده میهمانان}

  • استاد! ببخشید، جوان بودیم و جاهل...

  • خوب بقیه سریال رو تعریف کن، جشن پتو داری...

  • بله، تا دوستان به خود بیایند، از اطاق زدم بیرون!

    اتفاقا استاد رو، وسط راهرو دیدم، که آستین بالازده، برای تجدیدوضو بره!

    وقتی چشمم به ایشان افتاد، خداشاهده، دلم لرزید، یه جوری شدم!

    ولی یادِ صحبت بچه ها، مرا بیاد تصمیمم جدی ام انداخت!

    رفتم جلو گفتم: جناب! میدونید در باره یِ شما چی میگن؟

  • گفت: الله اعلم! تو چی میگی؟ این مهمه! شما کی هستی؟!

  • گفتم: فلانی هستم، همین قسمتِ تحت مدیریت تان، سالها اینجاخدمت میکنم!

    میگن: شما اومدی تا باعده ای ازدوستان بیرونی تون، کارها رو قبضه کنید،

     و بچه های قدیمی رو هم اخراج...

    استاد بامهربونی وصلابت خاص خودش، میون صحبتم اومد و بالبخندگفت:

  • حالا یکی از اون دوستان، شما، الان هم با هم آشنا و رفیق شدیم!

    خوب، طرحِ خوبِ شما چیه، تا رُوش کار کنیم؟

    یادت هست، روزِمعارفه ام خواهش کردم هرکس برنامه وسخنِ قرآنی داره،

    بیاره، تا کارمان را شروع کنیم! حالا چیزِ نویی با خودت آوردی؟

    پسر! به حرف این و اون چه کار داری! این حرفها که تمومی نداره!

    اما عمر من و تو تمومی داره...

  • با تلخی و قلدری میون حرفش اومدم تا دعوا رو شروع کنم، گفتم:

    مگه شما ما رو قبول دارید؟! گفت:

  • قصاص قبل از جنایت چرا؟!

    شما قدیمی های مدعی، الویت با شماست!

    با هم مشورت کنید و یک یا چند طرح جُون دار ناب بیارید،

    اون وقت ببینید عمل می کنم یا نه، یا علی!

    ولی اگه بخواهید پاروی پابگذارید، و دورگود بشینید وفقط حرف بزنید

    وکاری نکنید، ازمن هم انتظار نداشته باشید، کاری نکنم! نه، اشتباه میکنید!

    داداش! دنبال مردِ عمل و عملیاتیم! در ضمن،  به دوستانت هم بگو:

    برای کارِمتفاوت باکار رقبا، و موردنیاز جامعه جَوان مان، مدتها فکرکرده ام،

    طرحهای بکر وزیادی دارم، تا باتوکل بخدا، درمدت کوتاهی که خدمت شما

    عزیزان هستم، اون ها رو پیاده کنم! که درایران وخارج پخش بشه انشاءالله!

    تا درپایان کارم، وقتی از نزدشما می روم، کارنامه قابل قبولی داشته باشم،

    که خدا هم راضی باشه!

  • پرسیدم: کجا انشاء الله ؟ با تبسم خاصی گفت:

  • انشاء الله نزد خدا، عمر نوح که نداریم! داریم؟

    ببین آقا جُون! با این کارها، کار نداشته باش!

    اگه مرد عملی، یا علی! برو با برنامه یِ نو و قوی بیا!

    بقیه حرف ها هم کشک و زرشکه!

  • بعد خندید و گفت:

  • یادت باشه، همه دورهم بودیم، یادآوری کن، تاخاطره زرشک در رسانه روهم بگم

  • جداً غافلگیر شده بودم! در درونم آشوبی بپاشده بود! حرفهای ساده یِ ایشان،

    رو دلم نشسته بود، در دلم دوستی ومهری عمیق نسبت به ایشان پیداکرده بودم!

    ایشان اصلا با آنچه می گفتند خیلی فرق داشت!

    من رو که نمی شناخت، منم با بی ادبی و قلدری حرف زده بودم!

    ولی چقدر صمیمی برخود کرد، و ناراحتی از خودش نشون نداد!

    تازه تشویق هم کرد، تا بیام میدون و برنامه یِ ناب بسازم!

    جداً از رفتارِ خشنِ خودم، و بی نزاکتیم، شرمنده شده بودم!

    بچه ها چی میگن! و ایشون در چه حال و هواییه...

  • بگو! ادامه بده، خجالت نکش، بعد هم که شدی نورِ چشمی استاد،

    و ما شدیم دست یارات...{خنده میهمانان}

    // هریک از میهمانان و یاران قدیمی، خاطره ای را میگفت و همه میخندیدند!

    تا اینکه دوستی گفت:

  • حاج آقا جان! اینها بهانه بود تا شما به حرف بیایید و ما باز فیض ببریم!

    خیلی وقته، سخنِ نو، تحقیق و معرفتِ جدید، نشنیدیم، بفرمایید...

    // آقای فاطمی نیز با لبخند و سرور گفت:

  • مدیر جدیدتون حالش خوبه؟ انشاء الله به حرفم گوش دادید و

    همکاری خوبی با ایشان دارید؟...

    // ناگهان همه زدند زیر خنده و گفتند:

  • آقا جون کجای کارید؟ همانطور که آوردند، بردنش!

    // فاطمی با نگرانی پرسید: چرا؟!

  • درجلسه یِ مدیران، مدیرِجدیدِ شبکه، صحبت میکرده، که حرف به توبه یِ

    رسولالله صلیالله علیه و آله می کِشه، وجنابِ مدیرشبکه، افاضه میکنند:

  • البته گناهانِ رسولالله صلیالله علیه وآله، ازنوعِ گناهانِ کبیره امثالِ مانبوده،

    بلکه خطاهای کوچک، یا مِثلِ تَرکِ اولی بوده! مانندِ آدم علیه السلام...

  •  آقا مدیر هم می بینه، همه سکوت کرده اند و حرفی نمی زنند!

    یا بعلامتِ تاییدِ سخنانِ مدیر شبکه، سر تکان می دهند!

    چون: یا ازمعارف بی اطلاعند، یاچون مدیرِجدیدِ شبکه،

    همه جا خودش رو شاگردِفرهیخته یِ آیتالله فلانی معرفی می کند!

    یا برخی هم، بخاطرِ رفتارِ چماقی و تکبر آلود مدیرِ جدید شبکه،

    حوصلۀ بحث و سخن گفتن نداشتن، لذا همه سکوت کرده بودند...

    اما آقایِ مدیر تاب نمی آورد! و بسیار لَیّن و آرام می گوید:

    ببخشید! اگه باورداشته باشیم رسولالله صلیالله علیه وآله، چون میفرمایند:

    " أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ "، پس مانند دیگر انسان ها، خطا و گناه دارند،

    این با مقوله یِ عصمتِ ایشان منافاتِ جدی دارد!

    از طرفی، آدمِ خطا کار که نمی تواند دیگران را از خطا باز دارد،

     و به راه راست دعوت، و بسوی خدا هدایت کند!

     البته برخی هم گفته اند: این استغفار و توبه، بخاطرِ گناه مسلمانان است!

    بعضی هم میگویند: ایشان اینگونه رفتارمیکردند تاهمگان، رو به توبه آرند!

    وگرنه ایشان که مصون از لغزش، و حتی به دور از فکرِ گناه بودند!

    و ما هم ایمان داریم که رسولالله صلیالله علیه وآله، و اهلبیت شان،

    علیهم السلام، معصوم هستند...

  • مدیرِ شبکه، باناراحتی و بداخلاقی نمی پذیرد وپایانِ جلسه را اعلام میکند!

  • جالب است قبل ازاینکه آقای مدیر بِه دفترِ کارش برسد، از دفترِمدیرِ شبکه،

    به دفترِ آقایِ مدیر زنگ می زنند و تاکید می کنند: مدیرِ شبکه گفته:

    آقامدیر، همین الان وسایلش را بردارد و ازشبکه برود! زیرا ازمدیریتِ گروه،

    خلع شده! به هیچ وجه هم با مدیر شبکه تماس نگیرد، بی فایده است...

  • یعنی التماس هم نکنه...{خنده میهمانان}

  • منم ازاین رفتارِ غیرِاسلامی مدیرشبکه ناراحت شدم، ولی دلم هم خنک شد...

  • چرا؟!

  • اگه بیاد داشته باشید، بِخاطرِ مسایل تأسف بارِ اخلاقیِ مدیرِ قبلیِ شبکه،

    سازمان مجبور شد او را بردارد و مدیر جدیدی را بگذارد!

    آقای فاطمی بخاطرِاخلاق و صفایِ خاصِ خودشان، نزد مدیرِجدید رفتند،

    ضمن تبریک به مدیر جدید، گفتند:

    شما تازه آمده اید و اگر مایل باشید من نباشم، مخالفتی ندارم!

    فوری جای دیگر می روم تاشما درمدیریت تان موفق تر باشید! البته آنموقع،

    چندجا دربیرون سازمان ازایشان برای مدیریت وهمکاری، دعوت کرده بودند!

    ولی مدیرشبکه گفته بود: نه! اختیار دارید، شما ازمدیرانِ قدیمی رسانه هستید،

    مَنَم چون امثال شما دراین شبکه هستند، قبول کردم بیایم، درخدمت تان باشم!

    آنوقت شما می گویید می خواهید بروید! جداً کم لطفی می کنید!...

  • حتی یادمه، اواخر سال، آقای فاطمی، باز نزدِ مدیر شبکه رفتند و گفتند:

    برای سالِ جدید بایدبرنامه ریزی کنیم! بازتاکید میکنم، اگرمیخواهید بجایِ من،

     مدیرجدیدی بیاورید، از نظرمن هیچ اشکالی ندارد، فقط الان بمن اعلام کنید،

    کارهایم رابِه مدیرِجدید واگذارکنم! طی جلساتی، هم ایشان را باکارها آشناکنم،

    هم کمک شان کنم! تا دربرنامه ریزی برایِ سالِ درپیش رو، کارها براساسِ

    افکارِ ایشان پیش رود، که وقتی سرِکار آمدند مشکلِ خاصی نداشته باشند!

    ولی باز مدیرشبکه به ایشان اطمینان داد، همچنان درمدیریت گروه، خواهندبود

    ایشان هم، مانندِسالهایِ قبل، تدارک لازم را ببینند! اما بعداز تعطیلاتِ نوروز،

    در کمال تعجبِ همگان، مدیر جدید شبکه، نقضِ میثاق کرد!

    دفترِآقایِ فاطمی آمد، باگستاخی گفت: مدیرِجدیدی بجایِ شما انتخاب شده

  • دنیا، عجب بازی ومکری داره! یادتونه درجلسۀ تودیع و معارفه، پس ازاینکه

     برادرمان فاطمی، خدا را شکر کرد که با توکل بخدا، در مدت مدیریتش،

    با همکاریِ دوستان، مفاهیم و معارفِ نویی را توانسته به جامعه عرضه کند،

    و هرآنچه دراندیشه داشته و براساس آن برنامه ریزی کرده بود، توفیق یافت،

    تولید و پخش کند! و برایِ نمونه موارد بسیاری را هم عنوان کرد،

    که قبل از مدیریت ایشان، آن مفاهیم در فرهنگ کشور مهجور بود!

    ولی الان در رسانه ها مثل نُقل و نَبات، از آنها سخن رانده می شود!

    همین آقامدیری که جای آقای فاطمی گذاشته شد، درکمال تعجب،

    بسیار بد سخن گفت، که نشانی بود از بی تجربه گی و غرورش! گفت:

    من مفاهیمی که آقای فاطمی میگوید را نمی فهمم! ما در کف هستیم،

    وانشاءالله برنامه داریم ازهمین مطالبِ اخلاقی که می فهمیم سخن بگوییم!

    // آقای فاطمی رشته سخن را بِدَست میگیرد، با افسوس ونگرانی میگوید:

  • بگذریم! و خاطرات را بگذاریم کنار، و به نیازهای امروزمان بپردازیم!

    ما نباید اسیرِدنیا شویم، و در زمینِ خواست و اخلاقِ شیاطین بازی کنیم!

    متأسفانه اینگونه اعمال گاهی درجامعه دیده میشود و نسل جوان را متأثرمیکند!

    از رفتارها و گزینش ها و انتصابات نفسانی مدیران ارشد و وزرا که بگذریم،

    حتی رییس جمهوری درعین نا باوریِ جهانیان، وزیرِ خارجه اش که درخارج،

    بااجازۀ رییس جمهور واطلاعِ شورایعالی امنیت ملی، مأمورِگفتگوست راخلع میکند!!

    یا رییس جمهورِ دیگری با شعارِ اینکه ما برنامه ها داریم!

    اهل شایسته سالاری هستیم، نه آوردنِ مدیران اتوبوسی!!...

    وقتی رأی مردم را بدست میآورد معلوم میشود هیچ برنامه ای که ندارد!

    بلکه با آوردنِ اتوبوس، اتوبوس، مدیرانِ مشکل دار، و چپاولگر،

    بسیاری از موفقیت های گذشته را هم به فنا می دهد!

    و رتبه هایِ منطقه ای و جهانی را، متأسفانه، از دست می دهیم!!

    که حاصل تلاش شهدایِ مان بود! خوب دیگران اینگونه هستند،

    من و شما چه؟! براستی فکر میکنید اگر من و شما، وزیر و وکیل، و یا

    رییس جمهور شویم، خدایی رفتار میکنیم، یا پناه بر خدا، شیطانی؟!

    اشتباهِ برخی از افراد، وقتی به قدرت می رسند اینست که، فکر میکنند،

    ریاست شان جاودانی است! اصلاًخِلعَتِ ریاست، فقط شایسه آنان است و بس!

  • در حالیکه خدایِ خالق آسمان ها و زمین، و هرآنچه میان آنست،

    در کتابِ جاویدان و آسمانی قرآن، در ابتدایِ سورۀ عنکبوت می فرماید:

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُواأَن يَقُولُواآمَنَّا وَهُمْ لَايُفْتَنُونَ

    دنیا فقط، محلِ امتحان است و توشه برداری برای نَشَأتِ بعدی و آخرت! همین!

    ما در دنیای مادی مگر چند سال اجازه داریم بمانیم؟ کسری از زمان!

    کمتر از150 سال! در حالیکه بدون اجازۀ ما، در هرزمان که خدا تعیین کرده،

    باید، به سرزمینها ونشأت دیگر رحلت و سفرکنیم! چه باتوشه، چه بی توشه!

    تا آنچه را که کاشته ایم را برداشت کنیم! به بهشت، یا پناه بر خدای،

    بِجهنمِ خودساخته مان پای نهیم! آری خدامیگوید انسان برایِ اَبَدخلق شده!

    کاش بادرکِ اینکه، ماجداً برایِ دنیایِ دیگری خلق شده ایم، نه این دنیایِ فانی!

    وهمواره درمحضرِخدایِ رحمانِ رحیم هستیم، چنان برنامه ریزی و دعامیکردیم،

    تامدام بابرگزیدگان الهی باشیم! چنانکه درحدیثِ قدسیِ زیارتِ عاشورامیخوانیم:

    اَللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا، محمدٍ و آلِ محمد

    و مَماتی مَماتَ محمدٍ و آلِ محمد

    خدا ما را از شرِ نفس اماره، و شیاطینِ جنی و انسی باز دارد!

    اما درآن ماجرایِ مربوط به توبه یِ رسولالله صلیالله علیه و آله بایدگفت:

    خدا را شکر، دوست مان برخلاف آن مدیرِ متکبر، صحیح گفته اند که:

    رسول الله صلی الله علیه و آله معصوم هستند!

    ولی عجیب است، بافته هایِ مدیرِمُنتَسَب به بزرگان، که ضدِمعارفِ قرآنی است!

    این سیاق، ریاست ها و افکار است که، جامعه یِ پاک مان را تخریب میکند!

    البته امثالِ سلمان رشدی، یا یهودیان و مسیحیانِ افراطی، همچنین،

    شبکه هایِ رسانه ایِ فراماسونرها و ایللومیناتی های جهانی، مدام

    سعی وافردارند، خاتم الانبیاصلیاللهعلیه وآله رامانندِ همه یِ آدمهایِ معمولی،

    وحتی رسولانِ پیشین مانندِ: آدم ونوح وموسی وعیسی علیهم السلام، خطاکار

    وگناهکارمعرفی کنند، وفیلمها ومقالات وکتبِ بسیاری دراینباره تولیدکرده اند!

  • بیگانگان و دشمنان خارجی جای خود، برخی هم در داخل، که قبلاً

    در زمره یِ انقلابیونِ روزهایِ نخستِ پیروزیِ انقلابِ اسلامی ایران بودند،

    و پس از سالها زندگی و درس خواندن در انگلیس، به ایران آمدند، و درشورایِ

    انقلاب فرهنگی هم بودند، همسو بادشمنانِ لجوج، مروج اینگونه مسایل هستند...

  • آقای فاطمی: صحیحه! اینها بِکنار، چقدرنیکوست ماپاسخهای قرآنی رادریابیم!

    چون: خدایِ قادرِ حکیم، حافظِ قران است! وعده داده، آنرا از هر اِعوِجاج،

    و خطایی مصون نگاه می دارد! ماباید، خودمان وهمه رادعوت به کتابی کنیم

    که خالق آسمانها و زمین، آنرا برای هدایتِ ناس و متقین، خلق و نازل کرده!

  • به به! الحمدلله استادموتورش روشن شد! بسمالله سراپاگوشیم{خنده میهمانان}

  • آقای فاطمی: ببینید عزیزان! اشکال ما، همانطور که همیشه می گفتم،

    اینستکه ازمعارف ناب اهلبیت علیهم السلام وکتاب آسمانی مان، دورافتاده ایم!

    از"ثقلین" دورافتاده ایم! و ازسرِ بی توجهی یانادانی، مطالبی رابِهم می بافیم!

    و برای اینکه دیگران را قانع کنیم، آیه و حدیثی بر آن قرار می دهیم!!

     و می گوییم: حرف مان اسلامی است!!

    نمی آییم ازابتدا بِقرآن رجوع کنیم ومعرفت مان را ازچشمۀ قرآن فرابگیریم!

    مثلا: کجایِ قرآن، یا کدام حدیث از اهلبیت علیهم السلام یاد آور شده،

    آدم علیه السلام، ترک اولی کردلذا خداوند هم، ایشان وهمسرگرامی شان،

    حضرتِ حوا سلاماللهعلیها را ازبهشت راند! کسی میتواندآیه اش رانشان دهد

    این مطالبِ مَن درآوردی وجاهلانه، متأسفانه ازیهودیتِ افراطی، به مسیحیت،

    وبعد به برخی ازمسلمانان سرایت کرده، که با آیاتِ صریح قرآن عزیزمان،

    بسیار در تضاد و نبرد است! یعنی ابتدا کسی چیزی گفته! بعدی ها هم،

    همان اشتباه و حرف نفس را تکرار کرده اند!!

    و متأسفانه درحقانیت خودهم میگویند: " همه این را می گَن"! آقای میگَن!!

  • یعنی: خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو، برو توچاه{خنده میهمانان}

  • آقای فاطمی: برادرانِ عزیزم! حتی، اگر همه یِ عالم، چیزی بگویند،

    ولی قرآنِ خالق مان، چیزدیگری بگوید، اصلاً نبایدبِحرفِ همۀ مردمیکه خود،

    مخلوقِ ضعیف و محدودِ خدا و درحالِ ترکِ دنیایند، گوش فرا دهیم!

    بگذارید بِمابگویند: اُمُّل! ضدِدموکراسی! ضدِجمهوریت! ضدِاهل سواد! یا...

    ولی غافل نشویم! شب اول قبر، ماهستیم و ایمانیات و اعمالمان و آثارش...

  • درتفسیر خوندم، حضرتِ آدم، ترک اولی کرد، بدین خاطر ازبهشت رانده شد

  • نه بابا، وقتی آقای فاطمی مدیرمان بود، ما چند بار در شبکه، با استناد به

    آیه یِ 115 سوره یِ طه، که خداوند می فرماید:

    وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا

     بِطُرقِ گوناگون، مستند، اعلام کردیم، وبرهان آوردیم، خداوند می فرماید:

    آدم علیه السلام دچارِنسیان وفراموشی شد! ومقولۀ ترکِ اولی صحیح نیست!

  • آقای فاطمی: خدا جزایِ خیر به شما دهد! جالب است در آن ماجرا،

    خداوند به آدم علیه السلام پاداش هم میدهد! به آدم گناهکار وخطا کار،

    که پاداش نمی دهند!  مقامش را بالاتر نمی برند!

  • منظورتان القایِ كَلِمَات است؟

  •  بله، و خدا این پاداش عظیم را در آیۀ 37 سورۀ بقره یادآور شده:

    فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

    یعنی اوج پاداش و افتخار! آنهم هدیه گرفتن از خدایِ خالقِ هستی!

    و پس از این القایِ كَلِمَات، که منظور از كَلِمَات، 14 معصوم هستند!

  • چرا؟!

  • چون: خودِ اهلبیت علیهم السلام می فرمایند: نَحنُ کَلِمات!

    بله، خدوندِمهربان پس ازاین محبت بی نظیر وگرانبها، ایشانرا توبه میدهد!

    مشکل امثالِ آن مدیرِ متکبر و عصبی، و اهلِ سوادِ بی معرفتِ قرآنی،

    متأسفانه اینست که معنی صحیحِ توبه را هم نمی داند!!

    هِی هَم بگوید: شاگردِفلان عالِم یاآیتاللههستم!! خوب خودت چه هستی؟

    میزانِ ما، وقتی قرآن شد! میزانِ ما، وقتی اهلبیت علیهم السلام شد! نه نفس اماره،

    یافلان جناح وحزب وتشکیلات وفلان شخص! آنگاه انسان، ازکسی هراس ندارد!

  • خوب آقا جان، از تعارف کم کن و بر مبلغ افزا!

  • بله شوق و عطش داریم تا معنیِ صحیحِ " توبه" را هم بدانیم!

    تا اگر لحظه ای دیگر مُردَم، با معرفت صحیح و بیشتر، فوت کنم...

  • نگران نباش! بادمجون بَم آفت نداره! این سعادت به ما دست نمی ده!

    حالاحالاها بیخ ریش ماهستی وخودم جلویِ صف ایستادم{خنده میهمانان}

  • آقای فاطمی: باشه، ولی هزینه داره! مفتی که نمیشه...{خنده میهمانان}

  • آقاجون درخدمتیم! هرچی بفرماییدقبول! آقاسیدعلی میره بستنی میخره ومیاره!

    خوبه؟ راضی نشدید، فالوده هم می خره، راضی شدید؟...{خنده میهمانان}

  • آقای فاطمی: نه، زحمت نکشید! بستنی و فالوده هست!

     تا چند دقیقه یِ دیگه نوش جان خواهید کرد!

  • پس چی؟!

  • آقای فاطمی: هیچی! فقط جمع مان را نورانی و معطرکنیم،

    به صلواتِ جلیل، بر محمد و آل محمد...

    // همگی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...

  • آقای فاطمی: خوب اگر در گوشیِ همراهتان، قرآن دارید،

    لطفا سورۀ غافر رابیاورید، یامحبت کنید قرآنی ازکتابخانه بردارید! ممنون

    یکی از عزیزان هم آیات 7 و 8  سوره یِ غافر را محبت کند بخواند...

    آقا سید علی! صوت شما زیباتر است، اگر مایل هستید، در خدمتیم...

    الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ

    وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَ سِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَ عِلْمًا

     فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ

    رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُمْ وَ مَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ

    وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ  ۚ  إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

    وَ قِهِمُ السَّيِّئَاتِ ۚ وَ مَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ ۚ

    وَ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

  • آقای فاطمی: عزیزانم! ابتدا دقت کنید!

    وقتی خداوند درآیات7و8 سورۀ غافر میخواهد خانوادۀ آرمانی رامعرفی کند،

    - چَشم! بعداً دربارۀ خانوادۀ آرمانی، ازمنظرقرآن، مفصل صحبت خواهیم کرد-  

    آنهارا بااصل ونسب معرفی نمیکند! حتی مطرح نمیکند اینها زن ‏یا مرد هستند!

  • یعنی: زن یا مرد بودنِِِِ محور خانواده، مهم نیست؟!

  • آقای فاطمی: نه! نه اصل و نسب مهم است! نه زن و مرد بودن مهم است!

    نه موقعیتِ دنیایی مهم است! نه میزان متنعم بودن‏ شان در دنیا!

    و نه هیچ چیز دیگر! فقط، صفات و نوع رفتارهای انسانها اهمیت دارد!

  •  مثلاً چه صفتِ رفتاری؟

  • آقای فاطمی: مثلاً یکی اینکه، انسانها اهل توبه باشند...

  •  توبه از چه؟!

  • آقای فاطمی: توبه، از موقعیت‏های قبلی‏شان!

    توجه کنید برادرانم! ازمنظرِ قرآن، توبه، فقط برای انسانِ گُنَه‌کار نیست!

  • خوب، بفرمایید: اصلاً از منظر قرآن توبه یعنی چه؟!

  • آقای فاطمی: در فرهنگ قرآنی، وقتی شما قصد کنید و بگویید:

    موقعیتِ الانِ من، موقعیتِ زیاد خوبی نیست، من باید کَندِه شوم،

     و به یک پله بالاتر بروم! این می‏ شود: « توبه »!

  • اتفاقاً، انسان گنه‌کار هم بایدهمین کار رابکند! یعنی: ازموقعیتِ گناهانش

    بایدکَنده شود، و بِسمتِ موقعیت ایمان، وموقعیت رشد و رفعت بیاید...

  • آقای فاطمی: بله، اما بدانیم توبه فقط مخصوصِ کافر یا گنه کار نیست!

    یک نکته جالب: عزیزان! کافران توبه نمیکنند! امامؤمنان، بسیارتوبه میکنند!

    پس ما هم باید اهل توبه باشیم، و زیاد توبه ‏کنیم!

  •  در تأیید فرمایشات شما باید عرض کنم: در سخنان و ادیعه ی امامان

    علیهم السلام، توبه کردن بسیار پر رنگ است...

  •  آقای فاطمی: بله، اهل‏بیت علیهم‏السلام بسیار توبه می‏کردند...

  • حتی نقل میشود: رسول ‏‏الله صلی ‏‏الله علیه و آله و سلم،

    روزی هفتاد بار طلبِ مغفرت و توبه می کردند...

  • پس بخاطر همین فرهنگ اهلبیتی است، مؤمنانی که نمازِشب میخوانند،

    یامتقینی که به نماز می‏ایستند، مدام طلب مغفرت وتوبۀ بسیار میکنند...

  • آقای فاطمی: بله همینطور است که می فرمایید! خوب گفتیم:

    توبه فقط مخصوص انسان گنه‌کار نیست! صفتی که شمادنبال این باشید،

    تا در مسیرِخدایی ازموقعیتِ فعلی کَنده شوید و به موقعیت بالاتر بروید،

    این می‏شود: « توبه »! اما توجه کنیم به کدام سمت می خواهیم برویم؟

  • ان شاء الله بِه سمتِ مسیرِ اهل‏بیت علیهم‏السلام...

  • آقای فاطمی: احسنت! خوب اگر یک پله بالاتر برویم، به چه می‏رسیم؟

    ازکجا سر درمی‏آوریم؟ بله، درست حدس زدید، تازه به سَبیل می‏رسیم!

  • حالا سَبیل یعنی چه؟!

  • آقای فاطمی: سَبیلِ خدایی، یعنی: ولایتِ اهل‏بیت علیهم‏السلام...

  • وقتی به سبیل الله رسیدیم چه کار باید بکنیم؟

  • آقای فاطمی: ببینید در آیه یِ 7 سوره یِ غافر چه گفته شده:

    ابتدا، الَّذينَ تابُوا، یعنی: به حَسَبِ صفت‏شان، از جاهایی که هستند،

    باید کَنده شوند، و یک پله بالاتر، و به یک موقعیت بالاتر بروند!

    بالاتر بروند، تا به سبیلِ ولایتِ اهلِ ‏بیت علیهم‏السلام برسند...

  • خوب وقتی رسیدند چه کار باید بکنند؟!

  • از من چرا می پرسید! مگر قرآن در دست ندارید

    در آخرِ آیۀ سورۀ غافر، خدای حکیم و مهربان، چه دستوری میدهد...

  • خداوند پس از " تَابُوا " می فرماید: " وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ "...

  • احسنت! باتمام وجودشان باید از ولایتِ اهلبیت علیهم‏السلام تبعیت کنند

  • اما کسی که بر ولایت اهل‏بیت علیهم‏السلام است چه کار کند؟

  •  او هم بگوید: ولایت درجات دارد! من باید به یک درجه یِ بالاتر،

    در ولایت اهلبیت علیهم السلام برسم!

    این نیت وحس، وقتی در وجود یک مؤمن باشد، یعنی: اهل توبه است!

    البته وقتی با زبان‏مان بگوییم، می شود: حسِ توبه!

    وقتی با عمل‏مان هم دنبال کنیم، اگر انجامش دهیم، میشود: فعلِ توبه!

    بدین خاطر، بیشترین توبه را مؤمنان و متقین انجام می‏دهند:

    بزرگان و خوبان، انبیاء و رسولان، اولی العزم من الرسل،

    امامان علیهم السلام و رسولاللهصلیاللهعلیه وآله که مدام، توبه میکردند...

  • عجب! پس معنی صحیح توبه اینهبه همین سادگی! درظاهرِ قرآن هم هست!

    چندین بار هم خونده بودیم! خوب، ما هم، همین رو می گفتیم، مگه نه؟!...

    { خندۀ شادمانه میهمانان}

    عبدِ مالکِ یومِ الدین

    انوشه گیلانی نژاد

    14/3/97


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها