جمعه / ۷ دی / ۱۴۰۳
×
برخی در تلاشند تا عربستان را به یک کشور سکولار تبدیل کنند و باور دارند که این تغییر می‌تواند به تثبیت قدرت آنها کمک کند.
  • کد نوشته: 2736
  • منبع: تسنیم
  • نوامبر 20, 2024
  • 21 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • به گزارش کانون، فستیوال تفریحی «موسم الریاض» به مدت هشت روز با شعار «بزرگ‌ترین فستیوال تفریحی پاییزه جهان» – شامل «نمایشگاه فشن»، «کنسرت‌های موسیقی»، «شب شعر» و… – از چهار روز قبل در ریاض آغاز شد.

     اگرچه عربستان در چشم اندازی که برای خود در سال 2030 در نظرگرفته تغییرات فرهنگی را نیز لحاظ کرده و چندسالی است که رویدادهایی نامتجانس با سبقه سلفی این کشور برگزار می‌کند اما این رویداد‌ها هیچ وقت تا این حد ردیکال پیش نرفته بودند که باعث شود بخش زیادی از افکار عمومی عربستان نیز به آن واکنش منفی نشان داده و وضعیت فعلی این کشور را بازگشت به دوران جاهلیت توصیف کنند. این حرکت رادیکال را بدون توجه به اهداف آن نمی‌توان تجزیه تحلیل کرد. ا

    سلفیت و نسبت آن با سکولاریسم

    سلفیت، به‌رغم ظاهر دینی و ضدغربی‌اش، در امتداد پروژه سکولاریسم عمل کرده و هدفی جز تضعیف اسلام اصیل ندارد. گرچه ممکن است در نگاه نخست، تضادی بنیادین میان سلفیت و سکولاریسم دیده شود، اما بررسی تاریخی نشان می‌دهد که شکل‌گیری جریان‌های سلفی در غرب آسیا، بخشی از راهبردهای استعماری دولت‌های غربی بوده است. این جریان‌ها با بهره‌گیری از برخی آموزه‌های دینی و تحریف آن‌ها، از سوی قدرت‌های استعماری به‌عنوان ابزاری برای تضعیف جایگاه دین در جوامع اسلامی مورد استفاده قرار گرفتند. دو هدف کلیدی در این رویکرد دنبال می‌شد: نخست، با خشن نشان دادن سلفیت و معرفی آن به‌عنوان نمادی از اسلام، تلاش شد تا تصویری هراسناک از این دین ارائه شود و از گسترش اسلام‌گرایی در جهان جلوگیری شود. دوم، با ایجاد شکاف‌های عمیق میان مسلمانان از طریق تحریک نزاع‌های فرقه‌ای، زمینه‌ای برای تضعیف قدرت جمعی آن‌ها فراهم شد.

    نمونه بارز این سیاست، پیدایش و تقویت گروه‌هایی مانند داعش است که با استفاده از قرائتی سطحی و رادیکال از دین، به ابزاری برای تخریب چهره اسلام و نابودی مسلمانان تبدیل شد. این گروه‌ها با کشتار بی‌رویه و ایجاد بحران‌های انسانی، نه‌تنها جوامع مسلمان را از درون تخریب کردند، بلکه از اسلام تصویری غیرواقعی و خشونت‌طلب به جهان عرضه کردند. در حقیقت، سلفیت نه به‌عنوان جریانی دینی، بلکه به‌مثابه ابزاری برای استمرار سلطه غرب بر کشورهای اسلامی عمل کرده است. ابزاری که در پوشش دین، پیامدهایی همسو با سکولاریسم را به همراه دارد. فاصله‌گیری مردم از دین، کاهش اعتماد به اسلام به‌عنوان نظامی اجتماعی و اخلاقی، و در نهایت، بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای که منافع قدرت‌های استعماری را تأمین می‌کند. لذا می‌توان گفت سلفیت و سکولاریسم، نه در تقابل، بلکه در تعامل، و هر یک با روش خاص خود، به تضعیف اسلام و جوامع اسلامی پرداخته‌اند.

    جبران رادیکالیسم با رادیکالیسم

    تحولات اخیر در عربستان سعودی نشان می‌دهد که حکومت این کشور به دنبال تغییرات رادیکال برای بازسازی تصویر جهانی خود است، حتی اگر این تغییرات به تقابل آشکار با هویت اسلامی منجر شود. این روند، پس از بحران‌های بین‌المللی مانند ماجرای 11 سپتامبر و ظهور گروه‌های تروریستی مانند داعش، شدت بیشتری یافته است. وجهه عربستان ضربه جدی خورده است. اکنون برخی از افراد در این کشور برای بازسازی این چهره، به اقداماتی متوسل شده‌اند که هم به لحاظ زمانی و هم لحاظ ماهیت، به‌شدت رادیکال و تقابلی است.

    روند فاصله‌گیری از اسلام به‌عنوان هویت رسمی عربستان، به‌وضوح در اقدامات اخیر این کشور دیده می‌شود. برگزاری جشنواره‌های مد، کنسرت‌ها و رویدادهای فرهنگی که با ارزش‌های دینی و اجتماعی جامعه مسلمان عربستان در تضاد است، بخشی از این تلاش است. اما این تغییرات نه به‌عنوان گامی تدریجی و متوازن، بلکه در قالب رویکردی رادیکال و شتاب‌زده دنبال می‌شود.

    این سیاست‌های جدید، دو هدف اصلی را دنبال می‌کند: نخست، ایجاد فاصله میان هویت عربستان و سابقه طولانی آن در حمایت از سلفیت، و دوم، جلب حمایت غرب به‌عنوان متحد اصلی در منطقه. بعضی مسئولان این کشور با فهم این‌که تغییر وجهه عربستان به‌عنوان کشوری مذهبی و محافظه‌کار به زمان زیادی نیاز دارد، تصمیم گرفته‌اند تا با اقدامات نمایشی و به‌شدت رادیکال، این روند را تسریع کنند. در نتیجه، این تقابل با هویت اسلامی، بیش از هر چیز به ابزاری برای تغییر فوری تصویر عربستان در افکار عمومی جهان تبدیل شده است. با این حال، این رویکرد رادیکال نه تنها باعث تغییرات پایدار در عربستان نخواهد شد، بلکه احتمالاً واکنش‌های منفی بیشتری در سطح منطقه و جهان اسلام به دنبال خواهد داشت.

    قمار در ریاض

    برخی مسئولان عربستان با الگوبرداری از مدل‌های اقتصادی ترکیه و امارات، به‌ویژه در حوزه گردشگری و توسعه زیرساخت‌های تفریحی، می‌خواهند عربستان را از اقتصاد نفتی خارج کنند و به سمت مدل اقتصادی متنوع‌تری سوق دهند. در این راستا، تلاش می‌کنند تا با برگزاری جشنواره‌های جهانی، جذب توریست و ایجاد مناطق آزاد اقتصادی، درآمدزایی کنند. با این حال، تفاوت‌های بنیادی عربستان با امارات و ترکیه در این زمینه نیز وجود دارد. عربستان به‌عنوان محل استقرار کعبه و کشوری که مدینه‌النبی و مقبره بزرگان دین اسلام در آن قرار دارد، نه تنها در دنیا از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، بلکه به‌واسطه این جایگاه مذهبی، بسیاری از درآمدهای گردشگری‌اش از مسلمانان و مراسم حج به‌دست می‌آید. بنابراین، اگر این کشور بخواهد به سمت یک سیاست سکولاریزه شده‌تر حرکت کند، ممکن است با واکنش‌های منفی شدید از سوی مسلمانان جهان روبه‌رو شود و از این منظر درآمدهای کلیدی‌اش را از دست بدهد.

    این اقدام برای تغییر مسیر به‌سرعت در حال وقوع است و در مقایسه با کشورهای دیگری مانند ترکیه و امارات، ریسک اقتصادی و اجتماعی آن برای عربستان بسیار بالاتر است. به‌ویژه این‌که این کشور در حال تغییر سریع‌تر از آن چیزی است که تاریخ اجتماعی‌اش ایجاب می‌کند، و این سرعت تغییر به معنای هزینه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار بالا است. اما ظاهراً برخی در این کشور تصمیم گرفته‌اند که این ریسک‌ها را بپذیرند. آنها در واقع برای تحقق منافع فردی خود حاضر شده‌اند تا بر سر مقبولیت اجتماعی حاکمان سعودی قمار کنند.

    یکی بر سر شاخ بن می‌برید!

    برخی در تلاشند تا عربستان را به یک کشور سکولار تبدیل کنند و باور دارند که این تغییر می‌تواند به تثبیت قدرت آنها کمک کند. اما تجربه تاریخی کشورهایی که مسیر سکولاریسم را پیش گرفته‌اند، نشان می‌دهد که این رویکرد برای بانیان آن، در جوامع اسلامی، عواقب سیاسی و اجتماعی شدیدی به همراه داشته است. یک نمونه بارز از این نوع تحولات را می‌توان در تاریخ ایران مشاهده کرد، جایی که محمدرضا شاه پهلوی برای جلب توجه غرب و تقویت قدرت شخصی خود، اقدامات رادیکالی مانند جشن هنر شیراز و تغییرات فرهنگی را در دستور کار قرار داد. این تلاش‌ها در ابتدا برای ایجاد چهره‌ای مدرن و سکولار از حکومت شاهنشاهی بود، اما در نهایت به واکنش‌های شدید مذهبی و سیاسی منجر شد که به‌سرعت به تحولات بزرگ اجتماعی و سیاسی انجامید و در نهایت انقلاب اسلامی 1357 را رقم زد. مردم ایران که در برابر حذف تدریجی ارزش‌های دینی و هویتی‌شان ایستادند، در نهایت با 98 درصد به جمهوری با قید اسلامی رای موافق دادند. چنین تقابلی به ویژه در زمانی که حاکمان از اصلاحات تدریجی و تغییرات نرم  چشم‌پوشی کرده و به سمت گسست رادیکال از هویت دینی و تاریخی جامعه می‌روند تشدید نیز می‌شود.

    در مورد عربستان سعودی، حتی اگر این کشور بتواند بدون تقابل عمده‌ای سکولاریسم را به‌طور موفقیت‌آمیز پیاده کند، باید در نظر داشت که در جامعه سکولار به‌طور طبیعی افراد و گروه‌هایی که خواهان حکمرانی هستند، به‌دنبال افرادی خواهند بود که هویت و کارنامه‌شان در چارچوب سکولاریسم و ارزش‌های مدرن تعریف شده باشد. در این صورت، افرادی که کارنامه‌ای پر  از افراط‌گرایی دارند، نمی‌توانند در یک جامعه سکولار اقبال عمومی کسب کنند.

    برخی در این کشور با تلاش برای تحمیل چنین تغییرات رادیکالی، در حقیقت به جای بسط قدرت خود، فرش را از زیر پای خود می‌کشند. تجربه‌های مشابه در دیگر کشورها نشان داده است که مسیرهای رادیکال نه‌تنها منجر به تثبیت قدرت نمی‌شوند، بلکه زمینه‌ساز بحران‌های داخلی و تحولات ناخواسته‌ای خواهند بود.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *