امروز پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۶
کد خبر: ۲۱۵۹
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۳

علی لاریجانی همچنان یکی از مولفه‌های مهم انتخابات پیش رو است. او اگر چه در همان روز ثبت نام در انتخابات مجلس دهم به همه گفت که به صورت مستقل کاندیدای این رقابت شده اما حتما نشانه‌ها و شواهد مهمی‌که قبل و بعد از این اظهارات پدید آمده برای تحلیلگران این فضای ذهنی را به وجود می‌آورد که نباید به این راحتی از این ماجرا گذشت. به دیگر سخن اینکه اکنون مولفه‌های زیادی وجود دارد که می‌توان بر مبنای آن ادعا کرد پشت پرده خبرهای دیگری است و شاید در زمان نزدیکتر به انتخابات با پدیده‌های مهمی‌مواجه شویم. پدیده‌های انتخاباتی که ممکن است یک پای آن علی لاریجانی باشد.حالا اما سوال این است که این فضای ذهنی که از هم‌اکنون در پی نشانه‌ها و شواهد پیرامونی علی لاریجانی پدید آمده نشانگر دو‌پاره شدن جناح اصولگراست؟ آیا صورت رویدادی که ممکن است رخ دهد مختصاتی از پدیدار شدن یک جریان جدید سیاسی در کشور است؟ علی لاریجانی در فاز جدید سیاست‌ورزی خود نقشه راهی را تدوین کرده که البته او در این‌ترسیم راه تنها نیست و کاراکتر ایفای نقش در این راهبرد هم فقط یک نفر نیست.

  لاریجانی جدید 
بیایید علی لاریجانی را در این چند ماه اخیر زیر ذره‌بین قرار دهیم. در ابتدا با رئیس مجلسی مواجه می‌شویم که بعد از آمدن رئیس‌جمهور جدید قرابت زیادی با او یا لااقل بدنه اجتماعی نزدیک به او داشته است. به این معنا که اگر علی لاریجانی در سال‌های قبل به صراحت از عملکرد حسن روحانی در مذاکرات انتقاد کرده بوده حالا به یکباره به مدافع تمام‌عیار تیم هسته‌ای تبدیل شده و تمام‌قد در مقابل مخالفان برجام در پارلمان می‌ایستد و هر چه قدر هم که لازم باشد در این زمینه هزینه پرداخت می‌کند.این همان چیزی است که روحانی می‌خواهد؛ این همان چیزی است که بدنه اجتماعی رئیس جمهور مستقر انتظار دارند و درست در همین راستاست که برای عدم استیضاح وزرا تلاش می‌کند و جلوی سوال‌ها را می‌گیرد. درست برخلاف آن روشی که در دوران دولت قبل از او شاهد بودیم.
این اما همه ماجرا نیست. او از سر ماجراهای رقابت بر سر ریاست مجلس نهم صاحب یک فراکسیون شده که حامیان او را که از قضا فقط از اصولگرایان هم نیستند در خود جای داده است. به همین سبب است که می‌توان گفت او اکنون مزیت‌هایی نسبت به برخی دیگر از بازیگران سیاسی پیدا کرده است. به این شکل که شبکه‌ای از حامیان خود را (لااقل در داخل پارلمان)سامان داده هر چند که فعلا و بنا به دلایل قابل شماری هنوز امکان حزب شدن این حامیان پدید نیامده است. این شبکه حامی‌او که اگر چه اقلیتی از اصلا‌ح طلبان را نیز به همراه دارد البته حتما ظرفیتی از جریان اصولگرا به شمار می‌رود. پس همین را  باید یادآور شد که علی لاریجانی و شبکه حامی‌او هرگز نخواسته در زمین اصلاح‌طلبان و برای آنها بازی کند. این را می‌شود از همان جلسه اول رای اعتماد به وزرا و هم نظر شدن با اعضای فراکسیون اکثریت در مورد چند وزیر پیشنهادی به خوبی فهمید. یا حتی بعد از آن هم آنجا که پای دفاع از تمامیت اصولگرایی مطرح بوده رهروان در کنار سایر اصولگرایان قرار گرفته است، اما اصلا قابل کتمان نیست که در برخی مسائل سیاست داخلی و سیاست خارجی رهروانی‌ها با طیف‌هایی از اصولگرایان هم نظر نبوده‌اند.  پس تا اینجای کار به این شکل از فضای ذهنی رسیده ایم که علی لاریجانی در دو سال اخیر یک قالب جدید سیاست ورزی برای خود پیدا کرده و بر‌اساس مشاهدات عینی ما در دو سال و چند ماه اخیر او با حفظ دیسیپلین اصولگرایی، خود را همراه گفتمان دولت جدید نشان داده است. اجازه دهید همین جا یک فرضیه جدید طرح کنیم.حسن روحانی نماینده اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ نبود اگر‌چه که او در سال‌های قبل از آن جز‌ئی از جریان راست سنتی به شمار می‌آمد. او نماینده اصلاح‌طلبان هم نبود اما در ‌دقیقه آخر شبیه یک منجی برای تصمیم سازان آن شد. او را معبر ورود به قدرت رسمی‌دیدند. انتخابات تمام شد و قمار اصلاح‌طلبان جواب داد. آنها با فدا کردن کارت عارف به حسن روحانی رسیدند. حالا اصولگرایان رئیس‌جمهور شدن فردی را می‌دیدند که ذات اصولگرا داشت اما حامیانش اصلاح‌طلب بودند. چنین شد که بخشی از اصولگرایان از همان زمان تا همین امروز در قامت مخالف و منتقد در آمدند. درست برعکس اصلاح‌طلبان که جملگی استراتژی حمایت علنی و مخالفت مخفی با روحانی را در دستورکار خود قرار دادند. اما آیا اینکه اصولگرایان دو دستی رئیس‌جمهور با ذات اصولگرا را تقدیم رقیب کنند تصمیم درستی بود؟ صورت فرضیه همین جا شکل می‌گیرد. علی لاریجانی بر‌اساس یک خرد متفاوت از برخی دیگر از هم جناحی‌هایش بر آن شده است تا ظرفیت رئیس‌جمهور جدید را به جناح رقیب واگذار نکند. به این معنا که در جامعه اینگونه تلقی نشود که همه اصولگرایان مخالف دولت هستند و بنا را بر مانع گذاری مقابل قوه مجریه گذاشته‌اند آن هم به این دلیل که کسی رئیس‌جمهور است که حامیانش اصلاح‌طلبان هستند. آیا اگر علی لاریجانی چنین نمی‌کرد حسن روحانی هم خود را تمام و کمال مقابل اصولگرایان نمی‌دید؟آیا او به این نتیجه نمی‌سید که با اصولگرایان نمی‌توان کار کرد و باید عنان کار را به اصلاح‌طلبان سپرد؟ آیا چنین رویکردی نبود که موجب شد محمود احمدی‌نژاد کابینه را خالی از اصولگرایان کند؟ پس این می‌تواند یک فرضیه در جهت رفتار شناسی علی لاریجانی باشد. فرضیه‌ای که در نگاه نخست توجیه‌گر تمام رفتارهای علی لاریجانی است. اما حتی اگر مبنا را بر درستی همین فرضیه بگذاریم علی لاریجانی اشتباهات تاکتیکی متعددی هم داشته است. اشتباهاتی که انجام آن از سوی چنین کاراکتری حتما هزینه‌هایی داشته است هم برای خودش هم برای جناح!

  فرض دوم؛ ائتلاف چند ضلعی
از وقتی که خبر آمده علی لاریجانی جلساتی در قالب گروه ۴ داشته و با علی اکبر ولایتی و علی اکبر ناطق نوری نشسته است و البته بعد از آن هم خودش گفته بود که برای حزبش دیدارهایی داشته است بازار حدس و گمان داغ‌تر شده که او بنای یک ائتلاف جداگانه دارد. اگر چه زمان زیادی طول نکشید که او هم‌ترمز حزبش را کشید و هم جلسات گروه ۴ را متوقف کرد اما همین که در فرمانداری قم گفت که مستقل وارد انتخابات خواهد شد و تلفنی هم به آیت‌الله موحدی کرمانی اطلاع داد که چون رئیس قوه است تصمیم گرفته وارد ساز و کار ائتلاف اصولگرایان نشود باز باب تحلیل‌های تازه را گشود.رک و صریح بگوییم می‌گویند علی لاریجانی حالا که وارد ائتلاف نشده بنا دارد یک فهرست جدید و مستقل بدهد. این را برخی حامیان او در این چند روز گفته‌اند و از همه صریح‌تر این کیاسری و نعمتی هستند که در مصاحبه با مثلث این زمزمه‌ها را قوت بیشتری داده‌اند. از همه مهمتر اینکه حتی می‌گویند او خود را از جناح منفک کرده و می‌خواهد لیدر جریان سوم در کشور باشد ! حالا زمان تحلیل است؛ باید از میان همه این نشانه‌ها بررسی کنیم و ببینیم علی لاریجانی چه در سر دارد و ما با چه شکلی از سیاست‌ورزی در هفته‌های پیش رو مواجه خواهیم بود. می‌توانیم این مولفه‌ها را کنار هم ردیف کنیم:
۱- همین جا باید گفت که رفتار شناسی علی لاریجانی در این سال‌ها نشان می‌دهد که او حتما نمی‌خواهد جناح اصولگرا را با یک شکاف مواجه کرده و خود را از این جریان منفک کند. به یک معنا به نظر نمی‌رسد که او بخواهد با استفاده از فضای اجتماعی حاصل از انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم برای خود یک جریان سیاسی بسازد.
۲- برخی نشانه‌ها و زاویه‌ها نشان می‌دهد که همه آنچه اعضای فراکسیون رهروان می‌گوید حرف و نظر علی لاریجانی نیست. اختلافاتی میان این بدنه با سر پدید آمده است. گواهش هم آنجا که کاظم جلالی بیانیه داده و از نامزدی انصراف می‌دهد، پس از آن علی لاریجانی هم بیانیه می‌دهد که از این رخداد ‌بی‌اطلاع بوده، آنگاه یک جلسه طولانی میان دو طرف تشکیل می‌شود و کاظم جلالی می‌گوید با آنکه قانع نشده اما به احترام رئیس نامزد می‌شود.
۳- علی لاریجانی در یک سطح حتما کار درستی کرده که تلاش کرده دولت منتخب را تقدیم اصلاح‌طلبان نکرده و خود را به‌عنوان نماینده طیفی از اصولگرایان کرده که حامی‌ دولت یازدهم هستند.
۴- در سطح دیگر اما او اکنون در راس جریانی است که تقریبا به صورت یومیه مخالفت‌هایی با ساز و کار جدید اصولگرایان برای وحدت منتشر می‌کند و علت این امر را حضور برخی طیف‌ها در این ائتلاف و به صورت مشخص حضور جبهه پایداری عنوان می‌کند. علی لاریجانی البته هرگز خود به صورت صریح این مساله را مطرح نکرده است اما اینکه جریان حامی‌او چنین مواضعی دارند و او در این مورد سکوت پیشه کرده  حتما یکی از اشتباهات تاکتیکی علی لاریجانی است. چه اینکه حتما از این زاویه و از کنار این اظهارات جریان اصولگرایی لطمه خواهد خورد. ۵- اگر فرض را بر این بگذاریم که علی لاریجانی بنا دارد در قا‌لب یک ائتلاف با برخی حامیان دولت وارد انتخابات شود و لیست مجزا منتشر کند آن‌وقت سوال این است که آیا این اتفاق بدی است؟ در این مورد باید گفت: الف: در چنین صورتی حتما اینگونه نخواهد بود که چهره‌های اصلاح‌طلب در لیست او جای بگیرند. لیست او می‌تواند علاوه بر حضور نمایندگان فراکسیون رهروان شامل اصولگرایانی همچون علی مطهری هم باشد چه اینکه حتما در چنین فهرستی می‌توان نام افرادی ‌مانند احمد توکلی را هم یافت. پس معنای این فهرست یک فهرست مقابل اصولگرایان نخواهد بود بلکه فهرستی تکمیلی برای اصولگرایان و یا افراد نزدیک به آنان است.  ب: چنین رخدادی حتما خبر بدی برای اصلاح‌طلبان است. چرا‌که اکنون گفتمان غالب در کشور گفتمان اعتدال است نه اصلاح‌طلبان. مردم قطعا با دو فهرست از جریان های نزدیک به هم مواجه می شوند. پس حتما از شانس آنها در سراسر کشور‌ کاسته خواهد شد.  ج: رقابت اصولگرایان هم البته اگر به وجود آید حتما تاریخ مصرف آن هفتم اسفند است. فردای آن روز آنها دوباره در اکثریت مجلس در مسائل بنیادی با هم یک نظر خواهند داشت. چه اینکه حتی اگر قرار باشد نام یک اصلاح‌طلب هم به گزینه‌های نامزدی ریاست مجلس اضافه شود آنها حتما به یک نفر خواهند رسید. در مجموع به نظر می‌رسد درست و صحیح این است که علی لاریجانی به ساز و کار اصولگرایان پیوسته و این اتفاق بیفتد که تنها یک فهرست از سوی اصولگرایان منتشر شود تا رقیب فریاد نزند که اصولگرایان دوپاره شده‌اند و از این منظر یک بازی تبلیغاتی را در ‌آستانه انتخابات مجلس علیه جناح اصولگرا به راه اندازد. اما درست در همین میانه است که برخی می‌گویند علی لاریجانی بنا دارد نقش هاشمی‌دهه ۶۰ را باز‌‌آفرینی کند. به این معنا که اگر چه او از اصولگرایان به شمار می‌آید اما می‌خواهد در قامت بالانسر جریان‌های سیاسی عمل کند. یک چهره فراجناحی که اگر چه ذاتی اصولگرا دارد اما در بازی‌های سیاسی در مواقعی شکل دیگری از سیاست ورزی را خواهد داشت. اما آیا او می‌خواهد جریان سوم را راه بیندازد؟  

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها