امروز پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۸
کد خبر: ۳۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۰

سعید حجاریان از گردانندگان اصلی کمیته اداره دوم [اطلاعات] ارتش در سال ۱۳۵۹، در مصاحبه‌ای زمان اطلاع خود را از کودتای نقاب مشهوربه نوژه سه روز قبل از عملیات کودتا، یعنی حوالی ۱۵ تیر ۱۳۵۹، ذکر کرده است: 

«سه روز مانده به عملیات کودتا چند تن از افسران مراجعه کردند و کودتا را لو دادند. ما در ستاد مشترک ستاد خنثی‌سازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته‌ ستاد مشترک و کمیته‌ بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات دستگیری‌ها را هم سپاه عهده‌دار شد.

شب کودتا به آقای ریشهری گفتم که می‌خواهد کودتا شود و ما آن را کشف کرده‌ایم. کم‌کم متهمین را معرفی می‌کنیم به شما. آقای خامنه‌ای، دکتر مصطفی چمران و امام را نیز در جریان گذاشتیم و [گفتیم] با توجه به اینکه یکی از اهداف کودتا مکان اقامت امام بود، بهتر است تغییر مکان دهند که البته ایشان نپذیرفتند.» 

(روزنامه فتح ،تاریخ۱۳۷۹/۱/۱۵)

 حجاریان در گفتگوی دیگر براطلاع قبلی خود از کودتا و مراجعه به امام و مطلع نمودن ایشان تأکید می‌کند:

«کودتای نوژه متهمی آمد و اعتراف کرد از درجه دارهای کودتاگر که قرار است کودتایی بشود و مسئول کودتا احسان بنی‌عامری است، این فرد آمد پیش من و اعتراف کرد که عامری به من گفت یک بی‌سیم برمی‌داری و می‌روی قم و با شریعتمداری دیدار می‌کنی. اگر کودتا پیروز شود و تهران به هم بریزد، ایشان قرار است از طریق بی‌سیم برای پیروزی کودتا پیام بدهند و از کودتا حمایت کنند و ما در رادیو پیام ایشان را پخش کنیم.

این درجه‌دار آمد تعریف کرد که من رفتم قم و شریعتمداری را دیدم. وقتی اطرافش خلوت شد گفتم آقا این امانتی (بی‌سیم) مال شماست. ایشان هم بی‌سیم را گرفت و زیر تشکچه‌اش گذاشت. بعد شریعتمداری به من گفت می‌روی پیش آقای عباسی که دامادش بود و رسید می‌گیری و تحویل رئیست می‌دهی. من هم رسید را گرفتم و به احسان بنی‌عامری دادم. بعد از این اعتراف من رفتم پیش ریشهری که وزیر اطلاعات بود، گفتم چنین اعترافی شده است و مسئولش هم احسان بنی‌عامری است.

بلافاصله ریشهری از حاج احمد آقا وقت گرفت که هر دو نزد امام برویم. در حال رفتن به بیت امام بودیم که ریشهری به من گفت تو از امام درخواست کن که با توجه به کشف چنین سرنخ مهمی که به‌دست آمده اجازه بدهند که ما تلفن آقای شریعتمداری را شنود کنیم. خود من هم (ریشهری) مشروح مذاکرات را به امام تحویل می‌دهم. خدمت امام رسیدیم و گفتیم که چنین اتفاقی افتاده است و کودتایی در حال برنامه‌ریزی است و در نهایت از امام درخواست کردیم که تلفن شریعتمداری شنود شود.

آقای ریشهری هم در جلسه گفت که آقا فقط من تلفن شریعتمداری را گوش می‌کنم و هیچ فرد دیگری خبردار نمی‌شود و شب به شب هم گزارش وقایع را به شما می‌دهم. اما امام در کمال تعجب گفتند لازم نیست تلفن شنود شود و این کار را یک زمانی اصلاً انجام ندهید. امام گفت شریعتمداری بی‌سیم داشته باشد مثلاً با بی‌سیم چه کاری می‌خواهد انجام دهد. اصلاً کودتا بشود مگر با کودتا چکار می‌خواهند بکنند. امام آنچنان بی‌تفاوت با کودتاه نوژه برخورد کرد که انگار اصلاً این‌ها را دشمن انقلاب و ایران نمی‌دانست. امام تأکید کرد که دشمن اصلی آمریکاست و نه آقای شریعتمداری.»

سعید حجاریان می‌گوید ازماه‌ها پیش از فعالیت بنی‌عامری مطلع بوده است:

«ما ماه‌ها پیش از کودتا می‌دانستیم که بنی‌عامری نامی مشغول فعالیت است اما از چند و چون آن مطلع نبودیم.»(منبع:خاطره ها، خاطرات محمدی ری شهری  صص۱۱۵-۱۱۳)

حجاریان به اسامی و مسولیت افسرانی که سه روز قبل از افشاء کودتا به او اطلاع داده‌اند اشاره‌ای نکرده است. از سوی دیگر در حالی که مدعی می‌شود چند تن از «افسران» مراجعه کردند و کودتا را لو دادند، در مطلبی دیگر به مراجعه فقط یک «درجه دار» که ان هم روز چهارشنبه ۱۸ تیر بوده است اشاره می کند.

حجاریان می‌گوید از سه روز قبل از زمان و چگونگی کودتا مطلع بوده و حتی بهمراه حجت الاسلام ریشهری خدمت امام رسیده و ماجرا را اطلاع داده‌اند، ولی براساس گفته  ریشهری، حجاریان عصر سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۳۵۹ به او اطلاع داده است:

  «نزدیک غروب آفتاب روز ۱۷/ ۴/ ۱۳۵۹ آقای سعید حجاریان، که با کمیته اداره دوم ارتش همکاری داشت، به دفترم آمد و هیجان‌زده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر بودند، به من نزدیک شد و گفت: امشب قرار است کودتا شود. بدینسان با پیگیری کودتا کشف و خنثی شد.»(منبع:کودتای نوژه ،موسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی،چاپ چهارم بهار۱۳۸۴صفحه 289-290)

بر اساس گفته‌های  حجاریان، ظاهراً اداره دوم ارتش، که مسئولان آن محمد رضوی و سعید حجاریان و حبیب الله داداشی و مسعود کشمیری بودند، حداقل سه روز قبل از زمان و جزئیات کودتا مطلع بودند و در غروب روز قبل کودتا به آقای ری شهری خبر داده اند.

البته پس از سال ها، سعید حجاریان درگفتگو با نشریه اندیشه پویا ، روایتی متفاوت از رمان اطلاع خود ودوستانش از اطلاع از زمان کودتا بیان نموده است. تا پیش از ان بر اطلاع داشتن خود سه روز قبل از کشف کودتا تاکید داشت ولی در روایت اخیر، زمان اطلاع را عصر قبل کودتا؛یعنی پس از انکه توسط یکی از عناصردخیل درکودتا به اطلاع ایت الله خامنه ای می رسد و ایشان  به اقایان محسن رضایی و محمدکاظم پیرورضوی اطلاع می دهد:

« ما عصر روز قبل از کودتا مطلع شدیم. من، محسن رضایی و محمد رضوی دنبال کارافتادیم. مستقیم رفتم پیش آقای ریشهری، که آن زمان حاکم شرع دادگاه نظامی ارتش بود. وقت تنگ بود [و] خطر جدی. یک حکم بی نام و کلی از ایشان گرفتیم تا بتوانیم هر آن کس را که ظن همکاری‌اش می‌رود بازداشت کنیم.»(اندیشه پویا ،شماره۳۸،مهرماه ۱۳۹۵)

دونکته ودو پرسش:

۱- درجه داری که سعید حجاریان در بحث بی سیم و رفتن به قم به ان اشاره کرده است ، استوار عبدالعلی سلامت است.براساس انچه  سلامت در بازجویی های خود گفته عصر سه شنبه ۱۷ تیرماه  به سمت قم حرکت کرده و ساعت هشت و نیم شب به منزل شریعتمداری رفته است وپس از تحویل و صحبتی مختصر با ایشان به تهران برگشته است.

سروان اصغری که استوار سلامت را به قم اعزام نوده است دراین باره به نقل از سلامت می گوید: "گفت جناب سروان من دیشب رفتم قم .گفتم خب؟گفت رفتم خدمت اقای شریعتمداری."

