امروز شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۹
کد خبر: ۳۱۴۷
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۲

پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری روحانیت بیدار و هشیار که در رأس آن امام خمینی(ره) قرار داشت، عامل تحوّلات مهمی در منطقه و جهان شد. روحانیت با اتکای به اسلام ناب و بازسازی اندیشه دینی توانست اصلاحاتی عمیق و بنیادین در نظام، اجتماعی ما به وجود آورد که شکل‏گیری یک نظام دینی و طرح دین در قالب یک نظام در راستای همین مقوله است. علماء دینی که عهده‏‌دار تغذیه فکری، سیاسی و فرهنگی هسته‏ های حزب‏‌اللّه‏ در سطح جهان هستند، به عنوان اصلی ترین پایگاه فکر و فرهنگ اسلامی و مغز متفکّر و قلب‏ تپنده ‏اسلام، بیش ازهر عاملی در قوت و ضعف اجتماع مؤثر می باشند[1] و بقای جمهوری اسلامی ایران، در گرو حرکت صحیح آنها در صراط انقلاب اسلامی و خط امام است. در این میان، لغزش و انحراف در مسیر برخی از شخصیت های دینی می تواند آسیبی جدی برای انقلاب اسلامی محسوب شود که نمونه بارز آن، عملکرد حسینعلی منتظری است که اقدامات و بیانات وی سبب شد تا دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران بیشترین بهره را از آن ببرند. در ادامه به بررسی برخی از آسیب‌ها و خطرآفرینی‌های منتظری برای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران می پردازیم.  

برخی از اقدامات وی که موجب خطر آفرینی برای انقلاب اسلامی می شد عبارت از؛ حمایت ازغائله کوی دانشگاه، حمایت از برخی از منافقان و جلوگیری از اعدام برخی از آنها که بعدها علیه انقلاب اسلامی به اقدامات نفاق گونه خویش ادامه دادند، حمایت از فتنه گران انتخابات سال88، نفوذ کارمندان سفارت آمریکا به بیت وی و بهره‌گیری و سوء استفاده از سادگی ایشان، حمایت از باند مهدی هاشمی، مقابله با آراء و دیدگاه های حکومتی امام خمینی(ره)، اظهارات دشمن پسند، دگرگونی در دیدگاه نظری و عملی منتظری در مورد ولایت فقیه و اقداماتی در راستای تضعیف مقام امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی و... است.


1- خطرآفرینی منتظری در کسوت قائم مقام رهبری


منتظری پس از قرار گرفتن در جایگاه قائم مقامی رهبری، مواضع بسیاری علیه نهادهای انقلابی اتخاذ کرده و حتی برخی از شخصیت های انقلاب را به زیر سوال می برد تا جایی که بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامی، اظهارات وی را به صورت مستقیم پخش می کردند و سعی داشتند با مانور دادن بر روی شخصیت وی، جایگاه انقلاب اسلامی را مخدوش سازند و این اقدامات و اظهارات نسنجیده وی تا جایی ادامه یافت که حضرت امام خمینی(ره) به او تذکر دادند. 

در این خصوص، آیت الله مهدوی پیرامون رفتار نسنجیده و مخالف وی با دیدگاه های امام خمینی(ره) اظهار می کند: «آقای منتظری نوعی تک‌روی در مسائل داشت و نظرات خودشان را بیان می کردند. نقدهایی نسبت به مسائل سیاسی کشور از جمله سپاه، قوه قضائیه و دولت داشتند گاهی به خود امام(ره) مستقیم و غیر مستقیم اشکال وارد می کرد. یکبار آقای منتظری خودش به من گفت: امام مرا خواسته است و گفتند چرا حرف‌هایی می زنید که رادیو بغداد این‌ها را می‌گوید.»[2]


2- نفوذ آمریکا از درگاه حسینعلی منتظری

نداشتن بصیرت و بینش صحیح سیاسی در حسینعلی منتظری باعث شده بود تا وی مورد سوء استفاده افراد مختلف قرار بگیرد و حتی در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا در ایران آمده است که وی اصلاً شبیه سایر روحانیون مبارز نیست و اظهارات و موضوع گیری های وی توسط دیگران به وی دیکته شده است و مورد مناسبی برای نفوذ است. در یکی از گزارشات ماموران سفارت آمریکا ذکر شده است: «کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه ( آمریکا - م ) در 25 اکتبر به مدت 45 دقیقه با آیت الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند . آیت الله منتظر ی رئیس مجلس خبرگان است و در سپتامبر 1979 پس از مرگ آیت الله طالقانی به امامت جمعه تهران ( امام نماز جمعه) منصوب شد. این ملاقات توسط وزارت خارجه ( ایران- م) ترتیب داده شده بود.... منتظری در پاسخ دوستانه و صمیمی برخورد می کرد. او گفت کارتر رئیس جمهور آمریکا را بسیار تحسین می‌کند. وی یادآوری کرد که چگونه در زمان زندانی بودنش از انتخاب کارتر مطلع شده و چقدر از شنیدن اینکه رئیس جمهور یک مسیحی مؤمن بوده و به حقوق بشر معتقد است خوشحال شده بود . وی می‌داند که آمریکایی‌ها مانند سایر مردم در هر جای دیگری در این ایده‌آل‌ها سهیم هستند.»[3] 

در ادامه آمده است: «با توجه به این ملاقات کوتاه مدت ما چنین احساس می‌کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می‌شود یا برایش نوشته شده و یا توسط دیگران در دهانش گذاشته‌اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در موارد متعددی توصیه‌هایی به وی می‌کرد تا بر آنها تأکید نماید.»[4]

به نظر مي‌رسد اين تحليل از شخصيت منتظري با توجه به آنچه بعدها در زندگي وي رخ‌ داد، نزديك به صحت باشد. واقعیات تاسف بار زیادی را می‌توان از سندی که ذکر آن رفت استنباط کرد؛ منتظری با مامورین سفارت آمریکا که بعدها مشخص شد در پوشش دیپلماتیک دست به جاسوسی می‌زده و در واقع کارمند سیا بوده‌اند روز سوم آبان 1358 یعنی ده روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی دیدار می‌کند، این دیدار مشخص می‌سازد که سفارت آمریکا برای تاثیر گذاری در تصمیمات احتمالی اتخاذ شده با توجه به جایگاه منتظری در مجلس خبرگان قانون اساسی به وی امید داشته است. 

براساس این سند مترجم منتظری به خود این اجازه را می‌دهد که در مواردی که مقتضی می‌داند به جای وی سخن گفته و نظرات خود را به جای نظرات منتظری به مامور سفارت منتقل کند. این موضوع به خوبی نشان‌دهنده تاثیر گذاری و میزان نفوذ اطرافیان و حتی مترجمین ساده در شخصیتی است که بعدها قائم مقام رهبری شده و قرار بود مهم‌ترین مسئولیت را در نظام اسلامی عهده‌دار شود. مامور سفارت در تحلیل شخصیت منتظری وی را فردی غیرمتبحر در سیاست و دهن بین معرفی می‌کند، براساس این سند منتظری هر آن چه به او گفته شده یا برایش نوشته‌اند را بازگو می‌کند و با توجه به این نکته می‌توان پرسید که آیا اظهارات منتظری در دفاع از منافقین نیز از سوی اطرافیان فاسد به وی تلقین شده بود.[5]


3- حمایت منتظری از باند مهدی هاشمی

سیدمهدی هاشمی هم‌چنان تحت اندیشه‌های افراطی خود درصدد ایجاد تشکیلاتی تروریستی در جهت براندازی نظام بود. طبق اعترافات خودش وی در این زمینه تحت فعالیت‌های ارشادی در قم مشغول کادرسازی شد و به اختفای غیرقانونی مقادیر قابل توجهی اسلحه و مهمات و مواد منفجره و دامن‌زدن به اختلافات درونی نظام (بین سپاه و کمیته و بین واحدهای سپاه اصفهان) و مخدوش‌نمودن چهره‌های عمومی مسئولین نظام (با چاپ و نشر دفتر و اعلامیه با عنوان‌های روحانیت بیدار علیه مسئولین نظام)‏ دست یازید.

 در واقع سیدمهدی هاشمی درصدد بود تا با یارکشی سیاسی و گسترش قدرت فعالیت خود، عرصه را بر مسئولین نظام تنگ سازد و برای این مورد اعتبار و حیثیت منتظری و بیت او دستاویز و مهره‌ای مناسب بود. در واقع هدف سید‌مهدی هاشمی در کنار منتظری سوءاستفاده از شخصیت و مقام وی بود. 

مهدی هاشمی در اعترافات خود خطاب به منتظری می‌نویسد: «وضعیتی که ارتباط من با حضرتعالی را پوشانده بود چیزی جز سوءاستفاده از برکات وجودی حضرتعالی نبود» و در جایی دیگر اظهار می کند: «آخرین و خطرناک‌ترین اندیشه انحرافی من این بود که با موقعیتی که نزد فقیه عالی‌قدر برای خودم درست کرده‌ام و با اعتماد مطلق بیت ایشان، انتقام بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌هایی که مسئولین نسبت به من اعمال کرده و قصد حذف کامل را از صحنه دارند، بگیرم و در این رهگذر از توطئه‌گری، افشاگری، تهمت‌زدن، جوسازی و ایجاد بدبینی دریغ نمی‌ورزیدم و از نظر نفسانی خود را متکی به جهات مختلفی می‌دیدم؛ از حمایت رهبری آینده انقلاب گرفته تا محبوبیت نزد اقشار ناراضی جامعه و افراد تندرو.»[6]

پس از انتخاب منتظری به‌عنوان قائم مقامی رهبری، داماد او سیدهادی هاشمی ریاست دفتر و بیت وی را برعهده گرفت و سیدمهدی هاشمی با نفوذ در بیت منتظری به برنامه‌ریزی پرداخت. 

در این زمینه به همراه هادی هاشمی القائات خطرناکی را به او وارد کردند. راهبرد نفوذ مهدی هاشمی بر منتظری بسیار هوشیارانه و مبنی بر پوشش ضعوف اندیشه‌ای، نمایش چهره‌ای مظلوم از خود و مهندسی ملاقات‌های وی بود. وی در ۱۳۶۵ در بیان جزئیات اقدامات تخریبی خود بر منتظری می‌گوید: «ما اخباری را به ایشان می‌دادیم تا ایشان را به اطلاعات و سپاه حساس کنیم و بالاخره هم توانستیم این کار را انجام دهیم. سعی وافر داشتیم که ضعف‌ها را به آقا منتقل و ایجاد حساسیت نماییم. این کار از اول که شروع شد تا این اواخر ادامه داشت و رو به افزایش بود...در راندن افراد خالص از ارگان‌ها، هم من و هم اخوی فعال بودیم و هرکدام به نوبه خود با تماس‌هایی که جداگانه یا مجتمعاً با آقا می گرفتیم، دیدگاه‌های انحرافی خودمان را در لباس حق‌به‌جانبی خدمت آقا مطرح می‌ساختیم که قطعاً بدون اثر نبوده است. تلاش بی‌وقفه برای ملاقات‌دادن افراد و شخصیت‌هایی که از اوضاع و احوال کشور ناراضی و بدان معترض‌اند با حضرت آیت‌الله منتظری انجام می‌گرفت که طبعاً با تعداد و استمرار این ملاقات‌ها، ذهنیت ایشان در جهت همان مسائل توجیه می‌شد.»[7]


این مسائل در حالی بود که حسینعلی منتظری اصلاً شک و تردیدی نسبت به عملکرد باند هاشمی نداشت و ساده لوحانه فریب اقدامات نزدیکان مهدی هاشمی را خورد و علی رقم فعالیت های ضد انقلاب این باند، وی از مهدی هاشمی حمایت کامل داشتند و به تعبیری دیگر، «ساده اندیشی منتظری» عاملی برای سوء استفاده باند هاشمی از جایگاه و موقعیت ایشان شده بود که می توانست خطر زیادی را برای انقلاب به وجود بیاورد. زیرا منتظری بعد از هشدارهای امام و اسناد به دست آمده ساواک و مجرم شمردن مهدی هاشمی، با تمام قدرت از هاشمی دفاع نمود تا جایی که آیت الله محمدی ری شهری اظهار می کند که وی بعد از بازداشت مهدی  هاشمی، سعی نمودند تا در عمل وزارت اطلاعات در بررسی پرونده مهدی هاشمی خلل و وقفه ایجاد کنند.[8]


4- مقابله مستقیم با ولایت فقیه

منتظری که زمانی خود، یکی از شخصیت های نظریه پرداز حوزه ولایت فقیه بود، براساس منافع شخصی و گروهی به جرح و تعدیل دیدگاه های خویش پرداخت و حتی برداشت های شخصی از آن ارائه داد. اقدامات ناشایست در زمان قائم مقامی، بی توجهی به رهنمودهای امام خمینی(ره)، انحراف عقیدتی در مبانی نظری ولایت فقیه، اتهام زنی به رهبری آیت الله خامنه ای و.... برخی از اقداماتی است که او انجام داده و سعی در تخریب جایگاه و منزلت ولی فقیه داشتند.

به عنوان مثال در یکی از نطق های خود در بیست و سوم آبان 1376 اظهار داشت که: «در ولایت فقیه آنجور نیست که یک تشکیلات سلطنتی و مسافرت‌های میلیاردی، این جور چیزها، با این ولایت فقیه که ما گفتیم آقایان تا چیز می‌شود به من می گویند ضد ولایت فقیه، خدا بابایت را بیامرزد. اصلاً ولایت فقیه را ما گفتیم؛ ما علم کردیم؛ ما کتاب، درباره‌اش نوشتیم؛چهار تا بچه، که اصلاً وقتی که ما بودیم و کارها را می‌کردیم اصلاً هنوز نطفه‌شان منعقد نشده بود حالا راه می افتند، ضد ولایت فقیه می‌گویند.»[9] در برابر  این مواضع نسنجیده وی که سعی در تخریب جایگاه ولایت فقیه داشتند، مراجع عظام به پاسخگویی و نقد آراء شتاب زده و مغرضانه وی پرداختند که برخی از این مواضع به  شرح زیر می باشد.


آیت الله جوادی آملی گفتند: «در جریان ولایت فقیه، برخی شبهه علمی دارند و برخی شهوت عملی...اوّل ولایت فقیه را به عنوان و وکالت فقیه تنزل دادند و بعد وکالت را به نظارت فقیه تنزل می‌دهند و بعد از آن چه بخواهند خدا می‌داند.»

 آیت الله واعظ طبسی اظهار کردند: «آنچه اتفاق افتاده از حیثی موجب تأسف و تأثر و تألم است چرا که انسان در لباس حوزه در کسوت مقدس روحانیت و در موقعیتی که باید فکر، اندیشه، اطلاعات، ایمان و اخلاص او از اسلام و نظام ارزشی اسلام صیانت و حفاظت کند، در خدمت توطئه شوم امپریالیسم قرار می‌گیرد.»

 حجت الإسلام علی رازینی این چنین بیان کرد: «این شیخ ساده‌اندیش(منتظری) که به تحریک دیگران دچار مشکل می‌شود گفته است ولایت فقیه را ما علَم کردیم حالا شدیم ضد ولایت فقیه؛ آقای منتظری به رغم اینکه، مهدی هاشمی متهم به قتل و فساد اخلاقی بود از وی حمایت کرد، حضرت امام به این شرط به ایشان امان دادند که در مسائل سیاسی دخالت نکنند.» آیت الله ری شهری نقل کردند که «حضرت امام، در حضور حضرات آیات خامنه‌ای، مشکینی، امینی، و هاشمی رفسنجانی و مرحوم حاج احمد خمینی، آقای منتظری را تفسیق کردند. عادل نبودن یک فقیه، بهترین سند دنیا طلبی است.» 

آیت الله مشکینی چنین توضیح داد که «آقای منتظری در سخنان خود در توهین به رهبریت، مرجعیت، ائمه جمعه، قضات، وزراء، خبرگان، سنگ تمام گذاشته است. با این فضلی که داشت یک عیب مهم داشت که او را از همه جهات ساقط کرد و آن این بود که او از اول فکرش دست یک عده معدود افراد ناصالح افتاد.»[10]


5- حمایت از منافقین

پس از ناکامی منافقین در عملیات مرصاد، امام با نوشتن نامه‌ای رسما محارب بودن سازمان منافقین را اعلام و دستور داد حکم محارب را برای منافقینی که همچنان بر سرموضع حمایت از این سازمان و دشمنی با جمهوری اسلامی هستند را صادر کنند.

 در بخشی از این نامه آمده است: «با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.» 

در این میان، منتظری در حمایت از منافقین و حمله به امام و نظام درمی‌آید. از جمله اقدامات او نگارش دو نامه تند و هتاکانه به امام در ۹ مرداد و ۱۳ مرداد است. پس از آن‌که اعتراضات و نامه‌نگاری های او به نتیجه نمی‌رسد از چهار تن از مسئولان مرتبط با این قضیه-آقایان نیری (حاکم شرع)، اشراقی (دادستان)، رئیسی (معاون دادستان) و پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین)- دعوت می‌کند تا به منزلش بیایند که اول محرم این دیدار صورت می گیرد و منتظری با تعابیر تندی علیه جمهوری اسلامی و امام مطرح می‌کند.[11] با رایزنی  های منتظری، عده ای از دختران و زنان منافق از اعدام رهایی یافتند[12] که بعدها برخی از آنها توانستند به اقداماتی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دست بزنند.


6- حمایت از فتنه 78

وقایع هجده تیر یا غائله کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ اطلاق می شود که جریان معاند و برخی از اصلاح طلبان خواستار براندازی نظام بودند و در این راستا، فعالیت های امنیتی و آشوب گرانه زیادی انجام دادند. 

یکی از موضوعاتی که در بین ناراضیان و شورشگران به ظاهر دانشجو دیده می شد، نامه حسینعلی منتظری در حمایت از افراد معاند بود که در سطح کوی دانشگاه پخش شد. وی در مصاحبه ای با رادیو زمانه در تاریخ 16 تیر 1378 نظام اسلامی را به بی قیدو بند بودن متهم می کند و بازداشت های افراد معاند و آشوب گر را صرفاً یک پرونده سازی می داند که از روی حق و انصاف نبوده است!


7- حمایت از فتنه گران انتخابات 1388

حسینعلی منتظری با نامه ها و خطابه های خود، مشروعیت نظام و امانت داری نظام در انتخابات سال 1388 را به زیر سوال بردند و چنین موضع گیری کرد که آشوبگران نیز به وظایف شرعی خود عمل کرده و شهید محسوب می شوند و نظام جمهوری اسلامی به کارها و اقداماتی روی آورده است که رژیم پهلوی انجام می داد!

وی در نامه ای علیه نظام جمهوری اسلامی در قبال فتنه گران می شورد. ماهیت نامه سرگشاده منتظری نشان می دهد که وی پایه های اعتقادی و بنیادی حکومت جمهوری اسلامی را مورد خدشه قرار می دهد و در فرایند کنشگری معترضان و فتنه گران، حامی عده ای آشوبگر بوده است که خواستار تحصیل قدرت به نفع خویش بودند و از این گذرگاه سعی در آتش‌افروزی در جریان فتنه 88 کرد.

حسینعلی منتظری به دلیل سطحی نگری و نداشتن بینش صحیح سیاسی به وادی انحراف کشیده شد و نفوذ افراد منافق به بیت وی و تاثیر قرار دادن افکار وی، منجر به موضع گیری های اشتباه و گاهاً راهبردی در او می شد و همین موضوع بعد از چندی موجب عزل وی از مقامش شد.

همچنین همین موضوع باعث شد که منتظری با بدبینی مغرضانه علیه جمهوری اسلامی ایران موضع گیری کند تا جایی که دشمنان از این رفتارهای وی نهایت سوءاستفاده را داشته باشند.


پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها