امروز چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۰
کد خبر: ۲۱۰۳
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۲
آمریکایی ها از همان اول انقلاب سعی داشته اند مقابل انقلاب بایستند به هروشی که شده حتی جنگ تحمیلی و تجاوز نظامی به صحرای طبس اما موفق نشده اند پس بنابراین به فکر نفوذ در نظام افتادند. مسلما برای آنها سخت است که در بین مدیران و تصمیم سازان کشور نفوذی اساسی پیدا کنند اما می توانند هدف هایی را برای خود تعیین کنند تا درون نظام نفوذ پیدا کنند این هدف ها می تواند فرهنگ جامعه ایرانی، اقتصاد ایران، دانشگاه های ایران و یا تغییر ذهنیت مردم ایران باشد.

آنها خوب می دانند اگرچه ایران به لحاظ اقتصادی یک اقتصاد وابسته به نفت دارد ولی یک اقتصاد در حال رشد بر پایه علم و فناوری هم دارد که طبق اعلام سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بر اساس تولید ناخالص ملی جزء 20 اقتصاد بزرگ دنیا محسوب می شود واگر روند رشد ادامه پیدا کند ایران در میان مدت به یک قدرت اقتصادی تبدیل خواهد شد که با این وضعیت و بر اساس ایدئولوژی اسلامی خود به یک دشمن قوی برای نظام سیاسی غرب تبدیل می شود.

بنابراین آمریکا با استفاده از توافق هسته ای صورت گرفته سعی می کند جلوی رشد اقتصادی ایران یا همان شکل گرفتن اقتصاد مقاومتی را بگیرد.

آمریکا خوب می داند که ایران در برنامه اقتصادی خود سعی دارد که تولیدات غیر نفتی را افزایش دهد و از تولیدکننده های داخلی خود حمایت کند بنابراین با استفاده از برند های معروف خود و اروپا سعی دارد وارد بازار ایران شود.

آنها در اولین اقدام سعی کرده اند که در میان جامعه نخبگانی که قصد فعالیت اقتصادی فناورانه دارند نفوذ کنند به این ترتیب با بوجود آوردن مجموعه هایی همچون آواتک که از استارت آپ های ایرانی حمایت می کند علاوه بر اینکه تعداد زیادی ایده ناب در حوزه فناوری بدست می آورند سهام استارت آپ هایی که رشد می کنند را نیز بدست میگیرند به این ترتیب آنها اولا یک جامعه نخبگانی اقتصادی را که خود حمایت کرده اند در اختیار دارند، از فکر ایرانی استفاده کرده اند و همچنین به راحتی در ایران صاحب سرمایه شده اند و می توانند در اقتصاد ایران نفوذ کنند و شبکه اقتصادی برای خود تشکیل دهند.

راهکار بعدی آنها برای نفوذ به اقتصاد ایران مچاله کردن صنعت ایران است بعنوان مثال اگر صنعت خودرو را در نظر بگیریم که جزء کم کیفیت ترین صنایع ایران محسوب می شود بعد از گذشت 3 دهه از انقلاب هنوز به غرب وابسته است و نتوانسته یک خودروی واقعی (از صفر تا صد ایرانی) بسازد. چرا چون همواره مونتاژ کننده خودروهای خارجی بوده است و از خود ایده ای برای تولید یک محصول کاملا داخلی ندارد بعد از توافق هم اگر دقت کنیم می بینیم که صنعت خودروی ایران چشم به حضور برندهای اروپایی نظیر پژو دوخته است ولی حتی اگر پژو هم بیاید صنعت خودرو تکانی نخواهد خورد چرا که آنها اولا خودروهای از رده خارج خود را به ایران می آورند و دوما حاضر به انتقال تکنولوژی نیستند و ما بازهم یک مونتاژ کننده باقی خواهیم ماند و وقتی بازار داخلی خودرو ایران که نهایتا چیزی حدود 10 سال دیگر اشباع می شود آنها از ایران خواهند رفت و ما میمانیم با یک صنعت عقب مانده که توانایی صادرات هم نخواهد داشت و بازار داخلی هم اشباع است پس صنعت خودرو مچاله می شود این برنامه برای سایر صنایع دیگر ایران نیز ریخته شده است و اگر مسئولین هوشمندانه برخورد نکنند صنایع بزرگ ایران مچاله می شوند.

از طرف دیگر آنها برای تولید کننده های خرد ایرانی نیز برنامه دارند اگر کشور تحریم بود ولی تولید کننده خرد با یک تولید حداقلی کمک بزرگی به اقتصاد کشور می کرد ولی با رفع تحریم آمریکایی سعی می کنند اجناس مصرفی و صنعتی خرد را با کمک شرکای خود وارد بازار ایران کنند و با یک بازی تبلیغاتی رقابت تولیدات خود با تولیدات تولید کننده خرد داخلی را آغاز کنند به این ترتیب تولید کننده داخلی که توان رقابت با شرکت های غربی و شرقی را ندارد از میدان رقابت به ناچار برای حفظ اندک سرمایه خود کنار می کشد و اجناس خارجی جایگزین اجاناس تولید کننده داخلی خواهد شد و وقتی هم کوچکترین نزاعی در بگیرد جنس خارجی کمیاب می شود آنوقت هم نه اثری از تولید کننده داخلی مانده  و نه اگر بخواهیم خود دست به تولید بزنیم می توانیم به سرعت جایگزین کالای خارجی شویم و در مقابل تقاضا پاسخ گو باشیم.

به این ترتیب با همین سه راهکار ساده غرب اولا در اقتصاد ایران نفوذ می کند، صنعت آن را مچاله می کند، اقتصاد فناورانه را در دست می گیرد و بازار کالای داخلی و تولید کننده داخلی را هم نابود می کند و به این ترتیب در میان مدت یا بلند مدت دیگر اثری از اقتصاد ایران باقی نمی ماند تا بخواهد عرض اندام بکند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نیازمندیها
مطبوعات و خبرگزاریها