" کمند عشق"
خداوندم! خیلی دوستت دارم...
چقدر به من و عاشقانت محبت می کنی...
نه! اشتباه گفتم!
به همه، و حتی کسانیکه بفکرت نیستند، و یا برخی که با
تو سر و کاری هم ندارند،
همواره محبت
و نصرت می کنی، و بی وقفه، باب مهرورزیَت گشوده است...
هیچ کافر و مشرکی هم تاحال پیدا نشده، که شکایت کنند:
خدا نور
آفتاب یا مهتاب را برهمه می تاباند، ولی از من و ما دریغ می کند!
یا شِکوِه کنند: جاذبۀ زمین، گه گاه به امر خدا، بر
ما اثر نمی کند، و ما به مشقت می افتیم! یا...
خدای خوب من !
در آیه 36 سوره نور
از بیوت و خانه هایی سخن می رانی که در آنها اجازۀ رفعت داده ای...
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن
تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ
و امسال نیز چندین میلیون بندۀ صادقت، از سراسر جهان،
بسوی خانۀ
نورانی که در زمین قرار داده ای،
توفیق یافتند، در اربعین حسینی، با جسم مادی شان به
کربلا بیایند...
و در معرض
نور خدایی حسین بن علی صلوات الله علیه قرار
گیرند...
تا توشه ای
برای دنیا و آخرت شان باشد!
همانطور که
همۀ انبیا و رسل، برایِ بهره گیری از نورِ رفعتِ الهی،
به این مکان
پاک و مقدس گام می نهادند...
البته همواره، چندین برابرِ شیفته گانی که حضور مادی
و فیزیکی در کربلا دارند،
انسانهایِ
فهیم و مشتاقی در سراسر جهان هستند که توفیق حضور و ابراز ارادت،
در آن محلِ
نورانی را نمی یابند، و در این شوق و نیاز می سوزند...
ولی با دل و روحشان،
مدام در کربلا و بیت آرامش بخش حسینِ فاطمه ع در سیرند،
و عارفانه
درخواست می کنند:
اَ لّلهُمَّ اَصلِح کُلَّ فاسِدٍ مِن اُمُورِ
المُسلِمین...
و تو خدایِ خوب و مهربان؛ صاحب و خالقِ نور،
این دعایِ حاظرانِ بیتِ نشان کرده ات را مستجاب
کردی...
و مردم جهان چه مسلمان یا غیر مسلمان را از شرِ گروهکِ
دَد مَنِش و وحشیِ داعش
و تکفیری های سازمان داده شده توسط شیطان بزرگ را
خلاص کردی...
و این بنده یِ کوچک تو، باز شهادت می دهم:
بیتی که تو در آنها اذن رفعت دادی، بسیار نور افشان و
تحول آفرین است!
صحیح است که
کربلا، مکانی است برای آخرین بار که، جسمِ مادیِ امام حسین علیهالسلام
آنجا بوده، و روح شان در فراتر از برزخ، میهمان رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ است...
اما به اذن الله، با
نورشان، مدام تمشیت امور می کنند...
هرچند، مردم امام حسین (ع) را با چشم مادی نمی بینند!
اما برای سالکان راهش، کربلا، " سکوی پرتاب" است!
همگان حتی دشمنان معترفند که کربلا مکانی است:
تا انسانها
به آسمان برده شوند، آسمانی شوند،
و دیگر، اخلاق و صفاتِ پستِ زمینی نداشته باشند...
لذا آدمها هرچه بِسَمت حرمِ مولا میروند، هر چه نزدیکتر میشوند،
روحشان
سبکتر شده، بیشتر به سمت آسمان کشیده میشوند...
لذا رفتارهایی، غیر از آنچه داشتند، بروز می دهند...
این چیزی است
که بیست و چند میلیون انسان،
همزمان، در
ایام اربعین تجربه میکنند و گواهی می دهند:
مکان کربلا، مقصد نیست!
قبر امام
حسین علیهالسلام هم مقصد نیست!
في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ
تُرْفَعَ که در آیۀ36 سورۀ نور
مطرح شده نیز، مقصد نیست،
بلکه، سکوی پرتاب است...
آری، یاد
و قبر مولایِ مظلوممان، سکوی پرتاب، بِسمتِ نورِ امام حسین علیهالسلام است...
کربلای عاشقان، در رأس خانههایی است که اذن رفعت
برایشان قرار داده شده،
و امروزه صحنۀ عشقبازی میلیونها نفر از مردم دنیاست،
با هر دین و مسلک،
که گمشده و آب حیات خویش را در
آنجا یافته اند و در جای دیگر نیافته اند...
آیۀ 35 سورۀ نور، که بازگو کنندۀ ماجرای نور اهلبیت
علیهمالسلام است،
جنسش، زمینی و مادی نیست...
بلکه، نوری فراتر از آسمان لایتناهی استکه پرتوی از
آن، بزمین هم اصابت میکند...
انوار فراتر از آسمانها و زمین اهلبیت علیهمالسلام،
یعنی انوار ملکوتی اهلبیت علیهمالسلام، که بسیار
جاذبه و کشش دارند...
آری دنیا در عین شگفت زدگی، حیران از کمند نورانی
است که همۀ قلبها را بسوی خود می کشد و مجذوب خود می کند...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا کاری
هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به
کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که
به هر حلقه موییت گرفتاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهند کاری هست
هرکه عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
باد، خاکی زِ مقام تو بیاورد و بِبُرد
آب هر طیب که در کلبه عطاری هست
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
همه را هست همین داغ محبت که مراست
که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
داستانیست که بر هر سر بازاری هست...
گیلانی
25/9/96