امروز شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۳:۵۷
کد خبر: ۲۳۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۷
پرویز داودی معتقد است راه برون رفت از رکود و مشکلات توليد، حرکت به‎سمت سيستمي شفاف و همراهي بانک‎ها با نظارت بانک مرکزي است.
‎تحليل اقتصاد پسابرجام از جمله موضوعات بسيار مهم در اقتصاد امروز ماست؛ زيرا بيم آن مي رود با ادامه روند کينه توزي غرب، چنانچه ذره‎اي بي‎توجهي اتفاق بيفتد و ناآگاهانه در مسير وابستگي شديد به اقتصاد بين الملل قرار بگيريم، بي‎ترديد اصلاح آن هزينه سنگيني براي نظام دارد و چه‎بسا خسارت‎هاي جبران ناپذيري به بار آيد.

ريشه يابي بروز اين معضلات، موضوع گفت‎وگو ويژه نامه پنجره با دکتر پرويز داودي، معاون اول دولت نهم، اقتصاددان و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است كه خلاصه آن به انتخاب مشرق از نظرتان ميگذرد:

*بيشتر واحد‎هاي توليدي در حال حاضر به‎دليل بالا بودن نرخ بهره بانکي نمي‎توانند از تسهيلات استفاده کنند. براساس آنچه واحد‎هاي توليدي اعلام کرده‎اند، هزينه هاي تمام شده تسهيلات بانکي براي آن‎ها به نزديک 30 درصد هم مي‎رسد.

بسته خروج از رکود موجب شکاف دولت ملت ميشود


*در حال حاضر 900 هزار ميليارد تومان ميزان نقدينگي کشور است که مديريت کمي بالاتر از 100 هزار ميليارد تومان آن در دست بانک مرکزي است و بقيه در اختيار بانکهاست.

*بنابراين بانک‎ها مي‎توانند نقش فعالي در زمينه حمايت از واحد‎هاي توليدي داشته باشند. به يک سيستم نظارتي مشخص از سمت بانک مرکزي نياز داريم تا در بانکها اعمال شود و 800 هزار ميليارد تومان نزد بانکها به‎سمت واحد‎هاي توليدي برود.

*براي سوق پيدا کردن منابع بانکي به‎سمت واحد‎هاي توليدي بايد نرخ تسهيلات بانکي به‎شدت کاهش يابد. در اين صورت اين واحدها مي‎توانند با اجناس خارجي رقابت کنند و مشکل بيکاري را با توليد بيشتر حل کنند.

*   زماني که بانک مرکزي به بانک‎ها نقدينگي تزريق مي‎کند، بانک‎ها عمدتا اين پول را به‎جاي اينکه به واحد‎هاي توليدي و خدماتي بدهند به صورت تسهيلاتي در قالب تسويه معوقات به بدهکاران ارائه مي‎کنند. اين موضوع باعث ميشود که پول عمدتا در ميان موسسات مالي و بانک‎ها گردش کند.

* نبايد بگوييم سياست‎‎هاي پولي، بلکه بايد گفت که نحوه عملکرد بانک‎ها ضد‎توليد است؛ چون اصلا بانک مرکزي سياستي اجرا نمي‎کند. به‎عبارت بهتر بانک مرکزي کنترل و نظارتي انجام نمي‎دهد. نحوه عملکرد بانک‎ها در واقع در جهت حمايت از ‎توليد نيست.

*ملاحظه مي‎کنيم که واحد‎هاي توليدي ديگر به‎سمت توليد حرکت نمي‎کنند و شرايط به‎گونه‎اي است که توليد به صرفه نيست. در نتيجه توليدکننده‎ها و ارائه‎کنندگان خدمات، متقاضي اعتبار نيستند. اگر نگاهي به واحد‎هاي توليدي بزرگ داشته باشيد بيشتر اين واحد‎ها دست به تعديل نيرو زده‎اند.

* متوسط رشد توليد در دو سال اول اين دولت 0.55 درصد بود در  حالي‎که در دو سال اول دولت نهم 6.2 درصد رشد توليد داشتيم. متوسط تورم دو سال اول دولت يازدهم 23.8 درصد بوده ولي در دو سال اول دولت نهم متوسط تورم 16.6 بوده است.

*دولت در دو سال اخير وعده‎‎هاي بسياري مبني بر بازگشت رونق به توليد و اقتصاد کشور داده است. در حال حاضر دولت خدماتي براي توليد‎کنندگان ندارد.

  *پيش‎بيني‎‎هاي دولت مبني بر ورود سرمايه گذار‎هاي خارجي درست از آب درنيامده است. حال دولت مي‎خواهد با فاينانس کردن جبران مافات کند.

*بايد ببينيم که آيا درد توليدکننده فقط کمبود ارز است و تزريق ارز مي‎تواند درد توليد را دوا کند؟ توليد‎کنندگان مشکل اصلي خود را نبود ماشين آلات اعلام نمي‎کنند و حتي برخي از آن‎ها ماشين آلات با تکنولوژي روز دارند. مشکل توليد امروز نبود تکنولوژي نيست. درد توليد کشور يکي سرمايه در گردش است که تامين مواد اوليه کنند و ديگري نبود تقاضا و بازار است.

بسته خروج از رکود موجب شکاف دولت ملت ميشود

 *دولت بايد ارز را در اختيار گروهي قرار دهد که مواد اوليه را از خارج وارد مي‎کنند. توليدکنندگاني که مواد اوليه خود را در کشور خريداري مي‎کنند نياز به ريال دارند. تقريبا 30 درصد نياز توليد‎کنندگان ارزي و 70 درصد ريالي است که خوشبختانه ارز و ريال مورد نياز آن‎ها در کشور موجود است.

*تخمين زده مي شود که حدود 20 تا 30 ميليارد دلار ارز در کشور موجود است که اين مبلغ نياز ارزي توليد‎کنندگان واقعي را پوشش ميدهد.

*دولت بايد هزينه‎‎هاي مالي توليد را کم کند، بانک مرکزي هم بايستي نظارت خود را بر بانک‎ها با حرکت دادن نقدينگي به‎سمت توليد بيشتر کند.

* اگر نرخ سپرده را کم کنيم بسياري از پول‎هاي مردم از بانک‎ها خارج مي‎شود. الان مردم به‎ويژه در طبقات پايين درآمدي به هر علتي به بهره‎‎هاي بانکي متکي شده‎اند.

* راه برون رفت از رکود و مشکلات توليد، حرکت به‎سمت سيستمي شفاف و همراهي بانک‎ها با نظارت بانک مرکزي است. در حال حاضر نبود سيستم شفاف اطلاعاتي به اقتصاد ضربه وارد کرده است.

*اقتصاد مقاومتي بر دو الگوي درونزاي برون نگر استوار است. برون‎گرايي يعني اقتصاد محصور به مرز‎هاي داخلي نشود و بازار‎هاي دنيا را نيز تسخير کند و اقتصاد قوي، برتر و رقيب در دنيا باشد.

*برون‎گرايي به اين معني نيست که اقتصاد ضعيفي باشد که دست التماس به سوي دنيا دراز کند. رابطه با دنيا دو نوع است که نوع اول رابطه با قدرت و نوع دوم نيز رابطه با ضعف است. ما اکنون رابطه با ضعف را دنبال مي‎کنيم که اين خطرناک است.

*در بسته خروج از رکود، تزريق 2500 ميليارد تومان از منابع بانک مرکزي براي خريد خودرو، يک سياست مقطعي و حرکتي يکباره بود. اين حجم از نقدينگي با پيوستن به حجم نقدينگي موجود در کشور، سرانجام تحرکي را در اقتصاد ايجاد کرد.

*بسته خروج از رکود نمي‎تواند تاثير قابل مشاهده‎اي در ايجاد رونق اقتصادي داشته است. اين موضوع باعث سرخوردگي اجتماعي و ايجاد شکاف ميان دولت و ملت مي‎شود.

دولت بايد بانک مرکزي را مجبور به نظارت بيشتر بر سيستم بانکي ‎کند. مجلس تا برقراري سيستم نظارتي بانک مرکزي بايد مسئله را دنبال و پيگيري کند. از سوي ديگر هم بايد از رئيس‎جمهور درخواست شود که سياست‎‎هايي را که جواب نداده مانند سياست‎ها‎ي تعديل يا اعتماد به خارجيان، مورد بازبيني قرار دهد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها