جبلی: نظارت بر فضای مجازی و نمایشخانگی بدون قانون کافی، غیرممکن است
شهید سلامی با خون خود از امنیت و عزت ایران دفاع کرد
نگاهی به بودجه 2026 اسرائیل؛ مخارج عمومی در خدمت بقای نتانیاهو در قدرت
اجرای واقعی ماده 41 قانون کار، کلید عبور از بحران معیشتی کارگران
هواشناسی ایران1404/9/22؛بارش برف و باران در 16 استان/ هشدار کاهش محسوس دما
اجرای رسمی بنزین 3 نرخی از بامداد امروز
وزیر نیرو: خرید آب از طریق بورس امکانپذیر میشود
قالیباف: در برنامه هفتم زمینه استفاده از فرصت بارورسازی ابرها فراهم شد
مطابق ماده 41 قانون کار جمهوری اسلامی ایران، شورای عالی کار موظف است هر سال میزان حداقل مزد را با توجه به دو شاخص تعیین کند؛ بند اول بر پایه نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی و بند دوم بر اساس هزینه تأمین سبد معیشت یک خانوار کارگری.
به گفته صاحبنظران حوزه کار، در سالهای اخیر اگرچه تورم در محاسبه مزد لحاظ شده، اما بند دوم قانون یعنی لحاظ هزینه واقعی زندگی اغلب به شکل ناقص اجرا شده است. این موضوع باعث شده حقوق و مزایای دریافتی کارگران با هزینههای واقعی زندگی فاصله قابل توجهی پیدا کند.
بر اساس محاسبات کمیته دستمزد شورای عالی کار، هزینه یک خانوار متوسط کارگری در سال جاری به مراتب فراتر از حداقل دریافتی قانونی است. کارشناسان بر این باورند که اجرای دقیق بند دوم ماده 41میتواند موجب ترمیم قدرت خرید کارگران، افزایش بهرهوری نیروی کار و در نهایت بهبود اعتماد اجتماعی به سیاستهای کار و دستمزد شود.
احسان سهرابی، فعال کارگری اخیراًدر گفتوگویی با یک رسانه گفت: برآوردهای رسمی کمیته مزد و مرکز آمار نشان میدهد هزینه سبد معیشت حداقلی خانوار کارگری (3.3 نفر) در مهر 1404 حدود 24میلیون تومان در ماه بوده است؛ برخی محاسبات مستقل و نظرات کارشناسان این رقم را تا حدود 47 میلیون تومان برآورد میکنند. با فرض حقوق حداقلی کارگر 10.7 میلیون تومان، پوشش سبد معیشت تنها حدود44 درصد است.
احسان سهرابی تاکید کرد: بر اساس ماده 168قانون کار شورایعالی کار مکلف است تشکیل جلسه عادی یا فوق العاده دهد و پیرامون دستمزد و مزایا و سایر موضوعات کلان تصمیمگیری کند. در شرایطی که شکاف حقوقی و رفاهی بهصورت آشکار گسترش یافته، عدم برگزاری بهموقع جلسات این شورا توسط وزارت کار یا دستگاه ذیربط را میتوان چندوجهی نقد کرد؛ نخست، به معنای فقدان پاسخگویی و تنظیم روابط کار برای مخاطرات ارزی، تورم بالا و کاهش شدید قدرت خرید کارگران است. وقتی گفتوگو و تصمیمگیری به تاخیر میافتد، فرآیند تجدیدنظر در مزایا و پرداختهای متناسب با شرایط بحرانی متوقف می شود. باید دولت از نقش شریک اجتماعی منتفع خارج شود.
وی گفت: دوم، این امر به تقویت گفتمان انحصاری گرایانه کمک میکند؛ یعنی مزایای گسترده به کارمندان اختصاص مییابد بدون آنکه کارگران حق و مزایای خرد و کلان متناسب با واقعیت اقتصادی دریافت کنند. سوم، این وضعیت موجب پویایی اعتراضات و نارضایتی سازمان نیافته میشود؛ تشکلهای کارگری که فاقد ساختار قوی نمایندگی باشند، ناچار جامعه هدف فشار را از بیرون وارد می کنند، نه از طریق فرآیندهای قانونی. که به صورت غیر حرفه ای مطالبه گری خواهند کرد چون امیدی به نمایندگان قانونی اشان ندارند و این موضع گیری مناسب نخواهدبود. چهارم، این امر پیامد مدیریت شدهای برای اعتبار نهادهای مسئول دارد؛ وقتی تشکلات واقعی ایجاد نشود یا خروجی معناداری نداشته باشد، اعتماد عمومی نسبت به سازوکارهای اراده جمعی کاهش مییابد.
به گزارش تسنیم, برخی فعالان کارگری نیز تأکید میکنند که سبد معیشت واقعی شامل اقلامی مانند خوراک، مسکن، پوشاک، آموزش، درمان و حملونقل است و تا زمانی که مزد بر اساس این معیارها تعیین نشود، شکاف میان درآمد و هزینه خانوارهای کارگری تداوم خواهد داشت.
به باور ناظران اقتصادی، رعایت کامل بند دوم ماده 41نه تنها با عدالت اجتماعی همسوست، بلکه میتواند در شرایط تورمی فعلی، مانند سوپاپ ایمنی اقتصادی عمل کرده و از وارد آمدن فشار بیشتر بر طبقات پایین جامعه جلوگیری کند.
دیدگاهتان را بنویسید