سروان اصغری زمان گزارش سفر قم استوار سلامت به خود را چهارشنبه صبح ۱۸ تیرماه ذکر می کند.

(منبع:کودتای نوژه ،موسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی،چاپ چهارم بهار۱۳۸۴صفحه ۲۵۲-۲۴۸)

پس از گزارش این درجه دار در روز چهارشنبه بوده است که سعیدحجاریان، غروب ان روز به ریشهری مراجعه می کند و بحث کودتا را مطرح می کند.

 لذا تاریخی که در مصاحبه و مطلب ری شهری امده است،اشتباه می باشد:

 «نزدیک غروب آفتاب روز ۱۷/ ۴/ ۱۳۵۹ سعید حجاریان، که با کمیته اداره دوم ارتش همکاری داشت، به دفترم آمد و هیجان‌زده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر بودند، به من نزدیک شد و گفت: امشب قرار است کودتا شود. بدینسان با پیگیری کودتا کشف و خنثی شد.»

خلبانی که خبرکودتا را به ایت الله خامنه ای داده است سحر روز چهارشنبه ۱۸ تیرماه بوده است. یعنی چندین ساعت قبل از ان که استوار سلامت به سعید حجاریان مراجعه نماید.

درهمان ساعات نیز ایت الله خامنه ای بلافاصله محسن رضایی مسول واحد اطلاعات سپاه و محمدکاظم پیرورضوی مسول کمیته اداره دوم ارتش را می خواهد تا اطلاعات اورا بگیرند. از سوی دیگر اقای حجاریان ادعا نموده است به همراه اقای ریشهری خدمت امام رفته اند و بحث کودتا را به ایشان اطلاع داده اند. البته اقای ری شهری تاکنون چنین مطلبی را ذکر نکرده است. براساس انچه ذکرشده ایت الله خامنه ای و هاشمی عصر همان روز خدمت امام رسیده بحث کودتا را به ایشان گزارش داده اند.(منبع:کودتای نوژه ،موسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی،چاپ چهارم بهار۱۳۸۴صفحه 265 تا 285)

۲- تا زمان مراجعه یکی از عناصرکودتا به ایت الله خامنه ای و افشا کودتا نه سعید حجاریان ونه هیچ کدام از دوستان ایشان در کمیته اداره دوم ارتش اطلاعاتی از وجود چنین کودتایی به مسولین نظام نداده بودند. حضرت ایت الله خامنه ای نحوه اطلاع یافتن خود از کودتا را چنین  روایت کرده است:

«ماجرا اطلاع من از کودتایی که قرار بود در پایگاه شهید نوژه اتفاق بیفتد، به این شکل بود که شبی حدود اذان صبح، دیدم درب منزل ما را به‌شدت می‌زنند. از خواب بیدار شدم و رفتم دیدم آقای مقدم است، می‌گوید: یک ارتشی آمده و با شما کار واجبی دارد. گفتم: کجاست؟ گفتند: در اتاق نشسته. داخل اتاق پاسدارها شدم، دیدم شخصی دم در تکیه داده به دیوار و کسل و آشفته و خسته، سرش را پایین انداخته. گفتم: شما با من کار دارید؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم: چه کار دارید؟ گفت: کار واجبی دارم و فقط به خودتان می‌گویم. من حساس شدم. گفتم: من نمازم را بخوانم، می‌آیم. پس از نماز او را داخل حیاط آوردم، گوشه حیاط نشستیم. گفت: کودتایی قرار است انجام شود.

گفتم: قضیه چیست و تو از کجا می‌دانی؟ شروع کرد به شرح دادن. گفتم: شما چه‌طور شد آمدی سراغ من؟ او ماجرای خود را تعریف کرد که جالب بود. اثر بی‌خوابی شب، خیابان‌گردی، خستگی و افسردگی در او پیدا بود. حرفش را مرتب و منظم نمی‌زد و من مجبور بودم مکرر از او سوال کنم. خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان، اجتماعی تشکیل شده و تصمیم بر یک کودتایی گرفته شده. پول‌هایی به افراد زیادی داده‌اند، به خود من که خلبان هستم هم پول دادند. عده‌ای از تهران جمع می‌شوند می‌روند همدان و آنجا این کار - تصرف پایگاه هوایی شهید نوژه - انجام می‌گیرد. بعد می‌آیند تهران، جماران و چند جا را بمب‌باران می‌کنند. پرسیدم کی قرار است این کودتا انجام شود؟ گفت: امشب و شاید فردا شب. - دقیقا یادم نیست- من دیدم مساله خیلی جدی است و باید آن را پی‌گیری کنیم.

با این‌که احتمال می‌دادم اوحال عادی نداشته باشد یا سیاستی باشد که بخواهند ما را سرگرم کنند، اما اصل قضیه این‌قدر مهم بود که با وجود این احتمال‌ها، دنبال آن باشیم. گفتم: شما بنشین تا من ترتیب کار را بدهم. آقای هاشمی هم آن‌شب منزل ما بود. به آقای هاشمی گفتم: چنین قضیه‌ای است. بعد تلفن کردم به محسن رضایی که آن‌موقع مسوول اطلاعات سپاه بود. گفتم: فوری بیا اینجا.  با یک نفر دیگر هم تماس گرفتم. آن جوان را خواستیم آمد. یکی - دو ساعت با هم صحبت کردند و اطلاعاتش را یادداشت کردند. مقطّع‌مقطّع می‌گفت، اما در مجموع اطلاعات خوبی به‌دست آمد.»

برخلاف انچه حجاریان گفته است ایشان و ری شهری نقشی در مطلع نمودن حضرت امام خمینی ره درباره کودتا نداشته اند. ایت الله خامنه ای  نقش خود و ایت الله هاشمی رفسنجانی در اطلاع به امام را چنین روایت نموده است:

«سپاه آن روز خوب جنبید... ما دیگر دل‌دل می‌کردیم. عصر آمدیم شورای انقلاب، می‌دیدیم آنجا آرام نمی‌گیرد. دلم می‌خواست از امام کمک بگیرم. به آقای هاشمی گفتم: بیا برویم خدمت امام، بگوییم امشب چه اتفاقی قرار است رخ دهد. من و آقای هاشمی با هم سوار ماشین شدیم، رفتیم جماران، خدمت امام. گفتیم با امام کار واجبی داریم... گفتیم چنین قضیه‌ای در شرف انجام است و شما در جماران نمانید.

امام به‌دقت گوش می‌کردند، ولی با کمال خونسردی گفتند: نه. اصرار کردیم، خواهش و التماس کردیم که از اینجا بروید؛ خطرناک است. ایشان مصر و قرص گفتند: نه. وقتی دیدند خیلی اصرار می‌کنیم، گفتند: شما برای من نگران نباشید. امشب اتفاقی برایم نمی‌افتد. این حرف امام در گوشم صدا کرد که ایشان با قاطعیت گفتند اتفاقی برایم نمی‌افتد. به من گفتند: شما بروید، مواظب اوضاع باشید. از آنجا به من تلفن بزنید. اگر حادثه‌ای پیش آمد؛ فردا از رادیو و تلویزیون با مردم صحبت می‌کنم.»

۳ - چرا حجاریان پس از اطلاع از ارتباط شریعتمداری با  بنی عامری (مسئول شاخه نظامی)  نه اورا  دستگیر و نه زیر نظر میگیرد؟ چرا علیرغم اطلاع ازماهیت بنی عامری ماهها قبل کودتا، اقدامی صورت نگرفته است؟ البته نه تنها بنی عامری مسول شاخه نظامی کودتا،منوچهرقربانیفرمسول شاخه تدارکات کودتا نیز نه تنها دستگیر نمی شود بلکه مدتی بعد از کودتا رابط نخست وزیری با آمریکائی ها و اسرائیلی ها در قصه خرید سلاح ومک فارلین می شود و ازادانه به ایران رفت و امد می کند.

۴-سعید حجاریان درگفتگویی مدعی شده است:"سه روز مانده به عملیات کودتا چند تن از افسران مراجعه کردند و کودتا را لو دادند. " اگر چنین بوده چرا تا ساعاتی قبل از کودتا و ان هم پس از افشای کودتای مزبور توسط یکی از خلبانان دخیل در کودتا ، اقدامی برای افشای ان انجام ندادید و مسولین مربوطه را درجریان قرارندادید؟ چرا سه روز این مطلب از مسولین نظام مخفی نگه داشته شد؟

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها